449- حالا اینا به کنار؛ جلسه بعد کاتر و قیچی میبرم روکش صندلیارو بکَنَم!
اینکه دوره کارشناسیم تا حالا پای تخته نرفتم و
آخرین باری هم که رفتم برای ملت سوال حل کردم هفده سالم بود و
سواله، سوال دیفرانسیل بود و زنگ آقای ز. و یه انتگرال که توش تانژانت داشت یه طرف قضیه است؛
اینکه استاد محترممون به دانشجویان ارشد تکلیف و تمرین میده یه طرف قضیه!
که این دو طرف قضیه ظاهراً هیچ ربطی به هم ندارن.
ولی اینکه دانشجوی ارشدو هی صدا کنن پای تخته که تمرینارو برای ملت حل کنه یه کم یه جوریه،
حالا برای من قابل درک و هضمه، ولی اون بنده خدای 40 ساله که معلم زبان فارسیه گناه داره
اونو هی صدا نکنین پای تخته که تکواژ و واژههارو جدا کنه!!!
اون معلم زبان فارسیه!
گناه داره...
شما در این تصویر آثار ارزشمند بنده رو روی تخته میبینید و از اونجایی که اینجانب هیچوقت SMS و سایر پیامامو فینگلیش نمینویسم و با الفبای فارسی چت کردم و میکنم و خواهم کرد؛ یکی از بدبختیام اینه که موقع آوانویسی که باید با الفبای جهانی!!! بنویسیم، چند صد کیلوکالری انرژی مصرف میکنم!!! خب زورم میاد مثلاً کتابو بنویسم Ketab