884- در آن غمزه چه داری تو
میگفت ما با استفاده از یه سری ابزارها سعی میکنیم علاوه بر پیام زبانی و ظاهری که منتقل میشه، پیام فرهنگی و اجتماعیمونم منتقل کنیم و مثلا به نحوی فروتنی خود و احترام مخاطبو نشون بدیم.
تکیه کلامش "به نظر میرسد" بود.
حرفشو این جوری ادامه داد که به نظر میرسد در مسیر دموکراتیزه شدن و تغییر هنجارها، نسلهای جدید گرایشی به این ابراز فروتنی ندارن و باید توجه داشت این هنجارشکنی، نشان بیادبی نیست و البته بخشی از این هنجارشکنی بیادبی نیز میتواند باشد.
داشتیم در مورد politeness بحث میکردیم و از نوبتگیری (turn taking) و قطع نکردن گفتار دیگران و پوزشخواهی و ادب افراطی (over politeness). گفت ادب افراطی دو جوره؛ یا چاپلوسی (Flattery) که خیلی بده، یا تعارف؛ که این تعارف در فرهنگ ایرانی زیاده و اگر افراطی نباشه خوبه.
سرشو بلند کرد و با همون لبخند همیشگیش نگام کرد و گفت: معلومه شما موافق نیستی! منم با همون لبخند همیشگیم گفتم آدم بیتعارفیام استاد؛ اگه شرایط پذیرایی نداشته باشم، الکی دعوتتون نمیکنم و اگه موقع خوردن یه چیزی بگیرم سمتتون و بگم بفرما، شک نکنید این بفرما رو از صمیم قلبم گفتم و یاد پستِ دلمهی خوابگاه افتادم.
خندید و گفت اگه بار اول بگم ممنون و قبول نکنم دیگه اصرار نمیکنید؟ گفتم نه دیگه اگه دلتون میخواست بخورید که همون بار اول برمیداشتید. گفت صراحتی که در سایر فرهنگهاست در فرهنگ پیچیدهی ایرانی نیست و تشخیص غرض طرف مقابل در جامعهی ما کار آسانی نیست و به نظر میرسد نسل جدید در حال فاصله گرفتن از چاپلوسی و تعارفاند. عاشق این به نظر میرسد گفتناش بودم.
* * *
به نظر میرسه این همون یه طرفه به قاضی رفتنه، اینم یه جور قضاوته، این همون فرهنگِ پیچیدهایه که استادمون میگه! و دارم فکر میکنم چرا وقتی زبان هست و میتونیم به راحتی باهاش جملهی "دوستت دارم" یا "ازت بدم میاد" رو ادا کنیم، از ایما و اشاره استفاده میکنیم؟ چرا انقدر پیچیده فکر میکنیم و انتظار داریم بقیه هم پیچیده رفتار کنن و از رفتارهای سادهی بقیه، برداشتهای پیچیده میکنیم؟