پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۲۰۵۴- چون که

۲۹ مهر ۱۴۰۴، ۰۶:۰۱ ب.ظ

از مدرسۀ قبلی تماس گرفتن که بیا ارزشیابیتو امضا کن. پرسیدم چند شدم؟ پارسال صد شده بودم. خانومی که پشت خط بود گفت ۹۹. پرسیدم اون یک امتیاز بابت چی کم شده؟ نمی‌دونم کجا و چی رو نگاه کرد گفت گواهی‌ها و لوح تقدیرا که کامله، تجربۀ آموزشیتم که نوشتی و تحویل دادی و فلان چیزم کامله و بهمان چیزم کامله و بعد گفت نمی‌دونم والا نظر مدیر این بوده. گفتم باشه در اولین فرصت میام امضا می‌کنم. یه کم بعد یکی از معلما پیام داد که کی میای امضا کنی؟ گفتم لازمه حتماً بیام امضا کنم؟ چون وقت آزاد ندارم. گفت خوبه ببینی نمرهٔ ارزشیابیتو. شاید اعتراض داشته باشی. گفتم می‌دونم چند دادن. اعتراض ندارم. اگه بابت شرکت نکردنم تو فلان جلسه امتیاز کم کرده بودن، سند و مدرک می‌بردم برای اعتراض که من شرکت کردم، ولی وقتی نظر مدیر اینه، من چه اعتراضی بکنم راجع به نظرش؟ 

سال اول از صد، صد شده بودم. بعد موقع رتبه‌بندی، اداره عمداً یا سهواً ۹۵ ثبت کرده بود تو سیستم. بر اساس همونم رتبه‌بندی رو انجام داده بودن. اعتراض هم که کردم قبول نکردن و توجیهات عجیب و غریب آوردن. تو یه همچین سیستم بی‌دروپیکری اعتراض نکنی سنگین‌تری.

و نتونستم رساله‌مو آمادهٔ دفاع کنم و می‌خوام درخواست تمدید سنوات بدم. احتمالاً این ترم جریمهٔ تمدید بشه ده‌میلیون. ترم ۱۱ام. بعد اگه تا بهمن دفاع نکنم دوباره باید تمدید کنم. یه شرط جدید هم اخیراً بدون اینکه بهمون اطلاع بدن به آیین‌نامه اضافه کردن و اونم اینه که اگه مقالۀ مستخرج از رساله‌ت آماده نباشه و پذیرش چاپ از یه مجلۀ معتبر نداشته باشی اجازۀ تمدید نمی‌دیم. بعد اگه تمدید نکنی تو پروندۀ آموزشی، عدم مراجعه و ثبت‌نام می‌زنن. خودشون اجازهٔ تمدید نمی‌دن بعد میگن تمدید نکردی. بعد مخاطب وبلاگم کامنت می‌ذاره که راه‌حل خوب شدن حالت ازدواجه!

بله، همین چند وقت پیش یکی از دوستان، یه بنده خدایی رو معرفی کرد برای آشنایی. اولین سؤالی که ازش پرسیدم راجع به کار و مدرک تحصیلی بود. در واقع دغدغهٔ این روزامو مطرح کردم. گفتم برای من مهم نیست شما ارشدی. لیسانس بودی هم مهم نبود. ولی مهمه بدونم راجع به تحصیلات من چه نظری داری؟ گفت برای منم مهم نیست، چون درس خوندن که کاری نداره، همه می‌تونن. یه مقاله و رساله‌ست و بعد یه مدرک می‌دن میشی دکتر. در مورد کار هم چون پول پارو می‌کرد، ترجیحش زن خانه‌دار بود که تمرکزش تربیت بچه‌ها باشه. بعد از دو ساعت گفت‌وگو که یه جاهایی به دعوا شبیه بود نه گفت‌وگو، به این نتیجه رسیدیم که چقدر به درد هم نمی‌خوریم!

۰۴/۰۷/۲۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)