۱۴۶۶- کتابچین
جوامع انسانی از یک سو پیوسته در تحول و دگرگونی درونی هستند و از این جهت، زبان و بهویژه واژگان آنها نیز همواره در تحول و تغییر است و از سوی دیگر، بهدلایل گوناگون اجتماعی، اقتصادی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی با یکدیگر در تماس و برخورد هستند و در نتیجه زبانهای آنها نیز باهم تماس پیدا میکنند و بر یکدیگر اثر میگذارند (مدرسی، ۱۳۶۸: ۵۳). امروزه بهدلیل نفوذ فرهنگ غربی در زمینههای مختلف و همچنین توسعۀ علم و فناوری، جوامع درحالتوسعه از جمله جامعۀ ما متحمل تأثیرات بسیاری بودهاند و بهتبع آن، زبان جامعه نیز پذیرای واژههای بیگانۀ بسیاری بوده است. بهگواهی اسناد تاریخی، اولین آکادمی و انجمن واژهگزین ایران، یکصد سال پیش، در عهد مظفری، آن هم بهشکل رسمی و دولتی، تحت ریاست ندیمالسلطان (ندیمباشی) وزیر انطباعات و دارالتألیف و دارالترجمه، تأسیس شده است. اما پس از چندی بهدلیل نامأنوس بودن لغات پیشنهادی که آکادمی مزبور در برابر لغات و اصطلاحات دخیل اروپایی از طریق روزنامۀ «ایران سلطانی» به جامعه عرضه میدارد، با اقبال روبهرو نمیشود و در اندک زمان ممکن از فعالیت واژهگزینی بازمیماند. در طول یکصد سال گذشته تلاشهای بسیاری برای واژهگزینی یا واژهسازی در برابر الفاظ بیگانه در کشور ما صورت گرفته که هر کدام در دورۀ خود، گامی به جلو و در جهت علمیتر کردن زبان فارسی بوده است (روستایی، ۱۳۸۵: ۷۶-۷۷). یحیی مدرسی (۱۳۶۸) معتقد است وامواژهها در محدودۀ یک زبان معین، برحسب میزان نفوذ و کاربرد آنها به درجات و گروههای مختلف قابلتقسیم هستند. این واژهها معمولاً توسط افراد دوزبانه که «عوامل وامگیری» نامیده میشوند به زبان وامگیرنده معرفی میگردند و سپس در سطح جامعۀ زبانی رواج پیدا میکنند. به این ترتیب باید به این واقعیت اشاره کرد که همۀ عناصر قرضی در سطح جامعۀ زبانی پذیرنده بهطور یکسان رواج نمییابند، زیرا میزان نفوذ آنها با یکدیگر متفاوت است و در واقع، وامواژهها در سطوح و درجات گوناگونی به زبان وامگیرنده نفوذ میکنند. برخی از وامواژهها تا اعماق یک جامعۀ زبانی میتوانند نفوذ کنند و در میان اقشار مختلف آن جامعه کاربرد یابند. این گروه از واژهها غالباً نیازهای ارتباطی تازه در یک جامعه را برآورده میسازند و به همین جهت در سطح آن جامعه بهطور گسترده رواج پیدا میکنند. دستۀ دیگری از وامواژهها تنها در سطح افراد دوزبانه یا گروههای اجتماعی معین کاربرد دارند و بنابراین دامنۀ استفاده از آنها محدود است. کاربرد نسبی این گروه محدودتر از گروه اول است.
پ.ن۱. بهدعوتِ نسرین (نویسندۀ وبلاگ زمزمههای تنهایی) برای شرکت در چالش کتابچینِ بلاگردون
پ.ن۲. کتابهایی که این پستو باهاشون نوشتم:
روستایی، محسن (۱۳۸۵). تاریخ نخستین فرهنگستان ایران به روایت اسناد همراه با واژههای مصوب و گمشدۀ فرهنگستان (۱۳۱۴-۱۳۲۰ ش.). تهران: نی.
مدرسی، یحیی (۱۳۶۸). درآمدی بر جامعهشناسی زبان. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
پ.ن۳. بخشی از مقدمهٔ پایاننامهم هم بود.