پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آنچه گذشت

۲۰۴۸- از هر وری دری (قسمت ۷۹)

۱۸ مهر ۱۴۰۴، ۰۶:۰۹ ب.ظ

۱. دانش‌آموز پایۀ دهمم گفت من تو کلاس شما حس دانشجو بودن بهم دست میده. دانش‌آموز پارسالم هم می‌گفت ادبیات رو شبیه معلمای ریاضی درس می‌دید.

۲. اسم و رشتهٔ آیندۀ دانش‌آموزان رو روی دیوار مدرسه زدن که انگیزه پیدا کنن برای رسیدن به هدفشون. ما هم اون موقع که دانش‌آموز بودیم یه همچین کاری کرده بودیم. مثلاً من یادمه نوشته بودم قراره ادبیات و فیزیک بخونم. معلم این دوتا درس رو چون بیشتر از بقیۀ معلما دوست داشتم چنین تصمیمی گرفته بودم :|

۳. یه چیزی هست تو این مدرسه‌ها به اسم اقدام‌پژوهشی که فقط اسمشو شنیده بودم. جلسۀ اول بهمون توضیح دادن چیه و دیدم تو فاز همون تجربه‌نگاری سال اوله که لوح تقدیر هم گرفته بودم بابتش. ۹ مرحله داره. شناسایی مشکل، فرضیه‌سازی و... تا حل مشکل. بچه‌ها انقدر مشکل دارن که نمی‌دونم روی کدومشون کار کنم.

۴. یکی از شاگردام بازیگره و من اینو تازه فهمیدم. نه خودشو می‌شناختم نه فیلماشو. نه اسمش آشنا بود نه قیافه‌ش. همکارا گفتن و من قبلش چون نمی‌دونستم موقع حضور و غیاب مدام اسمشو می‌پرسیدم. لابد پیش خودش فکر کرده عمداً بی‌توجهی می‌کنم. گوگل کردم دیدم تو فیلمای معروفی بازی کرده. البته فقط اسم فیلم‌ها رو شنیده بودم و ندیدمشون. 

طبعاً قرار نیست بگم کیه و کدوم فیلما.

۵. اولین درس سبک زندگی، راجع به لطافت دخترانه و کل‌کل خواهر-برادری بود. آمار گرفتم دیدم فقط دو نفر از بچه‌ها برادر دارن و دو نفر تک‌فرزندن و بقیه خواهر دارن. اکثراً برادر نداشتن که بدونن کل‌کل باهاش چیه و چجوریه. بیشترشون خواهر داشتن. همون جا یه سؤال ریاضی پیش اومد برام. آیا این احتمال، شرطیه؟ منظورم اینه که چون از دخترا پرسیدم این‌طوری شده نتیجه؟ اگه از پسرا می‌پرسیدم، اون موقع اونا هم دو نفرشون خواهر داشتن، دو نفر تک‌فرزند و بقیه فقط دارای برادر بودن؟ تو این مسئله با این فرض پیش رفتم که تعداد دخترا و پسرای جامعه مساویه و تعداد اونایی که دخترن و فقط خواهر دارن با اونایی که پسرن و فقط برادر دارن برابره. برای ساده شدن مسئله هم ملت یا تک‌فرزندن یا دوتا بچه هستن. هر چی فکر کردم دلیل اینکه چرا اکثراً خواهر دارن رو نفهمیدم. فرضیه‌م این بود که چون از دخترا این سؤال رو پرسیدم این‌جوری شده. تو آمار و احتمال، بهش می‌گن احتمال شرطی. یعنی الان احتمالِ داشتن خواهر به شرطی که خودشون دختر باشن بیشتر از احتمال داشتن خواهر به‌صورت کلیه؟ نمی‌دونم :|

۶. چهارشنبه معاون مدرسه زنگ زد گفت این سبک زندگی که تو برنامه‌ت گذاشتیم برای این نیست که واقعاً سبک زندگی درس بدی. امتحانش داخلیه. چندتا سؤال میدی همونا رو می‌خونن امتحان می‌دن. به‌جاش براشون سؤالات نهایی ادبیاتو کار کن.

۷. برای درس رسانه خواستم کانال و پیج و وبلاگ درست کنن. اکثر پیجا خصوصی بود. دلیلشو پرسیدم. یکیشون گفت فکر می‌کنم به‌خاطر سنم هست که اینستا اجازه نمی‌ده عمومی‌ش کنم.

۸. به همکارای مدرسه قول برگزاری کارگاه آشنایی با ابزارهای هوش مصنوعی رو دادم.

۹. کلاسا علاوه بر دوربین، اینترنت هم داره. البته باید لپ‌تاپ بگیری و با کابل وصل بشی.

۱۰. اون رابط معیوب فرهنگستانو بالاخره عوض کردم. از قطع و وصلیش فیلم گرفتم و نامه زدم به مدیر و گفتم این مشکل داره. مسئولش اول لپ‌تاپو گرفت درایوراشو چک کنه ببینه درست نصب شده یا نه. دید مشکل از درایور نیست و رابط اشکال داره. یه رابط دیگه داد. 

۱۱. دیشب از صبح تا یازدهِ شب با خانم س. فرهنگستان بودم. خانم س. بازنشسته شده ولی هر از گاهی سر می‌زنه و تو کارها کمکم می‌کنه. مسئولیتی که اون داشت رو من بر عهده گرفته‌ام و تو یه سری بخش‌ها هنوز به کمکش نیاز دارم. خانم س. قند روزهای تلخ کاریِ من تو فرهنگستانه.

۱۲. دخترِ یکی از دوستان خانوادگیمون ارشد، تهران قبول شده. امروز زنگ زده بود بپرسه برای خوابگاه چی بیاره و چی نیاره. کلاساشون از هفتۀ دیگه شروع میشه. گفتم تا خوابگاه بدن بیاد پیش من ولی مثل اینکه بهش گفتن خوابگاه‌ها آماده‌ست. با مترو و خیابونای اینجا آشنا نیست. یه کم غریبی می‌کنه و نگرانه. سرم خلوت بشه می‌برم جاهای مختلف تهرانو نشونش می‌دم. خودمم از تنهایی درمیام.

۰۴/۰۷/۱۸
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

خانم س. همکار

مائده دختر همکار بابا

نظرات (۵)

۵. یکی از بزرگترهای فامیل میگفت نگران اینده‌ام چرا دیگه هیچ پسری تو فامیل به دنیا نمیاد، چرا پسرها اینقدر کم شدن همه دارم دختردار میشن پس این دخترها با کی قراره ازدواج کنن. ایشون به شوخی میگفت ولی واقعا تو جامعه اطرافم تولد دخترها خیلی بیشتر از پسرهاست. محبوبیت دخترها هم بیشتره. کسی که دختر داره خیلی به خودش می‌باله و اونی که پسر داره در حسرت دختر زندگی می‌کنه. تو آمار های رسمی فک کنم همچین چیزی نیست اما تجربه زیسته من که اینو میگه :/

پاسخ:
ولی تجربهٔ من این نیست. جنسیت نوزادهای فامیل ما تو این چند سال تقریباً برابر بوده. در مورد محبوبیت هم هنوز یه سریا پسردوستن و خوشحال‌ترن وقتی بچه پسره.

یازده شب برمی‌گردی خونه نمیترسی؟!

بذار از اول به محیط خوابگاه خو بگیره بعد که اونجا اخت شد؛ بیارش چندروز مثلا خونه ت یا ببرش بیرون. چون از اول به تو اخت بشه اخت شدنش با محیط خوابگاه براش سخت میشه. 

کاش مملکت دست خانم های س بود همه مسیولیت پذیر و کاری ....

پاسخ:
تنها برنمی‌گردم. چون نزدیکم گاهی خانم ح. می‌رسونه گاهی خانم س.
این دو نفر نمونن منم نمی‌مونم تا دیروقت. کارم به کار اینا مربوطه و باهم می‌مونیم.

قبل از خانم س. همهٔ واژه‌ها روی کاغذ بود. سی سال پیش همت کرد و رایانه‌ایش کرد. الانم یه اکسل با ۷۰هزار ردیف و چهل‌تا ستون داریم که کار خودشه. حالا هم بدون اینکه یک ریال بابت این کمکش اضافه‌تر بگیره میاد. در حالی که بقیه که بازنشسته شدن رفتن و پشت سرشونم نگاه نکردن. ولی با این همه، ایشونم اونجا روزهای تلخی داشته و داره و برای همین تمایلی به تمدید قرارداد نداشت. چون انتظار داشتن بمونه و با دستمزد اندک ادامه بده. منظورم از تلخ اینه که ما تا دیروقت می‌مونیم یه کاری انجام می‌دیم، صبح از یکی دیگه تشکر میشه.

در مورد کامنت میخک. تا چندسال پیش طبق آمار رسمی تعداد دخترها بیشتر بود اما الان اینطوری نیست. یعنی چندساله اینطور نیست. خود من سر دخترم وقتی رفتم سونوی آنومالی بدم دکتر یهو میخواست جنسیت رو بگه؛ گفت واااای چه عجب یکی بالاخره بچه ش دختر شد. آنقدر این چند وقته هرکس اومده پسر بوده بچه ش؛ خداروشکر بالاخره یه دخترم اومد به دنیا. 

و در خصوص قسمت دوم حرفشم ایران جامعه ایه که اکثریتش پسردوستن. اکثر قشرها پسر دوستن. خانواده شوهر خود من هلاک و در به در پسرن!! برای دختر و پسرم هیچ کاری نمی‌کننا ولی پسر دوست دارن. من یدونه فقط توو کل این خاندان دختر دوست بودم که اصلا باورم نمیکنن:/

و یا خانواده پدریم همیشه همه پسری بودن. هنوزم هستن. و کلا من هرکیو دیدم بیشتر پسریه تا دختر 

بماند من خیلی بدم میاد و همیشه میگم مگه قرارها براتون تاج گذاری کنن؟! اما خب واقعیت اینه توو ایران اکثرا دوست دارن پسر داشته باشند چون بی دردسر تره. در آینده بیشتر می‌تونه خدمت کنه و ...

پاسخ:
یه بار دختر یکی از فامیلا رو بغل گرفته بودم. یکی اومد پرسید چیه؟ با ذوق گفتم دختره. گفت ایشالا خدا یه پسر هم می‌ده. گفتم پسر داشتن دیگه :|

یه همکلاسی هم داشتم که چون برادر و عمو نداشت و خودشم دختر بود، یه بار گفتم عه، دیگه نام خانوادگیتون منقرض میشه. گفت بشه! مگه ببر مازندرانم نگران انقراضمون باشم. گویا خیلیا بابت این اتفاق تأسف خورده بودن براش.
این جور مواقع یاد این می‌افتم که نسل پیامبر رو دختر و نوه‌های دختری ایشون ادامه دادن.

نوشته بودم خدا رو شکر که وقتی من دانش آموز بودم این درس سبک زندگی وجود نداشت وگرنه از شدت عصبانیت دیوانه می‌شدم 🤬

و این که فکر می‌کنم این که بیشتر بچه‌ها خواهر دارن اتفاقی بوده و ربطی به این که از دخترها پرسیدی نداشته. حتی اگه فرض کنیم همه دو فرزندی هستن، با دونستن این که یه کدوم از بچه‌ها دختر هست، احتمال این که اون یکی دختر یا پسر باشه باز هم پنجاه درصد هست

پاسخ:
اینکه دخترها یه کتاب جدا دارن پسرها یه کتاب جدا منو بیشتر عصبانی می‌کنه. 
امروز یکی از بچه‌ها تو کانالش اینو نوشته بود، مرتبطه:
رونا امروز سر ناهار میگفت ما تو دبیرستان آشپزی و دوخت و دوز و نجاری هم یاد میگیریم. ازش پرسیدم هم دخترا و هم پسرا؟ انقدر این سوال براش عجیب بود با ناباوری پرسید: "داری جدی میپرسی؟ این مهارت‌های زندگیه و هر کسی باید بلد باشه به جنسیت چه ربطی داره؟!"
براش مثل این بود که مثلا بگه تو مدرسه ریاضی یاد میگیریم و من بپرسم هم دخترا هم پسرا؟
ای اروپایی، من تو خاورمیانه بزرگ شدم، چه توقعی داری.

تو اطراف من که این شکلیه:

دهه سی و چل و پنجاه آره همچنان پسرپرستن 

ولی دهه ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ که مادر پدرهای این نسل هستن می‌میرن برای دختر. پسردارها مورد ترحم قرار می‌گیرن

پاسخ:
چه عجیب!

برای من فرقی نمی‌کنه، ولی ترجیحم اینه از هر دوتا، دوتا داشته باشم که مفهوم خاله و عمو و دایی و عمه برای نوه‌هام حفظ بشه