۱۲۵۸- دشت بیفرهنگی ما، هرزه تموم علفاش
چند وقت پیش آقای فیشنگار در وبلاگشون پرسیده بودن شما (ینی ما) در زمینۀ فکری و فرهنگی، به آثار چه کسانی مراجعه میکنیم. خواسته بودن حداقل اسم پنج نفرو ذکر کنیم. گویا تعداد پاسخها کافی نبوده و ایشون از من خواستن من هم این سؤال رو اینجا مطرح کنم. هر چند بهشون گفتم جامعۀ آماری خوانندگان وبلاگ من با وبلاگ شما، پستهای وبلاگ من و وبلاگ شما و کلاً فاز من با فاز شما زمین تا آسمون فرق داره و این تفاوت، نتایج تحقیقات رو دگرگون میکنه، ولی دوست داشتن این تفاوت رو ببینن. واقعیتش اینه که خود من پاسخی برای سؤالشون نداشتم و کامنتی براشون نذاشتم. ینی هیچ وقت درگیر مسائل فرهنگی و فکری نشدم که به آثار کسی هم مراجعه کنم. میدونم نوبره دانشجوی فرهنگستان باشی و دغدغۀ فرهنگی نداشته باشی. ولی پاسخهایی که دوستان ایشون بهشون داده بودن قابل تأمل بود. برخی اسامی بارها در پاسخها تکرار شده بود و نشون میداد این افرادی که ملت اسم بردن متفکر هستن و خیل عظیمی، مرید و دنبالروشونن. اکنون! سؤال ایشون رو من اینجا تکرار میکنم: «در زمینۀ فکری و فرهنگی، به آثار چه کسانی مراجعه میکنید؟» و صرف نظر از اینکه این سؤال ایشون بود، الان واقعاً دوست دارم بدونم شماها دنبالروی تفکرات چه کسانی هستین؟ طرز تفکر شما رو کیا شکل میدن؟ فکر میکنید اصلاً؟ :))
پ.ن۱: بدیهیه که باید کامنتها با تأیید و با تأخیر منتشر بشه که از رو دست هم تقلب نکنید.
پ.ن۲: میتونید کامنت خصوصی هم بذارید، من بدون ذکر نام شما نتایج رو به ایشون منتقل میکنم.
پ.ن۳: از کرامات وبلاگ شیختان همین بس که هم خوانندۀ دوازده ساله دارم که با گوشی مامانش میاد وبلاگم، هم خوانندهای که پسر بیستساله داره.
پ.ن۴: کسی میدونه معنی عنوان چیه؟ بخشی از شعر یار دبستانی منه. هیچوقت پیام و معنیشو درک نکردم. گفتم بپرسم شاید بدونین.
پ.ن۵، ساعت ده و ده دقیقه: وای وای وای بچهها! الان یه چیزی کشف کردم! داشتم برای هزارمین بار یار دبستانی من رو گوش میکردم. خونه در سکوت مطلق بود و صدای آهنگ بالاترین مقدار ممکن و کیفیت هندزفریمم عالی. تمرکز کرده بودم روی معنی دشت بیفرهنگی ما که یه لحظه شنیدم میگه بسّه بیفرهنگی ما! گفت بسّه نگفت دشتِ. بعد الان هی چی تو گوگل مینویسم بسه بیفرهنگی ما، میگه آیا منظور شما دشت بیفرهنگی ماست؟! :| اولین بارمم نیست آهنگا رو کج و کوله میشنوم. مثلاً یه امشب شب عشقه همین امشبو داریم چرا قصهٔ دردو برا فردا بذاریمِ هایده رو سالیان سال چراغِ سهٔ درد میشنیدم و همین شکلی تکرار میکردم. یه عروسکم داشتم قلبشو فشار میدادی اینو میخوند و از همون موقع سؤال بود برام چراغ سهٔ درد چیه :| خواجهامیری هم یه آهنگی داره توش میگه که این ینی شروع مرگ ما هر سه. از این مثلثای عشقیه محتوای آهنگش. مرگ ما هر سه رو یادم نیست چی میشنیدم ولی شک ندارم آنچه میشنیدم داغونتر از چراغ سهٔ درد بود :))