۱۵۳۵- خیییییییییییییییییییییلی سخت
یه بار یکی از خوانندههای وبلاگم که هنوز دانشجو نشده فرق ارائه و سمینار و پروژه رو ازم پرسید و اون موقع تازه فهمیدم که ای دل غافل، من این همه تو پستام از این اصطلاحات استفاده میکنم و حواسم نیست که میانگین سنی خوانندههام از سن خودم کمتره و احتمالاً این چیزا رو تجربه نکردن و در نتیجه موقع خوندن پستهام احتمالاً اون همدلی و همراهی لازم! رو ندارن. لذا بر آن شدم امروز تو چند خط به تعریف این چندتا اصطلاح پرکاربرد بپردازم و بعد بگم منظورم از عنوان پست چیه. البته تعریفام خیلی هم تخصصی نیست.
ارائه یا سمینار (هر دو به یک معنی هستن) اینجوریه که بر اساس رشتهت، یه کاری میکنی، مثلاً یه چیزی درست میکنی یه کدی میزنی یا یه مقالهای کتابی چیزی میخونی یا مینویسی و میری ماحصل کارتو به یه عده (که اون عده استاد و دانشجو هستن) توضیح میدی. نیم ساعت تا دو ساعت طول میکشه سمینار و ارائه. آخرین ارائهٔ هر دانشجو هم همون دفاعشه که نهایتش یک ساعت طول میکشه. براش پاورپوینت هم درست میکنی و حرف میزنی فقط. پروژه هم همون کاریه که باید انجامش بدی و ممکنه بگن کارتو ارائه هم بده بعد از انجام یا وسط کار. پروژه چند ماه یا چند سال ممکنه طول بکشه. و عملیه. حالا ممکنه این کار برای نمره باشه یا برای پول یا برای کم شدن سربازی یا حتی در راه رضای خدا. مقاله هم یه متن بیستسیصفحهای هست که هم میتونه راجع به یه پروژه باشه، هم میتونه حاصل تحقیق و تفکرات خودت باشه. چند ماه طول میکشه تا نوشته بشه. بعضی از استادها همین که مقاله رو بنویسی براشون کافیه، ولی بعضیاشون میگن حتماً باید بفرستی به یه مجلهای و چاپ کنن. حالا اگه مقالهت انگلیسی باشه و مجله خارجی باشه که عالی میشه.
ترم اول دکتری، ما چهارتا درس داشتیم. یکی از درسا اینجوری بود که پنج شش جلسه استاد خودش ارائه داشت (ینی فقط خودش حرف زد و ما هم البته اظهارنظر میکردیم و جواب سؤالاشو میدادیم، ولی جلسه رو استاد اداره میکرد) و بعد از اون، هر کدوم از دانشجوها باید یه موضوع برای ارائهشون انتخاب میکردن و یکی از جلسات رو اداره میکردن. این ارائه، شش هفت نمره از نمرۀ پایانی درسه. این درسی که میگم مقاله هم داشت که برای نوشتنش شش هفت ماه فرصت دادن. این مقاله هم شش هفت نمره از نمرۀ پایانی درسه. یه امتحان پایانی هم داره که چون براشون مهم بود که امتحان مجازی برگزار نشه، انداختنش آخر فروردین که بتونیم بریم تهران. این امتحان هم شش هفت نمره از نمرۀ پایانی درسه. ینی تو برای گرفتن بیست، باید هم ارائه بدی، هم مقاله بنویسی، هم تو امتحانت نمرۀ کامل بگیری. نمیتونی بگی چون بیست نمیخوام ارائه نمیدم یا مقاله نمینویسم یا تو امتحان شرکت نمیکنم. آش کشک خالهته. بخوری پاته نخوری هم پاته :|
ترم اول، یه درس دیگه هم داشتیم که دوتا ارائه و دوتا مقاله میخواستن از دانشجو، ولی دیگه امتحان نداشتیم. یه درس دیگه هم بود که اونم دوتا ارائه و یه مقاله و یه پروژه داشت و امتحان نداشت. یه درس هم داشتیم که باید هر هفته تکلیف و تمرین تحویل میدادیم و هم امتحان میانترم (امتحانی که وسط ترم گرفته میشود) داشت، هم امتحان پایانترم و هم مقاله.
این ترم که ترم دوم باشه، سهتا درس داریم. واجشناسی، کاربردشناسی، نحو. برای هر کدوم هم باید دوتا ارائه داشته باشیم. مقاله رو همۀ استادها میخوان، ولی امتحانو بعضی از استادها نمیگیرن. حالا بریم سر اصل مطلب.
سیویک فروردین سال آینده امتحان پایانی همون درس ترم اول رو داریم که استادهاش تأکید داشتن امتحانش مجازی نباشه و بریم تهران. اگه یادتون باشه که احتمالاً نیست، این درس دوتا استاد داشت و با یکیشون هشت جلسۀ اول بودیم، با یکیشون هشت جلسۀ دوم. موعد تحویل مقالۀ این درس هم آخر فروردینه. یکم اردیبهشت سال آینده که فردای روز امتحانمون باشه چهارشنبه هست و چهارشنبهها ما سهتا کلاس داریم. ینی اون سهتا کلاسی که ترم دوم داریم چهارشنبهها صبح تا عصر بهصورت مجازی تشکیل میشه. شرایط سختی که برای من پیش اومده چیه؟ اینه که وقتی استاد نحو داشت به هر کدوممون یه جلسه میداد برای ارائه، یکِ اردیبهشت رسید به من. حالا از اونجایی که چهارشنبهها سهتا درس داریم، اون روز دوتا درس دیگه هم داریم که ارائه دارن. در واقع هر چهارشنبه، سه نفر از دانشجوها ارائه دارن. دیشب تو گروه داشتیم با بچهها تقسیم کار میکردیم که ببینیم کی، کِی ارائه داره. همۀ هوش و حواس منم به این بود که اگه فلان چهارشنبه یکی ارائۀ فلان درسو داشت، ارائۀ بهمان درس هم نیافته فلان روز. چون مباحث کاملاً جدیده و آماده شدن برای هر ارائه حداقل یه هفته اعصاب و روان آدمو درگیر میکنه. بعد از کلی حرف زدن و پیام و وُیس و هماهنگی، برنامهمون که نهایی شد، اون همکلاسیمون که با لغو شدن هر چیزی موافقه و با تشکیل هر کلاسی تو هر ساعتی مخالفه گفت وای من نمیتونم یک اردیبهشت ارائه داشته باشم. چون که آخر فروردین امتحان پایانترم داریم و باید بریم تهران و موعد تحویل مقالهمون هم هست. قبول نکرد اون روز واجشناسی رو ارائه بده. من چون اون روز ارائۀ نحو دارم ارائۀ واجشناسیمو گذاشته بودم برای هفتۀ بعدش. این ارائههای واجشناسی و نحو از یه کتاب سخت سیصدصفحهای هستن که برای همهمون جدیدن و باید کلی مطلب بخونیم تا مسلط بشیم که بتونیم ارائهش بدیم. ترجمه و کتاب مشابه هم ندارن و مثالهاشونم از زبانهای ایتالیایی و فرانسوی و اسپانیایی و آلمانی و یه سری زبانهای عجیب و غریبه که اسمشونم نشنیدیم تا حالا. اون همکلاسیم که دوستش دارم گفت باشه واجشناسی یک اردیبهشتو من ارائه میدم. گفتم نمیشه تو دو فصل اول رو قبل از عید ارائه دادی و نوبت ماست. اون همکلاسی که زیر بار نمیرفت و اتفاقاً ترم پیش هم ارائهشو با من عوض کرده بود (چون که موضوع من، موضوع پایاننامۀ اون بود و فرصت رو غنیمت دونست که نره دنبال مبحث جدید و همونا رو ارائه بده. البته برای من همهشون جدید بودن و فرقی نمیکرد. ولی برای اون فرق کرد) تَکرار کرد که نمیتونم اون روز ارائه بدم. کس دیگهای هم داوطلب نبود. گفتم باشه و برنامه رو جابهجا کردم و اسم خودمو نوشتم. بعد دیدم تشکر کرد و نوشت ولی اینجوری خیییلی سختت میشه که. ینی جا داشت اون لحظه سرمو بکوبم به دیوار که یه ساعته ما داریم برنامهریزی میکنیم کسی سختش نشه، حالا به این نتیجه رسیدی که سختم میشه؟!!! ینی حالا من تو کمتر از ۴۸ ساعت هم امتحان دارم هم تحویل مقاله هم ارائۀ نحو هم ارائۀ واج.
تازه الان یادم افتاد ماه رمضون هم هست اون موقع. برم تهران مسافر محسوب میشم دیگه؟ یا اونجا وطنم پارۀ تنمه هنوز؟ بعد نکته اینجاست که من اگه سیویکم تهران باشم، فرداش که چهارشنبه باشه یا وسط جادهام، یا تو آسمونم یا روی ریلم یا تازه رسیدم خونه و خستهم. یا اینکه باید شبو روی کارتن بخوابم و همونجا بمونم دو روز :| یه چیز دیگه هم که نمیدونم کجای دلم بذارم اون هاردیه که تو دانشگاهه و پروژههای کاریمون توشه و من مسئولشونم و یه ساله منتظرن برم اطلاعات توشو بررسی کنم و تصمیم داشتم بعد این از امتحانی که نمیدونم خوشحال باشم که حضوریه یا نه برم سراغش.
ساعت مکالمهمونم همونطور که میبینید ۱ و ۱۹ دقیقۀ نصفهشبه :|
الان یادم افتاد ماه رمضونا رستورانا هم بستهست.