۱۲۳۹- میدونستین قبل از لطفعلیخان، صیدمراد خان پسر خدامراد خان و قبل از اون بابای لطفعلیخان و قبل از اونم علیمراد خان فرمانروای سلسلۀ زندیه بودن؟
من که از عنفوان کودکیم عاشق این سلسله بودم و قدمت لطفعلیخان خیلی بیشتر از قدمت مراده. ولی ذوقم مضاعف میشه وقتی میبینم این همه مراد تو این سلسله بوده. بعد میدونستین اگه روزای اول دورۀ ارشدم دوستم اون یه لیوان آبو نمیداد دستم و نمیگفت بخور آب نطلبیده مراده، کاراکتر مراد هیچ وقت خلق نمیشد؟
داشتم از جلوی تلویزیون رد میشدم، نگاهم ناخودآگاه و گذرا افتاد رو زیرنویس برنامهای که پخش میشد و کسی نگاش نمیکرد. یه برنامۀ مذهبی بود راجع به اربعین و یه آقایی داشت صحبت میکرد و اون پایین نوشته بود امامزاده زید، بازار بزرگ تهران. چند قدم از تلویزیون فاصله گرفته بودم که یهو برگشتم گفتم امامزاده زید؟!!! امامزاده زید!!! مامان، امامزاده زید. ببین. ببین اونجا رو. میبینی؟ سمت راست آقاهه رو ببین. یه در سبزه. دره یه کم اینورتره و دیده نمیشه. ولی ببین، ببین ایناهاش. لطفعلیخان اونجاست. اونجا دفنش کردن. قبرش اونجاست. الان امامزاده رو مرمت کردن. قبلاً اینجوری نبود که. داغون بود. اونجا رو میبینی؟ یه کم اونورتر. اونجا تالار کامرانمیرزاست. اینجا بازار کفاشهاست. تهِ بازار کفاشها. ببین. و تمام مدت مامان که خدا شفات بدۀ خاصی تو چشاش بود چیزی جز یه آقاهه که روی صندلی نشسته و راجع به عطر اربعین صحبت میکنه نمیدید و من همچنان داشتم توضیح میدادم یه کم اونورتر از آقاهه کجاست و یه کم اینورتر از آقاهه و پشت دوربین تو زاویهای که ما ایستادیم چیه.
پ.ن: اگه هشت سال پیش عقل و تجربۀ الانمو داشتم، هیچ وقت تنهایی تو روز تعطیل پا نمیشدم برم امامزادۀ مخروبهای که تا حالا نرفتم و تهِ بازاره و بازار تعطیله (+، +، +).