پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۲۴۱- جغد سرآشپز تقدیم می‌کند

شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۴۴ ب.ظ

یه ماه پیش، نظرتونو پرسیدم راجع به اینکه طرز تهیه و عکس غذاها و شیرینی‌هایی که یاد گرفتم رو تو وبلاگم بذارم، که هم برای خودم بمونه هم اطلاعات و تجربیاتمو باهاتون به اشتراک گذاشته باشم. ۴۱ موافق که یکیش خودم بودم با لایک کردن پست، و ۴ مخالف با دیس‌لایک، نظرشونو بیان کردن و چون امکان نظردهی فقط برای بلاگرهای بیان وجود داشت، می‌دونم که تعداد مخالف‌ها و موافق‌ها بیشتر از این بود. جزوه و نکاتی که سر کلاس نوشته بودم آماده بود. از تک‌تک غذاها و شیرینی‌ها و دسرها هم عکس گرفته بودم. جزوه رو تایپ هم کرده بودم. ولی این یه ماه، هر چی و هر جوری تلاش کردم، دیدم واقعاً نمی‌تونم. چیو نمی‌تونم؟ اینکه مثل سابق باشم. مثل وقتایی که دونه دونه مواد اولیه رو می‌چیدم و عکس می‌گرفتم و از مراحل کارم می‌نوشتم و می‌ذاشتم وبلاگم. حتی نشستم تک‌تک پست‌های قدیمی‌مو که تو خوابگاه موقع غذا و شیرینی و دسر درست کردن نوشته بودمو خوندم و دیدم نع! نمی‌شه. کیک‌های بدونم فِرَم که یادتونه؟ کیک شکلاتی بدون فر که به هنرمندانه‌ترین وجه ممکن تزئین شده، کیک شکلاتی بدون فری که یادم رفته شکلات توش بریزم ولی شما شکلاتی صداش کن، کیک بدون فری که سوخته و اسمشو می‌ذاریم کیک بدون فر ته‌دیگ‌دار. همۀ اینا و همۀ اون شصت هفتاد تا پستِ هنرمندی که من باشم رو من نوشته بودم. ولی اون من تموم شده انگار.

همۀ نکاتی که سر کلاس یاد گرفته بودم رو تو این فایل نوشتم و می‌ذارمش اینجا که اگه دوست داشتید دانلودش کنید. قطعاً دستور پخت همه‌شون با کلی عکس و توضیح تو اینترنت و کانال‌ها و کتاب‌های آشپزی هست و تنها فرق این یادداشت‌ها با اونا اینه که حاصل تجربیات خودمه. ۱۲ صفحه است و دستور پخت ۴ تا دسر، ۴ تا غذا، ۴ تا کیک و شیرینی و ۴ تا حلوا توشه. به‌علاوۀ نکاتی که به نظر خودم مهم بودن. به هر کی هم خواستید می‌تونید بدید. نه من، نه مربی‌م روی این موضوع حساسیت نداریم و حلالتون و در واقع نوش جونتون :) سؤال هم اگه داشتید، کامنت‌های پست بازه و بپرسید.

لینک دانلود جزوه [حدوداً نیم مگابایت، در واقع ۳۲۶ کیلوبایت]

[بیسکویت موزائیکی یا کیک فریز]،[پای سیب]،[ترامیسو]،[چیزکیک]،[حلوای بادام]،[حلوای سنتی]،[حلوای کفگیری]،[رولت مرغ]،[ژلۀ آلوئه‌ورای تزریقی]،[سوفلۀ شکلاتی]،[سوفلۀ مرغ]،[شیرینی فندقی]،[کالزون یا کلوچۀ اسپانیایی]،[کورن مافین سوسیس]،[کیک مایونز یا خیس]،[میکادو]

اینا عکس چیزاییه که طرز تهیه‌شون تو این جزوه هست. عکسا رو هول‌هولکی گرفتم و حرفه‌ای و تزئین شده و خوشگل و تر و تمیز نیستن زیاد. اگه خودتون از گوگل جست‌وجو کنید، نتایج خوشمزه‌تری گیرتون میاد. یه نصیحتی هم بکنم؛ اینکه دستورهای آشپزی وحی منزل نیستن. خلاقیت داشته باشین و وقتی یه چیزی رو دوست ندارین اونو نریزین و وقتی یه چیزی رو زیاد دوست دارین زیاد بریزین. تهش اینه که شبیه اونی نمیشه که باید بشه. ولی خب مهم نیست. مهم اینه که شما دوست داشته باشین.

+ یه هفته ده روز پست جدید نمی‌ذارم که همه ببینن پستو. تجربه نشون داده وقتی چند تا پست پشت سر هم می‌ذارم، پست‌های قدیم شهید می‌شن.

۹۷/۰۸/۰۵
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۶۶)

به نظرم توی این اوضاع روحی آشپزی و شیرینی پزی بهترین تسکن میتونن باشن برای من. دست گلت درد نکن حتما امتحان میکنم. منم خیلی هنرمند نیستم توی این قضیه یعنی در مقابل هنرهای خواهرم چیزی برای عرضه کردن ندارم. یه جوری همه چیز رو تزئین میکنه که دهن آدم باز می مونه:)
کلا من موندم بین دو تا خواهر هنرمند من چرا اینقدر بی هنر از آب دراومدم
نه نقاشی ام به اون دو تا رفته، نه خونه داریم نه هنر شیرینی پزی ام
فقط تنها حسنم این وسط آشپزیه :)
پاسخ:
با این گرونی و اوضاع اقتصادی آشپزی هم نمیشه کرد. فقط باید بخوری که نمیری. امروز رفته بودم یکی از این فروشگاه‌های زنجیره‌ای یه کم خرت و پرت بگیرم. چند تا خرت و پرت، و واقعا هم خرت و پرت شد پونصد و بیست و هشت تومن. یه چند درصد تخفیفم داشتن خیر سرشون. ولی تخفیفاشون دردمو التیام نبخشید :| بعد فکر کن شامپویی که سری قبل ده تومن گرفته بودم شده بیست تومن، شکلاتی که ده تومن بود ۱۹ تومن. می‌خواستم همون‌جا بشینم زار زار بگریم به حال مملکت. بعد تو صف پرداخت و قبل من یه آقایی با خانومش ایستاده بود که خریداش شد ۲۶۰ تومن و با خانومش صحبت کرد و به مسئول پرداخت گفت آقا این میگوها رو نمی‌خوایم. تو کارتم ۱۵۰ تومنه.  واقعا دلم گرفت. کل غصهٔ عالم انگار آوار شد روی قلبم. 
رمز کارتشم ۲۳۶۷ بود :|
شباهنگگگگ‌ تازه نصفی از عکسا رو دیدم اشتهام باز شد و گشنه ام شد :/
اگر کلهم باز میشد از این بیشتر هوس میکردم :|
آقا من اون پست رو نخوندم بنابراین منم نفر ۴۲ امم و موافق ولی خدایی شبا پست نذار !!
چون نمیشه چیزی خورد :/
یا حتی پخت یا حتی خرید پس باقی موارد رو  پلیز شبا نشون نده !



+

دقیقا شهید میشن مثل پست های من که بیشترشون یا شهیدن یا جانبازن :))



++
ای کاش  مقدار فایلت کم‌ بود که میشد دانلودش کرد :|
۳۲۶ کیلو بایت آخه ؟؟؟
هزینه رایگان اینترنتش هم محاسبه میکردی خو :دی 
که بصرفه میبود :))))
#غرنوشت های واران :دی


سلام
در کل مرسی و خدا قوت :)
پاسخ:
سلام :)
عکسا خوشگل نیست واقعا. برای همین فقط لینک گذاشتم که کمتر آبروم بره
خب تو صبح بخون :دی
من چون اینوریدر دارم همهٔ پستاتو می‌خونم :دی
جدی گفتی حجمو یا شوخی می‌کنی؟ ببین ۳۲۶ کیلوبایته هاااااا. از حجم عکس‌ها هم کمتره. کیلو هزار برابر از مگا کوچیکتره دخترم. ینی این یک مگابایت هم نیست. نیم مگابایت هم نیست. ۱۲ صفحه مطلبه فقط.

 ممنون

من خیلی از این هنرها ندارم و تمایل زیادی هم بهشون ندارم به واقع، اما تجربه نشون داده گاهی وقتا از سر جوگیری یا نیاز می‌رم سراغ یه چیزایی که حتی فکرشم نمی‌کنم. بنابراین از طرف منِ آینده این پیام رو بهت می‌رسونم:

واییییییییییییییی دستت درد نکنهههه وقت/زندگی/مواد و مصالح/... مو نجات دادییییی 


+اینکه گفتی این منِ الان، دیگه منِ اون موقع نیست رو چقدددددددددددددر درک کردم. یعنی خیلیاااااا. 


+چشمم به اون رمزه که تو جواب کامنت اول نوشته بودی خورد و هنوووووووز دارم می‌خندم. یاد اون خانمی افتادم که تو این پست گفتم

http://faella.blog.ir/post/68

کاش یه بار می‌دیدمش حداقل. نمی‌دونم چرا اینکه فرصت دیدنش را از دست دادم ناراحتم می‌کنه هنوز :| خییییییییلی مسخرس خب :| 


+از اینکه توی این کامنت گاهی انگشتم روی یه دکمه کراش زده معذرت می‌خوام

پاسخ:
خواهش می‌کنم (اینو به منِ آینده‌ت گفتم)
آشپزی رو من بیشتر به چشم درمان افسردگی و راهی برای کاهش استرس می‌بینم. تو خوابگاه هر موقع ناراحت بودم با آشپزی غصه‌هامو برطرف می‌کردم. هر موقع هم امتحان داشتم و امتحانم سخت بود می‌رفتم چند کیلو سبزی و هویج و سیب‌زمینی می‌گرفتم می‌آوردم برای چند ماه آینده‌م خردشون می‌کردم و بازم این‌جوری استرسمو برطرف می‌کردم :| در کل منم آشپزی نمی‌کنم زیاد. نمی‌گم دوست دارم یا ندارم، چون اگه دوست داشتم همیشه انجام می‌دادم و اگه دوست نداشتم انقدر با ذوق انجامش نمی‌دادم. 
+ نخواستم از لفظ مردن استفاده کنم. ولی بی‌تعارف بخوام بگم اون من مرده.
+ منم این‌جوری‌ام :))) یه عده هستن که ندیدمشون و بعیده ببینمشون اصلا. ولی همه‌ش یادشون می‌افتم. یکیش مثلا یه آقایی که ماشین به شمارهٔ فلان جلوی در پارکینگ خونه‌ش پارک بود و زنگ زده بود خانوم بیا ماشینتو بردار. بعد من توجیحش می‌کردم ماشین مال من نیست و ماشین ندارم اصلا. اونم می‌گفت ولی شمارهٔ شما روی شیشهٔ ماشینه. یه وقتایی یادش می‌افتم بهش فکر می‌کنم. اسمشم گذاشتم آقایی که ماشین به شمارهٔ فلان جلوی در پارکینگ خونه‌ش پارک بود. یه بارم جلوی کلانتری یه خانومی ازم خواست گوشیمو بدم زنگ بزنه. زنگ زد به یه آقایی و کلی فحش ناجور داد که چرا نمیای دادگاه. بعد قطع کرد. به این دو تا هم فکر می‌کنم. دوست دارم یه بار آقاهه رو ببینم بپرسم چی کار کرده بودی خدایی که این‌جوری فحش می‌داد بهت. ینی آدمایی که می‌شناسم و بهشون فکر می‌کنم یه طرف، این غریبه‌ها هم یه طرف :| از فردا به خانم ۲۸۸۵ پست تو هم فکر می‌کنم :)))
شوخی بود برای اینکه دورهمی بخندیم :دی


عکسا خوشگل هم نباشه که هست بدجور ناجورررر اشتهای آدم رو باز میکنه :/
نمیشه صبح خوند من اگر همون لحظه خوندم و دیدم که دیدم اگر نه دیگه نمی بینم :|:)

آفرین آفرین ای خواننده خاموش :دی

مرسی حمایت :دی

پاسخ:
فکر کردم جدی میگی. آخه هستند کسایی که مفهوم مگابایت و کیلوبایتو درست نمی‌دونن و با معیار عکس براشون توضیح میدم که این فیلم معادل با هزار تا عکسه و این آهنگ معادل با ده تا عکس.
:)
نه عامو گفتیم یه کم باهات بعد از مدتی شوخی کنم 😀😎





ولی خدایی بیا شباهنگ دیگه از این عکسای خوشمزه شبا نذار :|
حداقل تو مثل دوستام و همکارام عمل نکن اونا هم آخر شب تازه عکس غذا میذارن تو گروه دوستانه مون :/
یعنی فقط اون لحظه دوست دارم خوب خوب  بیام بزنمشون والا :|:))

پاسخ:
برو خدا رو شکر کن ماه رمضون نیست و سه ساعت تا افطار نمونده :|
:||

یه سوال,حلوای کفگیری با حلوای بادام چه فرقی دارند؟
شبیه همند

پاسخ:
طعمشون نمی‌دونم چه فرقی داره چون خودم حلوا دوست ندارم و نچشیدم ببینم چه مزه‌ای میدن، ولی هم شکلشون متفاوته هم آردشون. علاوه‌بر اینا، کفگیری این‌جوریه که حتما باید با کفگیر فلزی برداری بذاری تو بشقاب و تو قالب نمی‌ریزن. بادام و گردو رو تو قالب می‌ریزن.
اون کیک شکلاتی خوشگل خوشمزه چرا تو اسمش مایونز داره؟نکنه توش سس مایونز ریخته باشین؟! بابا من کیک شکلاتی دوست دارم توشم مایونز نمیریزم حالمو بهم نزنید -_- :دی
پاسخ:
ببین وقتی مربی مواد لازم رو می‌گفت گفت مایونز من مثل جناب خان گفتم مایونز؟!!!
گفت بله مایونز :|
تو مدرسه تو درس شیمی تو فصل امولوسیون و چی چی لوسیون روغن و تخم‌مرغو باهم ترکیب نکردین سس درست کنین؟ این کیکم روغن و تخم‌مرغ نداره و جاش سس مایونز داره. طعمش فرقی با کیک‌های دیگه نداره. تازه ترتر! هم هست. خشک نیست ینی.
سلام من همون دسر ات که برای دوستت گفتی شبیه سیستم ایتالیا هست رو درست می کنم چون خیلی راحته مرسی لر نسرین جون
حلوا کفگیری هم درست می کنی؟ خیلی سخته ولی فوق العاده هم خوش مزه هست خوش به حال مراد ات غذاهای خوش مزه درست می کنی اون خوش شانس هم فقط می خوره:)
پاسخ:
سلام :)
آره اون دسر خیلی راحته. کم‌هزینه‌تر هم هست به نسبت بقیه.
من کلا حلوا دوست ندارم. یکی دو بار یه ذره تو مراسم فوت مامان‌بزرگ و بابابزرگم چشیدم ببینم حلوا حلوا که میگن چیه و بقیهٔ حلواها رو نمی‌دونم طعمشون چیه. بابام هم که مثل منه. مامان و داداشم هم کم دوست دارن. اینا رو که گفتم بچه‌های کلاس آشپزی گفتن لااقل با یکی ازدواج کن حلوا دوست داشته باشه که هزینهٔ کلاسات هدر نره :))) الان من یکی از معیارهای ازدواجم مشخص شده و اونم اینه حلوا دوست داشته باشه :|
حالا درسته گفتم پست جدید نمی‌ذارم که پستم شهید نشه، ولی کامنتدونی رو که ازم نگرفتن. اینجا می‌نویسم. وقتایی که تو خونه تنها باشم و جلوی تلویزیون باشم یا شبکهٔ چهار می‌بینم یا شبکهٔ آموزش یا رادیو آوا. الان تنهام و رادیو آوا داره آهنگ ارمغان تاریکی محمد اصفهانی رو پخش می‌کنه. من این سریالو هیچ وقت ندیدم ولی هر بار که رفتم شریف هر بار که هندزفری تو گوشم بود و شریف بودم این پلی میشد تو گوشم. قلبم داره مچاله میشه. 
سر قبرم این آهنگو پخش کنید هر موقع مردم لطفا. 
پاسخ:
الان یکی از دوستام یه تیکه از آهنگ چونی بی منِ شجریانو گذاشته استوریش. نظرم عوض شد. اینو سر قبرم پخش کنید :| با این آهنگ قلبم مچاله نمیشه، هزار تیکه میشه
۰۵ آبان ۹۷ ، ۲۰:۵۶ نیمچه مهندس ...
فکر کنم من دیسلایک کردم.آخه حوصله و علاقه ی آشپزی ندارم.ولی عکس چیزکیک رو که دیدم برق از سرم پرید و جزوه تو دانلود کردم.بعد دیدم توش نوتلا داره و به این فکر کردم که 90 درصد نوتلا شکره و نه شکلات و فندق.بعد به این فکر کردم که چند کالریه هر قاشق نوتلا و برای سوزوندن 60 کالری باید ده دقیقه بدوم،بیخیال شدم.
پاسخ:
تو که نه حوصلهٔ بچه‌داری داری نه آشپزی :))) خدا به داد مراد و نسیم و امیرحسینت برسه
نوتلا نریز. توش از این شکلات صبحانه‌های کم‌کالری بریز. بعدشم یه کم ورزش کن آب شه بره
دلت بسوزه من این همه شیرینی می‌خورم هنوز ۴۶ کیلوام :دی
دبیرستانی که بودم بابا گفت ۵۰ کیلو بشی موبایل می‌خرم. نشدم :))) حالا میگه ماشین می‌خرم تو فقط یه کم چاق شو :|
۰۵ آبان ۹۷ ، ۲۱:۱۹ کروکدیل بانو
من از تو کیک بدون فر یاد گرفتم و تو خوابگاه میپختم :)) ملت انگشتاشونو میخوردن و بهت درود میفرستادن ^_^
پاسخ:
یه بار تو کلاس آشپزی گفتم نمیشه روش بدون فرشو یاد بدین؟ آخه تو خوابگاه فر نداریم :|
بقیه گفتن خوابگاه؟!!!
گفتم آره خوابگاه
فکر کن اینا فکر می‌کردن من دانش‌آموزم :|
خودت شهید نشی؟ 
پاسخ:
ما از این لیاقتا نداریم. ما سکته می‌کنیم می‌میریم.
پست هم نشدیم ...
پاسخ:
والا به خدا 
هنوز نه عکسا رو دیدم نه دستور و نه قاعدتاً تست کردم، ولی ممنونم!
پاسخ:
:)) خواهش می‌کنم. اول شامتو بخور بعد عکسا رو ببین
۰۵ آبان ۹۷ ، ۲۲:۳۸ نیمچه مهندس ...
من نسیم و امیرحسین نمیخوام.مرادم هم میدونه.
آشپزی از روی دستور رو دوس ندارم.دلم میخواد هر چی دلم خواست توی غذا بریزم.
یه خاطره:هر وقت تو خوابگاه غذا میخوردم بقیه میگفتن خوش به حالت که هر وعده ی غذات ماست میخوری.من نمیتونم.صبحها شیر میخوردم میگفتن میل داری؟
کار به جایی رسید که این اواخر می گفتن حالم ازت به هم میخوره سالم خور،از جلوی چشمام دور شو:)
اینارو گفتم که بدونی منم وزنم زیاد نیست.همون حول و حوش توام ولی هم ورزش دوس دارم هم عضله:) فقط حوصله ی درست کردن دسر ندارم.
پاسخ:
تو نمی‌خوای، من چار تا چار تا می‌خوام :)))
فکر کردم به خاطر چاقی و کالری نمی‌خوری
حوصلهٔ هیچیو نداریا؟! :)))
تا حالا همچین جزوه آشپزی دقیق و پرعشقی ندیده بودم، چقدر جذابی دختر. قطعا هرچه از شما برسد نیکوست؛ با این حال خوبی که داری. ممنون
پاسخ:
:) بله بله بزنم به تخته وارد هر حوزه‌ای بشم آثاری جذاب و سرشار از عشق از خودم بر جای می‌ذارم و تقدیم عزیزانی چون شما می‌نمایم :دی
۰۵ آبان ۹۷ ، ۲۲:۴۵ سها (اسم مستعار)
میگم دقت کردی کامنتها رو برای پست هایی باز میذاری که برات فرقی نمیکنه نظر کسی چی باشه.... یعنی در واقع نظر مخالف و موافقی چندان وجود نداره....

حالا که نظر دوست نداری برای بعضی از پست هات، حداقل یه گزینه خصوصی هم برای لایک و دیس لایک بذار، چون هر کسی که حال نظر خصوصی دادن نداره.... مگه اینکه اصلاً به طور عمدی نخوای نظر همه رو بدونی....
پاسخ:
آره دقت کردم :)))
کی گفت نظر دوست ندارم من؟! دقیقا از کجا و چجوری استنباط می‌کنی من نظر دوست ندارم؟ اگه می‌بندم دلیلش اینه که اولا نظرات همدیگه رو نبینین، ثانیا پاسخ‌های من به نظرات بقیه رو نبینین. من وقتایی که کامنتا رو می‌بندم بازم نظر میدن دوستان. پاسخ هم میدم به نظرات دوستانی که وبلاگ دارن. اونایی هم که وبلاگ ندارن طوری نظر میدن که نیازی به پاسخ نداشته باشه و به زحمت نیفتم برای جواب دادن
اون لایک و دیس‌لایکم عمداً برمی‌دارم. چون واقعاً مفهومشو درک نمی‌کنم. اینکه بنویسم دلتنگم و شما لایک کنی ینی چی؟ ینی خوشحالی دلتنگم؟ خوشت اومد دلتنگم؟ موافقی که دلتنگم؟ 
۰۵ آبان ۹۷ ، ۲۳:۱۰ مریــــ ـــــم
اومدم فقط بگم من یه دستور کیک بلدم (خودم کشفش کردم) که به هیشکی
 تاحالا نگفتم
فقط یه بار زهره با صالح دعواش شده بود بهش گفتم که دل صالح به دست بیاره
پخت و جواب داد!
حتی مورد داشتم بخت گشا هم بوده!
به هیشکی نگفتنم رو هم زیاد جدی نگیر!
پاسخ:
جل‌الخالق :| به حق کیکای ندیده و نشنیده و نخورده. توش دعا می‌ریزی؟ :))
۰۵ آبان ۹۷ ، ۲۳:۲۶ مریــــ ـــــم
معجونه عشقه!
همینقد خفن!


پاسخ:
بیا و بخیل نباش و دستور پختشو ببر تو این دادگاه‌های طلاق پخش کن :دی
به به! دانلود کردیم باشد انگیزه ای شود بعد از مدت ها دوباره کیک درست کنم.
دلم حلوا خواست!!
پاسخ:
من اون شیرینی فندقیو پیشنهاد میدم. هم آسونه هم خوشمزه
فندق دوست ندارم!!
پاسخ:
واقعا؟! 
یک‌هشتم عمرت بر فناست! :)))
البته این فندق بو داده هست. طعمش متفاوته و خوشمزه‌تره
۰۵ آبان ۹۷ ، ۲۳:۴۰ مریــــ ـــــم
به پیشنهادت فکر میکنم!
تازه میتونم نونم از کنارش در بیارم !
پاسخ:
آره این روزا از کنار هر چیزی میشه نون درآورد :))
اگه بگم کاکائو و مشتقاتش رو هم دوست ندارم چی می گی؟
پاسخ:
در این صورت اون هفت‌هشتم هم بر فناست :))
:))
پاسخ:
خب دیگه من میرم بخوابم. سر و صدا نکنین :دی خواستین کامنت بذارین پاورچین پاورچین بیان یواش بذارین برین :دی
۰۶ آبان ۹۷ ، ۰۰:۱۴ آسـوکـآ آآ
فقط اون کیک خیسه:-( 
چطور اون نرم خوشمزه رو با ما شیر نکردی:-(

پاسخ:
:))) انصافا هم خوشمزه بود. بین این همه غذا و دسر یکی اینو خیلی دوست داشتم یکی شیرینی فندقیو
خوشمزه ترین چیزها رو رفتی یاد گرفتی. قشنگ معلومه مثل من عشق کاکائویی :-)))
پاسخ:
من فکر می‌کنم تو رگ‌هام شیرکاکائو و قهوه و نسکافه جاریه بس کن دوستشون دارم و می‌خورم. ولی خب دندونامم به تبعش به فنا رفته و همه پر و عصب‌کشی شده
۰۶ آبان ۹۷ ، ۰۰:۵۵ جناب منزوی
ممنون، ولی ای کاش تصاویر تو خود pdf بود. ولی باز دستتون درد نکنه و خدا قوت.
پاسخ:
اولش می‌خواستم همین کارو بکنم، ولی هم عکسا خوشگل نبودن هم چون می‌دونستم یه عده پرینت می‌کنن جزوه رو، نخواستم عکسا فضای بی‌خود بگیرن و موقع پرینتم جوهر اضافه مصرف کنن
۰۶ آبان ۹۷ ، ۰۸:۵۳ 🔹🔹نیلگون 🔹🔹
با تشکر از جغد سراشپز بابت به اشتراک گذاشتن تجربیاتش😁

پاسخ:
خواهش می‌کنم :)
یه چیزی که خیلی جالبه اینه که، بشقاب‌های گل محمدی در سراسر کشور و تو خونه‌ی همه هست :دی
از غذاهایی که بلاگرها گذاشتن افغانی پلوی دلژین رو تا حالا چندبار درست کردم، اینم دانلود کنم ببینم چی میشه:)
پست رو هم سر صبحی خوندم و عکس‌ها رو نصفه دیدم و کلی گرسنه‌ام شد باز شکرخدا که حلوا دوست ندارم :))
پاسخ:
آره:)) ولی هیچ کدوم از این ظرفا که تو عکسه ظرفای خونهٔ ما نیست. مال آموزشگاهه. بشقاب‌های اصلی و عمدهٔ خونه‌مون برای غذا و میوه طرحش طلاییه. نسل این بشقاب‌هایی که میگی تو خونهٔ ما داره منقرض میشه و دو تا بشقاب بزرگ و یکی دو تا کوچیک مونده فقط.

افغانی پلو دیگه چیه؟!!!
اصلا کار خوبی نکردم قبل صبحونه عکسا رو نگاه کردم. باید می‌ذاشتم بعد ناهار:/
پاسخ:
لنگ ظهره خواهر من!
من صبونه رو شش و نیم خوردم :دی
فرقی نمی‌کنه. اون موقع هم بخورم باز همین ساعتا دوباره صبحونه می‌خورم.
پاسخ:
آره من این موقع‌ها میرم شیری، شیرکاکائویی، بیسکویتی چیزی پیدا می‌کنم می‌خورم. بعد یکیو می‌شناختم صبح زود صبونه نمی‌خورد می‌گفت این گرسنگی کاذبه و لنگ ظهر صبونه می‌خورد. حالا من به صادق و کاذبش کاری ندارم. هر موقع گشنم بشه می‌خورم دیگه.
فرستادم برات خانوم سرآشپز :)
پاسخ:
ممنون. ولی من کشمش متنففففففففففففففففرم!!!
پیازم داره که :(
آجیل پلوئه این :)))
بعد تو فکر می‌کنی تو این گرونی آدم دلش میاد آجیلو بریزه روی برنج؟ :))
منم کشمش نمی‌خورم:)) خودم درست کردم بعد خودم یکی یکی تو بشقاب جداشون میکردم و بقیه می‌خوردن :))
پیازم دوست نداری؟!! غذای بدون پیاز من یادم نمیاد، تو همه‌چیز هست، همه‌چیز :)
نمیدونم من که درست کردم راضی بودم، حالا آجیل پلو یا مرصع پلو یا پلو افغانی :دی
نه منم پسته و بادوم رو جوری ریختم که فقط بو بگیره بگم ریختم :D
پاسخ:
:))) پیاز، کدو، بادمجان، کشمش، هل، زنجفیل، سوسیس، کالباس، ژله. اینا رو دوست ندارم. بعد به جاش دیوانه‌وار عاشق شکلات و گوشت و سیب‌زمینی و هویجم :دی
جالبه من از بچگی مرصع رو برای یه جور نیمرو شنیده بودم که می‌گفتن. حالا شاید اون اسمش شبیه اینه. نمی‌دونم. ولی از نظر معنی چون مرصع به جواهر مربوطه، آجیل‌پلو رو بگیم مرصع بامسماتر هست تو این گرونی
اتفاقا تا اون جا که من می‌دونم صبحونه بهتره قبل طلوع آفتاب خورده بشه🤔
پاسخ:
من برای دو چیز صبر نمی‌کنم موقعش برسه. یک خواب دو غذا. 
هر موقع خواستی بخور و بخواب. والاع :)))
+ برای همینم یه وقتایی تو خوابگاه سهٔ نصف شب صبونه می‌خوردم. ده صبح یا پنج عصر ناهار.
کدو،کشمش و ژله رو باهات موافقم ولی بقیه‌اش رو نه، به جاش مربا، عسل، خامه، حلوا، پاستیل و ... رو نمی‌خورم و درجه‌ی تنفرم از سالاد الویه قابل توضیح نیست :/
شکلات،کاکائو، ترشی(خصوصا بادمجون و کلم) و بستنی(به جز میوه‌ای و این قرطی‌بازی‌ها) رو در حد پرستش دوست دارم :)
خیلی تفسیرت راجع‌به مرصع پلو جالب و به‌جا بود :دی
پاسخ:
درجهٔ نفرت منم کم و زیاد داره. از بعضی چیزا انقدر بدم میاد که برنجو خالی می‌خورم ولی اون خورشتا رو نمی‌خورم. یا مثلا حاضرم از تشنگی بمیرم ولی آب آناناس نخورم. یه همچین وضعی.
بابام سکته مغزی کرد ای سیو هس براش دعاکن لطفا داغونم 
پاسخ:
وای چه بد :(
ایشالا زود خوب میشن بد به دلت راه نده
من دوست دارم یه نظری بدم ولی هیچ‌وقت نظری ندارم. نمی‌دونم چرا. درمورد نصف بیشتر پست‌ها و وبلاگا همینم. واسه همینه انقدر نیستم. :| اون نظری که خصوصی نوشتم رو یه ربع بهش فکر کردم آخرش شد دو خط. 
من پختن غذاهای جدید رو دوست دارم. 
پاسخ:
:)) نظر دادن واجب کفاییه. ینی چند نفر بدن کافیه و بقیه می‌تونن از نظر اونا مستفیض بشن :دی کدوم نظر خصوصیو میگی؟ من فقط همین یه کامنتو دارم ازت.
آخه دوست دارم حرف بزنم خب. :دی 
خصوصی رو دیروز فرستاده بودم. جواب دادیش.
پاسخ:
دیروز نه و پریروزم نه و پس‌پریروزم نه و حتی پسان‌پریروزم نه و پسان‌پس‌پریروز کامنت فرستاده بودی. دوم آبان :دی
حرف بزن. بپرس. اعتراض کن. پیشنهاد بده. انتقاد کن. اینجا پرِ کامنت بی‌ربط و باربط به پسته. حرف زدن آدمو آروم می‌کنه. منم با حوصله جواب می‌دم :)
باورم نمی‌شه فکر کردم دیروز فرستادم. :)) این نشون میده چقدر زود دیر میشه.
مرسی. سعی می‌کنم بیشتر حرف پیدا کنم. آخه خیلی شناخت نداریم واس همون سخته. 
راستی لازانیا تا حالا درست کردی؟ من یه بار درست کردم روش کبابی شد ولی لایه‌های پایینی شل شد. اصلا نتونستم بخورم. حالا یا سس زیاد زدم یا پنیر کم زدم. یا نمی‌دونم چرا! 
پاسخ:
آره. اگه خوش بگذره زود می‌گذره و اگه بد بگذره دیر، سخت.
منم شناخت کافی نسبت به خواننده‌های وبلاگم ندارم. قبلا سعی می‌کردم نزدیک شم و بشناسم. ولی وقتی دیدم یهو غیبشون می‌زنه تصمیم گرفتم تو محبتم اسراف نکنم و توجهم بی‌خودی پای آدمای فانی! به هدر نره. این شد که شناخت و به تبع اون صمیمیتم با مجازیا کم شد. تو رو از ۹۴ می‌شناسم. قبل‌ترتو یادم نمیاد. نمی‌دونم از دوران بلاگفا می‌خونی منو یا از کی. تا مدت‌ها فکر می‌کردم پسری. فکر می‌کنم بیست و سه چهار سالت باشه و همیشه با پرفسور خسته و مهندس دیوانه که اونا هم بلاگ‌اسکاین و وبلاگشون شبیه توئه اشتباه می‌گیرم تو رو. شایدم اونا توئن و تو اونایی. می‌بینی چقدر حرف هست که میشه زد؟
دو بار درست کردم و یه بارم همکاری کردم با دوستم موقع درست کردن. هر سه بار لایه‌ها متلاشی شدن از هم. ماکارونی و لازانیا و غذاهایی که بیسش ماکارونیه رو دوست ندارم زیاد. پنیرشو پنج دقیقهٔ آخر بریز و سه لایه بیشترش نکن. تو فر درست می‌کنی دیگه؟
من سعی می‌کنم کسی رو بشناسم که بخوام باهاش دوست شم. بقیه رو در همین حد وبلاگشون بدونم برام کافیه. ولی متاسفانه نمی‌تونم با کسی دوست شم. خیلی خیلی خیلی خیلی سخته. نمی‌دونم چرا. من مشکل اعتماد کردن دارم. باید یه مدتی بگذره تا به کسی اعتماد کنم. به خاطر همون تو مجازی با کسی دوست نشدم. :دی تو واقعیت هم کمی طول می‌کشه.
واقعا از نود و چهار می‌شناسی؟ نه من اینایی که گفتی رو نمی‌شناسم. من اولین وبلاگم برداشت آزاد بود. بعدش ذهن زیبا و حالا هم میلیونر. اون دوتا قبلی عمرشون خیلی کم بود. یعنی از تابستون نود و سه می‌نویسم.  من فقط وبلاگ بیانت رو خوندم. قبل‌تر هم اسم وبلاگ قبلیت رو شنیده بودم راستش توجه نکردم اون‌ موقع... یعنی سر زده بودم ولی نموندم. انقدر که وبلاگا زیاد بود. :دی نمی‌دونم چی ‌شد جذب وبلاگت شدم الان خیلی وقته. پسر نیستم. 
آره بحث باز باشد دیگه واسه صحبت. :d

چجوری پنج دقیقه آخر بریزم? فقط واسه لایه بالایی رو منظورته فکر کنم. توی مایکروفر درست کردم اون‌موقع. 
پاسخ:
هیچ کس، هیچ بلاگری و هیچ وبلاگی برای همیشه با شما و در کنار شما نخواهد موند، شما هم برای همیشه در کنار کسی نخواهید موند. این یه واقعیت تلخه که باید باهاش کنار بیایم :)
آره پنج دقیقۀ آخر که می‌دونی پخته در فر یا ماکروفرو باز کن پنیرو بریز بردار. توشم خواستی بریز موقع ریختن مواد.
اینو ببین:

یعنی واقعا مرسی واسه این کارت !
تا مدتها با این دستور و عکس ها سرگرمم و سعی میکنم درستشون کنم.
اینکه اینهمه کلاس بری و یادداشت برداری و تجربه کسب کنی و اونارو در اختیار ما قرار بدی اونم جوری که همش با یه کلیک در دسترسمون قرار بگیره واقعا کار با ارزشیه
ممنونم ازت
پاسخ:
:) خواهش می‌کنم. خوبه که آدم سرشو با یه کاری گرم کنه.
من با جزوه‌های دانشگاهمم این کارو می‌کردم.
با جمله آخرت موافقم (همون که گفتی یه چیزی رو دوست نداری نریز و اونی که دوست داری زیاد بریز)
خیلی کار باحالیه! :) یه غذای جدیدی میشه واسه خودش که خیلی جالبه ^__^
پاسخ:
ولی خب این سبک فقط به درد زندگی مجردی می‌خوره و تو خونه و با خانواده نمیشه این‌جوری آشپزی کرد. مثلا من اگه تنها باشم غذامو بدون ادویه و چاشنی درست می‌کنم. و معتقدم طعم اصلی و خالص ینی این.
بدون ادویه و چاشنی؟!! مگه داریم؟ مگه میشه؟! :)))
جو پایه‌س. منم راحت غذاها رو دستکاری میکنم :دی. اکثرا هم خوب میشه.
پاسخ:
ببین مثلا من گوشت چرخ‌کرده یا مرغو دوست دارم فقط نمک بزنم و سرخ کنم بخورم. دیگه رب و زعفران و فلفل و زردچوبه نه.
امیدوارم مراد منم پایه باشه :)))
خب تکراری میشه که!!
مثلا من چند وقته یاد گرفتم مرغ رو موقع مزه‌دار کردن، علاوه بر نمک و فلفل و زرد‌چوبه و آبلیمو و پودر لیمو و زعفرون(!!) اگه ماست هم بهش بزنم بعد سرخ کنم خیلی خوشمزه میشه :)) البته به شرطی که تیکه‌هاش کوچیک باشه :))
کلا همش دنبال ادویه و مزه جدیدم
پاسخ:
من همه‌ش فکر می‌کنم اینا مثل آرایش کردن و آویزون کردن طلا ملا از گل و گردنه! حس می‌کنم ادویه‌ها اون سادگی و یکرنگی رو از طعم غذا می‌گیرن و با ادویه‌ها طعم همهٔ غذاها شبیه هم میشه. خیلی فلسفی به قضیه نگاه می‌کنم :))) ولی ببین گوشت مرغ، ماهی، گوسفند، میگو هر کدوم یه طعمی دارن که وقتی با رب و ادویه‌ها و آبلیمو و زعفران قاطی میشن شبیه هم میشن و مزهٔ ترش و تند اونا رو می‌گیرن و دیگه خودشون نیستن.
خب بستگی داره که چی میپزی
آره منم بخوام ماهی رو سرخ کنم فقط نمک میزنم. ولی هر بار فقط نمک؟ روشای دیگه‌ای هم هست. روشای خوشمزه و خوب! طعمشم باز بستگی به میزان استفاده‌ت از هر ادویه داره.
هر چند واقعا مثل هم نمیشن. مثلا دارچینو من گاهی به مرغ میزنم و گاهی به ماهی. و هیچ وقت نشده طعم تکراری بده!
و در نهایت وای به روزی که معتاد فلفل بشی :) من حتی دمی گوجه رو هم نمیتونم بدون فلفل بپزم! انگار یه چیزی کمه! :))
پاسخ:
آقا ما آبمون فعلا تو یه جوب نمیره. تو یه تازه‌عروسی که مدام داره غذاهای جدید رو می‌پزه و در حال کسب تجربه است و از این تنوع‌ها ذوقمنده. من یه موجود مجرد و بدغذام که هفت سال غذای خوابگاه و دانشگاهو نخوردم و با اندک وقتی که داشتم ساده‌ترین چیزا رو درست کردم که بخورم و نمیرم و پیِ تنوع نبودم و جز خودم هم کس دیگه‌ای قرار نبود بخوره و نظر بده. بذار یه چند سال دیگه که اومدم ازت پرسیدم زیره رو قبل دارچین بریزم توی فلفل‌پلو یا بعدش، اون موقع این روزو‌ یادم بنداز بگو چطوری نمکی :|
وای من زیره دوس ندارم! تو هیچی نمیریزم :))))
فلفل پلو! ^__^
پاسخ:
ولی جدی یه بار تو کلاس راجع به غذاهای ترکیه‌ای صحبت می‌کردیم. مربی می‌گفت اینایی که تو رستورانای اینجا درست می‌کنن زیادی فلفل و ادویه می‌ریزن که طعم اصلی غذا گم بشه و نفهمیم خوب درست نکردن غذا رو
یعنی میگی جو به خاطر فلفل‌هاست که نمیفهمه من غذامو بد پختم؟!! ^__* :))))
ولی انصافا دارم سعی میکنم کمتر فلفل بزنم. جدیدا غذاهام دیگه زیادی تند شده!!
پاسخ:
آره اصن این فلفل ریختن تو غذا یه جور تقلبه که خورندهٔ غذا نفهمه کم و کسری غذا چیه و فقط دهنش بسوزه و سیر شه :)))
مربی‌مون گفت اینو
وقتی حرفه‌ای بشی تو غذای تند خوردن دیگه کم و کسری‌هاشم میفهمی
مربی‌تون حرفه‌ای نبوده :))
پاسخ:
مربی‌مون داشت اصول کافه و رستوران‌داری یادمون می‌داد :)))
آشپزی برای من هم خیلی تسکین دهنده و آرامش بخش هست. ترکیب رنگ ها و بو ها و طعم ها و صدای جلز و ولز غذاها جادو می کنه
پاسخ:
احتمالا یه دلیل روان‌شناسی و علمی داره. نمی‌دونم...
گندم‌بانو این مرغ رو بهش ماست بزنیم رو منم شنیده بودم بعدهمه گفتن نه منم امتحان نکردم. حالا برم امتحان کنم. :دی آقا به جز ماهی شکم پر دیگه به چه روش می‌پزی ماهی رو؟@گندم‌بانو.می‌گم هرجور راحتی‌ها ولی اگه خواستی پست بزن تو وبلاگت اینا رو همه ببینن. :-" 
@گندم‌بانو تازه من به قرمه‌سبزی هم رب انار زدم ولی چرا هیچ تغییری حس  نکردم؟ مامانم پختنی که نمی‌زنه ولی همیشه خوشمزه‌س. :|
پاسخ:
شیما اینا تو خوابگاه موقع کباب کردن جوجه هم ماست می‌زدن بهش.
تو خوابگاه سیخ داشتن جوجه کباب درست می‌کردن  :|

برای خودش کامنت بذار شاید نبینه این کامنتو. چند بار البته تو وبلاگش راجع به آشپزی نوشته. ولی فعلا تو فازِ دوستان تعطیل کردن رفتن و من تنهام هست :)
سلام
با توجه به اینکه البته چیزیه که من متوجه شدم شما زیاد اعتقادی به دستور آشپزی نداری و بیشتر دستور آشپزی رو یک راه کلی میبینی و خودت بنا به سلیقه ات تغییرش میدی من بهت پیشنهاد میکنم وقتی خواستی در آینده برای مراد و امیر حسین و نسیم آشپزی کنی قبلش دستور های آشپزی خانم گل آور رو ببین نکات ریز و جالبی رو در مورد پخت غذا ها یاد میگیری
پاسخ:
سلام :)
آره من اصن آدم اصولگرایی نیستم :))) تو کتم نمیره پیروی از اصول و دستورالعمل. و خدا می‌دونه چقدر با نفس اماره و لوامه‌م در جدالم موقع اجرای احکام الهی و قوانین رانندگی :)) ولی خب آدم ناهنجار و قانون‌شکنی هم نیستم و علی‌رغم میل باطنیم احترام می‌ذارم به قوانین بقیه. ولی دیگه آشپزیو هیچ جوره درک نمی‌کنم چرا باید از اصول پیروی کنم.
والاع!
بعد حالا از اونجایی که آدم دوراندیش و آینده‌نگری هستم، بعد از دیدن کامنتت و حتی قبل از جواب دادن بهش کتاب این خانومی که می‌گی رو جست‌وجو کردم و نه لینک خرید پیدا کردم نه دانلود. همه‌ش فیلم بود. الانم حجم نتم محدوده. بعداً هر موقع تونستم دانلودشون می‌کنم که بمونه برای بعد :) با تشکر

+ من خیلی خیلی خیلی عذر می‌خوام که با اینکه ایمیل دادی ولی جواب کامنت خصوصیتو اینجا میدم. ایمیل من چون شخصیه و به اسم خودمه به خواننده‌های وبلاگم ایمیل نمی‌زنم. و یه دلیل اینکه همیشه از ارتباط ایمیلی و تلفنی با خواننده‌هام اجتناب دارم این بود که شاید من یه روز وبلاگمو رها کردم رفتم. اگه راه ارتباطی دیگه‌ای با بعضیا داشته باشم در حق بعضیای دیگه بی‌عدالتی میشه و سخت میشه کارم. در کل من حس خوبی از کامنتت داشتم و برداشت بدی نکردم :) ولی خدایی بستنی با نمک خییییییلی دیگه قانون‌شکنیه نکن این کارو :)))
خواهش میکنم اصلا مشکلی نیست :))))) ،و اینکه بعضی اوقات لازمه آدم قانونهای محکمی و ثابت شده ای مثل بستنی با شکر رو بشکنه تا ببینه هیچ اتفاقی نمیفته و نه آسمون به زمین میرسه نه زمین به آسمون حتی اگه گاهی نتیجه اش به سطل زباله منتقل بشه و اینکه آدم تمرین میکنه برای حادثه های ناگهانی و پیشبینی نشده که تو زندگی اتفاق میفته و من که این طور خودم رو تقویت میکنم شاید راه های دیگه هم باشه ولی راه من اینه :)))
پاسخ:
چی بگم... من آدمِ طعم‌ها و تجربه‌های جدید نیستم. البته راجع به مسیر و رفت و برگشتم نه. همیشه راه‌های مختلف رو سعی می‌کنم تجربه کنم. یا در مورد درس خوندن رشته‌های مختلف رو. ولی راجع به غذا و نوشیدنی همون همیشگی :)))
ممنونم از پی دی اف نسرین
و یه سوال میشه گوشی رو بعد از ریست فکتوری، ریکاوری کرد ؟ گوشی اندرویدی htc
پاسخ:
خواهش می‌کنم :)
اگه منظورت اینه که آیا ممکنه بازم عکس‌ها و فیلم‌ها و آهنگ‌هات برگرده بله. اینو حتما بخون:
ممنونم از لینک 
اره دیدم اما راهشو نگفته بود یه سری راه ها رو گوگل کردم اما انگار مدل گوشی من خیلی پایینه براشون. 
در واقع چون یه بار حس کردم تو کامنت ها خونده بودم ازت پرسیدم ولی الان چون سر خودم اومده یهو نگران شدم نکنه نشه🙏🏻
پاسخ:
خیلی خوشحال میشم وقتی این سؤالاتو می‌پرسین و می‌تونم راهنمایی کنم :)
بازم راجع به هر چیز دیگه‌ای چه خودت چه بقیهٔ خواننده‌ها سؤال داشتین بپرسین. اگه کامنتا بسته بود، پای آخرین پستم یا توی همون لینک پیام خصوصی جواب میدم بهتون
در مواجهه با طعم‌های جدید، رویکرد من نمی‌خورم و دوست ندارمه و پاسخ مردم «تو اول بخور ببین خوشت میاد یا نه بعد بگو نمی‌خورم». در همین راستا رفتم چند بسته پفک با طعم پیاز و چند بستهٔ دیگه با طعم بادام زمینی گرفتم و همونایی که می‌گفتن بخور بعد بگو دوست نداشتم نمی‌خورن و حتی بابا هم که می‌خوره دلش به حالم سوخته که می‌خوره، وگرنه این چیه گرفتیِ خاصی تو چشاشه. ینی می‌خوام بگم هر چقدرم که در زمینهٔ علم و دانش و رشتهٔ تحصیلی تنوع طلب باشم در حوزهٔ خوراکیا معتقدم همون همیشگی. در واقع همون پفک نمکی همیشگی.
انقدر انگیزه گرفتم کدبانو بشم که نگو!
خصوصا توی خوابگاه که راحت میتونی ریسک کنی و کلی غذای جدید بپزی و دست آخر همه میخورن! چون چاره ای نیست!
ولی تو خونه ، خانواده کمتر اجازه دادن بهم از حاشیه امن غذاهای تکراری بیام بیرون.
قراره یه لیست بنویسم که وقتی رفتم خوابگاه چی بپزم!؟
مرسی شباهنگ عزیز
پاسخ:
تو خوابگاه امکانات کمه، مواد اولیه انقدر که تو خونه در دسترسه نیست، ظرف و ابزار آشپزی هم همین‌طور. ولی به قول خودت خوبیش اینه که هر چی درست کنی همه می‌خورن و جرئت ریسک داری
قبول داری غذا علاوه بر مزه و بوی خوبش، خوشگل و چشم نواز هم باید باشه؟! 
من فکر میکنم تو این مورد چینی و کره ای ها خیلی دارن موفق عمل میکنن، یعنی شاید غذاهاشون خوشمزه نباشه ولی شدیدا خوش قیافه است و واقعا به طرز شگفت آوری برای تزیین غذاشون زحمت میکشن و خلاقیت الان آشپزی رو وارد مرحله جدیدی کرده.. 
بذار برم بگردم، چندتا پیج آشپزی هست که آدرسش رو برات میذارم ازش ایده بگیری.
حالا که شکلات دوست داری، باید بگردم اون پیجی که دو دقیقه ای میتونی شکلات صبحانه درست کنی رو پیدا کنم برات بذارم. 

پاسخ:
برای یکی بخوام درست کنم تزئینش می‌کنم ولی برای خودم، شاید باورت نشه که نصف غذا رو وقتی خام هست رو گاز می‌خورم و به مرحلهٔ تزئین نمی‌رسه. خیلی اهل تزئین نیستم. غذا وقتی خوشگل باشه آدم دلش نمیاد بخوره :))
اون کانال‌ها و شکلات‌ها رو حتماً سر فرصتت برام بفرست
کامنتارو نبند لطفا
این یه تهدید بود نه خواهش:))
پاسخ:
:)) اون موقع پست گذاشتن برام سخت میشه. کیفیت پستامم میاد پایین. هی باید به این فکر کنم که حالا میان چی میگن و چی بگم و بقیه بخونن نظرا رو چی فکر کنن. نمیشه. ینی سخت میشه. ولی می‌تونم قول بدم هر چند وقت یه بار یه دونه از این پستا که نظراتش معمولی و بی‌حاشیه است بذارم و دور هم باشیم.
آقا اینکه من نتیجه سالها تحقیق ام رو رایگان در اختیارت قرار میدم انصافه؟! بعد رفتی مشهد حتی من رو یادت رفته بود! یعنی از یه دعا دریغ داشتی! یادم نرفته و گفتم به رو بیارم:) هرچند فی الواقع  شوخی کردم و هیچی تو دلم نمونده بود!
آشپز عذاش رو سر گاز ناخنک بزنه نوبره! جنابعالی مامان من رو میخوای! جوری به راه بیاردت که.. ما جرات نمیکردیم از جلوی گاز رد بشیم چه برسه به ناخنک یا خام خواری!! الانم که تازه به مرتبه ی معاون سر آشپز نائل اومدیم و برا خودمون شِفی هستیم! فقط در حد اینکه میگه آخر آخر آخر مراحل پخت، بعد جا افتادن خورشت میگه فقط بیا بچش ببین نمکش اندازه است یانع! در حد توکِ  قاشق سوپ خوری!! بابا آشپزی سنتی خیلی دنگ و فنگ و آداب داره.. میگن غذا قهر میکنه! سفره احترام داره. نون و برنج و گندم و حتی آرد احترام داره. بی وضو چه میدونم به آرد دست نمیزنن. 

تازه یه آش رشته پشت پا برای زائرای اربعین پخته خانم که بوش از سر کوچه آدم رو دیوونه میکرد. رنگش یه رنگ سبز مغز پسته ای بود که با وجود سبزی کوهی فیریز شده اصلا تیره نشد و یه مزه فوق العاده پیدا کرد.مجبور شدیم برای هرکی که از دم در خونه رد شد هم بکشیم که مبادا دلشون بخواد. بعدِ توزیع آش که قشنگ دو ساعت طول کشید و یه سری با ماشین اومدن و سطل سطل و قابلمه قابلمه آش بردن! و به به و چه چه بود که قطع نمیشد! خانم با یه تفاخری نشسته رو مبل در حالیکه تیریپ وای من چقدر خسته شدم برداشته و داره تو استکان کمر باریک چایی میخوره، با یه تامل و تیریپ تو فکری میفرمان: درست کردن آش از هر غذایی سخت تره و آدم باس سر دیگ وایسه! بیخود نیست قدیما به آشپز میگفتن: آش پز!! چون این از همه غذاها پیچیده تره..
یعنی شما فست فودی پزا و شیرینی پزا پر! (به در میگه که دیوار بشنوه خانم!) 
ولی من همچنان به خلاقیت در آشپزی اعتقاد راسخ دارم و به نظرم هرچی به سمتِ دهکده جهانی شدن پیش بریم ذائقه ها به هم نزدیک تر میشه. هرچند مزه ی غذاهای سنتی در ذائقه ی متعصب ایرانی ما سیو شده و حالا حالاها کسی نمیتونه با غذاهای اصیل و بینظیر ایرانی دربیفته! 
الوعده وفا. خواستم فقط از اون ظاهر غذا که گفتم و تنوعی که میتونه وجود داشته باشه ایده بگیری. من این پیج ها رو معمولا میبینم و چیزای خوبی هم یاد میگیرم ازش.
 سایت شف طیبه و کارگاه آشپز سازیش هنوز رتبه یکه.
http://www.cheftayebeh.ir/
غذاهای ژاپنی:
https://www.instagram.com/tastyjapan/
غذاهای کره:
https://www.instagram.com/cookat_korea/
زهرا بانو:رسپی های متنوع رو از سایتهای خارجی ترجمه میکنه و خوبه.
https://www.instagram.com/ashpazi_zahrabanoo/
نجمه سادات شریعتمداری: واقعا در پخت نون های مختلف کارش عالیه و کار با خمیرش حرف نداره.
https://www.instagram.com/najmeh_shariat/
آشپزی بلقیس هم خوبه و با امکانات کم و بدون فر میتونی رسپی هاش رو درست کنی:
https://www.instagram.com/ashpazi_belghis/
سفره آرایی از تزئیناتش میتونی ایده بگیری و اکثر سفره ها هم ایرانی هست:
https://www.instagram.com/ashpazi_dizin/
سایت بهاره وحید بهتر از اینستاش هست من توضیحات و جزئی نگریش رو دوست دارم:
https://spbaking.com/
اشرف بانو هم خلاقه و رسپی های بدون فر اختراع میکنه!:
https://www.instagram.com/ashrafsoltani1348/
غذای ویتنام:
https://www.instagram.com/cookat_vietnam/
آشپزی فریبا هم به نظرم با اینکه جوونه، خلاقه و فکر کنم توی همین پیج اون شکلات صبحانه دو دقیقه ای رو دیدم و خوشم اومد:
https://www.instagram.com/tnavoashpazi/

حالا من امروز رسپی "حلوا با شیره انگور" مامان بزرگم رو با همین شکلات صبحانه قاطی کردم، یه مزه ی فوق العاده مکش مرگی پیدا کرده که واقعا خوبه. هم رنگش و هم مزه جدیدش..  مامانمم با اینکه از وجناتش پیداست که از مزه اش خوشش اومده ولی تعریف نمیکنه که پررو نشم! یعنی اگر اعتراف کنه مزه اش دقیقا همونیه که مامان بزرگم درست میکرده ممکنه من دچار نخوت و غرور بشم!! 
پاسخ:
تو مشهد کسایی که کامنت گذاشتن و خودشونو یادم انداختن رو جداگانه دعا کردم، کسانی هم که سکوت پیشه کردن رو جداگانه :دی تو جزو گروه دوم بودی. بالغ بر ۸۰۰ تا وبلاگ تو اینوریدرم بود که همه رو لحاظ کردم و تو هم بودی. مخصوصاً اونایی که تو اون مقطع زمانی پست جدید می‌ذاشتن.
کامنتت از پست منم طولانی‌تر بود :))) 
سپاس بی‌کران بابت لینک‌ها :) دیشب وقتی داشتیم شام می‌خوردیم کامنتتو خوندم و فکر کردم جواب دادم. بعدش خوابیدم و الان یادم افتاد جواب ندادم
اسم حلوا با شیرهٔ انگورو شنیدم و تو مراسم فوت عمهٔ بالا گویا از این حلواها درست کرده بودن. ولی چون دوست ندارم قیافه‌شم یادم نیست و توجه نکردم.
+ دلم آش رشته خواست :(

چند درصد احتمالش هست که یک پسر بتونه اینا رو درست کنه؟
پاسخ:
۹۸.۲ درصد
چند درصد احتمالش هست که یک پسر بتونه اینا رو درست کنه؟
پاسخ:
بستگی داره به سبک زندگیش. پسرای خوابگاهی، پسرایی که خواهر نداشته باشن و کمک‌دست مادرشون باشن یا خدا نکرده مادر نداشته باشن و با پدر یا برادرشون زندگی کرده باشن و در کل از نعمت یه خانوم چه در نقش مادر چه خواهر چه همسر محروم باشن و تنهایی گلیمشونو از آب بکشن بیرون می‌تونن
پس میشه امید وار بود :)
پاسخ:
بله؛ آدمی به امید زنده است.
۰۹ آبان ۹۷ ، ۱۶:۱۱ آشنای بی نشان
سلام
با اون خط آخر و شهید شدن پیت ها موافقم
پاسخ:
سلام :)
آره، ولی من چون تو اغلب پست‌ها هدفم خونده شدنشون نیست تند تند پشت سر هم پست می‌کنم که کمتر خونده بشن :| حتی طولانی هم می‌نویسم کمتر کسی حوصله کنه بخونه. ولی این یکی واس خاطر مخاطب بود و جلوی شهادتشو گرفتم :))
۰۹ آبان ۹۷ ، ۱۹:۳۷ آشنای بی نشان
تو کربلا این حرفتون یادم بود که گفته بودید به عمودهای حاوی عدد چهار که رسیدم یاد شما کنم
البته خیلی از عمودهایی که حاوی عدد چهار نبود هم دعاتون کردم:)
پاسخ:
خیلی خیلی خیلی خیلی ممنونم :) خیلی :)
وای نسرین، عکس اون کیک بدون شکلاتتو یادمه
همون زمان میگفتم هیشکی مثل این بشر خوابگاهی نیست :)) تو مرزهای زندگی خوابگاهیو جابجا کردی:دی
یه کیک شکلاتی موزی یاد گرفتم، احتمالا فردا درست کنم، اگه شد دستور و عکسشو میذارم، دور همی

بعدم شما اصلا نخواستی پستم بذاری نذار، ولی این کامنتارو نبند
بابا، آقایون، خانوما، جنبه داشته باشین! ملتو از یه فضای شخصی که ربط مستقیم به زندگی شخصی کس دیگه نداره هم میرونین ها! وا عجبا! نکنین دیگه! زندگیتونو بکنین بذارین این بنده خدام زندگیشو بکنه مائم زندگیمونو بکنیم
پاسخ:
آره من ثابت کردم میشه تو خوابگاه کیک درست کرد، شیرینی درست کرد، دسر درست کرد و حتی سالاد درست کرد :)) 

بچه‌ها که تقصیری ندارن. من خودم توانایی مدیریت کامنت‌ها رو ندارم. سختمه ارتباط برقرار کردن با آدما :|
۰۹ آبان ۹۷ ، ۲۳:۱۴ آشنای بی نشان
یه ذره هم ممنون باشید کافیه:))
پاسخ:
نه دیگه ما می‌خوایم خیلی ممنون باشیم :))