۱۴۸۹- مسائل شخصی
چند وقت پیش برای یه جایی باید یه چیزی میفرستادم و لازم بود چنین فرمی رو پر کنم. تا پیش از این، موقع اعلام جنسیتم، دو تا گزینۀ F و M بیشتر پیشِ روم نبود و راستش اولین بارم بود چنین گزینههایی میدیدم. مستر که نبودم، ولی معنی و مفهوم و تفاوت دقیق اون سهتای دیگه هم یادم نمیومد. از زبان انگلیسی اول راهنمایی یه چیزای مبهمی یادم بود که یکیش برای خانم مجرده یکیش برای متأهل، ولی باز مطمئن نبودم چی به چیه و سومی کدومه. گوگل کردم تفاوتشونو. نتیجه این بود که: تکلیف Mr روشنه. Mr رو برای آقایون، چه مجرد و چه متأهل استفاده میکنن. Miss، برای دخترایی که قطعاً مجرد هستند و ما مطمئنیم که مجردن به کار میره. تلفظش هم میس هست. Mrs برای زنانی که متأهل یا بیوه و مطلقهاند به کار میره و تلفظش هم میسیز هست. Ms هم برای خانمی که ندونیم مجرده یا متأهل. اگه خودش هم نخواد بقیه بدونن وضعیت تأهلشو، از این عنوان استفاده میکنه. گویا به کار بردن Ms هم خیلی مؤدبانهست و هم نشون میده شما به ازدواج طرف دخالتی ندارید. ینی لازم نیست یه ساعت فکر کنید طرف متأهله یا مجرد و چی باید بگید. این مرسومترین و مؤدبانهترین لقبه. وقتی یه خانومی خودشو با Mrs معرفی میکنه، معنیش اینه که حواست باشه من متأهلم. وقتی هم که خودشو با Miss صدا میزنه، یعنی بدش نمییاد دیگران بدونن مجرده و لابد قصد ازدواج هم داره. ولی وقتی خودشو با Ms معرفی میکنه معنیش اینه که دوست نداره دیگران در زندگی شخصی اون دخالت کنن و ترجیح میده ملت کاری به تأهل اون نداشته باشن. این گزینه رو انتخاب کردم، ولی بهلحاظ زبانی و زبانشناختی پدیدۀ خوشایندی نبود برام که این همه واژه برای تأهل و تجرد ما وجود داشته باشه و برای آقایون نه. به هر حال اینم یه جور تبعیضه.
چند روز پیش که برف اومده بود، تو کلاس بحث هوا و برف و بارون شد. یکی از همکلاسیا عکسهای اون روز شهرشون که تو یه سایتی بود رو فرستاد استادها ببینن. همه گفتیم چه عکسای قشنگی. گفت عکاسشون همسرمه. یکی از عکسا رو هم گذاشته بود پروفایلش و خودشم تو عکس بود. با اینکه هر روز از طریق واتساپ باهم درارتباطیم و داریم مسیر صمیمی شدن رو طی میکنیم، ولی به جز همون یه بار هیچ وقت دیگهای به تجرد و تأهلش اشاره نکرده بود.
شنبه یکی دیگه از همکلاسیام ارائه داشت و نیومده بود. یه کم منتظرش موندیم تا بیاد. چون اسلایدشم آماده کرده بود و فرستاده بود فکر میکردیم میاد. ولی خبری نشد و داشتیم برنامه رو جابهجا میکردیم که اون جلسه راجع به چیز دیگهای صحبت کنیم. همسرش به استادمون زنگ زد و گفت حالش خوب نبوده و بردمش دکتر یا بیمارستان. این همکلاسیم هم جز همین یه بار هیچ وقت دیگهای به تجرد و تأهلش اشاره نکرده بود. البته همچنان خودش اشاره نکرده و ما از تماس تلفنی همسرش به استاد این نتیجه رو گرفتیم.
دوتا همکلاسی دیگه هم دارم که در مورد وضعیت تأهلشون چیزی نمیدونم و اونا هم در مورد من چیزی نمیدونن و واقعاً حس خوبی دارم بعد از دو ماه آشنایی و دوستی و ارتباط صمیمانه که باهم تماس تصویری داریم و عکس ناهارمونو برای هم میفرستیم، ولی هنوز این اطلاعات رو در مورد همدیگه نداریم. یعنی با اینکه همیشه داریم از حجم تکالیفمون مینالیم، ولی نه اونی که متأهل بوده تا حالا گفته مجردها فرصتشون بیشتره و نه اونایی که مجرد بودن به این موضوع اشاره کردن. من این سبک دوستی رو بیشتر دوست دارم.
یادآوری۱. یاد یه خاطرۀ بامزه افتادم. سال آخر کارشناسی، با یه عده هماتاقی بودم که از قبل نه من اونا رو میشناختم نه اونا منو. روز اول یه جلسۀ توجیهی تشکیل دادم و ویژگیها و اخلاقمو بهشون گفتم. راجع به زمان خوابم و غذا خوردنم و تمیزی و اینکه بدم میاد موردسؤال واقع بشم. بهشون گفتم اطلاعات و مسائل شخصی شما نه برام مهمه و نه ازتون خواهم پرسید؛ شما هم سعی کنید ازم زیاد سؤال نپرسید. راجع به بقیه هم از من نپرسید. راجع به من هم از بقیه نپرسید. یه چند هفتهای گذشت و یه روز لازم شد یکیشون به من زنگ بزنه. یادم نیست برای چی گفته بودم زنگ بزنه. خلاصه با ترس بهم گفت آخه شمارهتو ندارم. تعجب کردم که این همه مدت شمارهمو نگرفتی؟ :)) بعد که شمارهمو دادم مجدداً با ترس پرسید فامیلیت چیه؟ از خنده پخش و پلا شده بودم که دیگه روی این مسائل حساس نیستم و میپرسیدی ازم خب. بنده خدا نه از خودم پرسیده بود نه از بقیه :)) اینو گفتم که یادتون بندازم چقدر از کامنتای پرسشی بدم میاد [لینک پست موجود نیست. عکس از pdf]
یادآوری۲. امروز آخرین دوشنبۀ آذرماهه. کدِ ستاره ۱۰۰ ستاره ۶۴ ستاره ۱ مربع که یادتون نرفته؟ ماه قبل، من صبح زدم کد رو، برای سهشنبه هدیه داد. دوستم ظهر زد، برای چهارشنبه گرفت و یه دوست دیگهم یادش رفته بود، عصر کد رو زد. اونم برای پنجشنبه گرفت. ولی پیش اومده که دیر بزنن و بگه ظرفیت پر شده.
چه حس خوبی داره کسی که آدم توقع خاصی هم ازش نداره، اینقدر حواسش باشه که تغییرات رو متوجه شه و به رو بیاره :) البته حالا که بیشتر فکر میکنم، گاهی هم حس خوبی نداره :/
+ نظر قبلی رو قبل از رفرش کردن صفحه و دیدن این پست فرستادم ها :))