سه شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۷، ۰۸:۵۴ ق.ظ
دیروز کامنتای ارسالیمو داشتم ارزیابی میکردم؛ ۹۸.۲ درصد کامنتای من غلطهای املایی ملت بود :دی بعد یاد کیک تولد امسالم افتادم که روش شصت تا غلط ویرایشی و نگارشی اعمال شد. و یاد یکی از مقالههام که تعیین رو تأیین نوشته بودم و هنوز وقتی استادی که اون غلطو کشف کرده بودو میبینم راهمو کج میکنم میرم تو افق محو میشم.
اینم از دشت امروز :)))
پاسخ:
امسال؟! وااسفا!!! امصال درسته جانم :دی اَمصال. برو از روش ده بار بنویس :))
پاسخ:
سلام
یه بار تو همین فرهنگستان یه کتاب زبانشناسی که توش از اختصارسازی نوشته بودو به یه بزرگواری نشون دادم گفتم این ب.م.م بزرگترین مضرب مشترک نیست و بزرگترین مضرب رو اصن نمیشه حساب کرد. گفت نه همینجوری هم میگن :| گفتم نمیگیم اینجوری آخه. این مقسومالیهه. اون ک.م.م بود که مضرب بود. متوجه نشد و نپذیرفت :| منم رفتم نویسندهٔ اصلی کتابو که استاد شمارهٔ یازده بود پیدا کردم براش توضیح دادم. و چقدر متواضعانه پذیرفت :)
حالا دیگه نمیدونم تو چاپهای بعدی ویرایش بشه یا نشه ولی برخورد دو بزرگوار جای تأمل داشت.
پاسخ:
بزرگترین خودخوری من وقتی بود که یه بزرگواری قوز بالا قوز رو اشتباهی با گ نوشته بود و روم نشد بگم بهش :| سالهاست تو گلوم مونده این نکته :))
پاسخ:
:)) عه! تو هم بلد نبودی؟!
ببین من یه بار داشتم برای سهیلا توضیح میدادم دارم تخممرغ آبپز میکنم عسلی بشه، این عسلی رو اصلی نوشتم. ینی هنوز جاش درد میکنه بعد هفت هشت سال :))
پاسخ:
اقرار از قرار و ثابت کردن میاد. با غ معنی نمیده اصلا :|
فرهنگستان شدیداً و اساساً مخالف اینه که هرررررررر چیزی رو فارسی کنیم. مخصوصا اصطلاحات ریاضی و حساب که یه جورایی سنت هستن و اون مثلث سهبر جکی بیش نیست :| دیگه نشنوم تو وبلاگم برای این اصطلاحات فارسیسازی کنینا :)) همین مقسومالیه درسته. اقرار هم یه اصطلاح حقوقیه و همین رو هم پذیرفته و نیازی نیست فارسی بشه :|
پاسخ:
:)) معلمین املای من ولی خیییییلی سختگیر بودن
پاسخ:
:)) اوا خاک عالم بر سرم. پس اونی که الیه بود چی بود؟!
+ آقاااااااا! الان یادم اومد اونی که الیه داشت مضافالیه بود :))) من رفتم تو افق محو شم :|
پاسخ:
نه نه بذار این لکهٔ ننگ تو کارنامهم بمونه و عبرتی بشه برای آینده :))
گفتی اسب :)) الان دارم یه آهنگی گوش میدم هم توش اسبه هم مراد. در واقع داره میگه میخوام اسب مرادو زین کنم و پشتش سوار شم. حالا من فکر میکردم مراد دیگه ته تهش پراید داره. حالا پرایدم نشد موتور :)) ولی آخه اسب؟! :))
صبر کن لینک آهنگو بفرستم
پاسخ:
دوستای منم مثل من متذکر میشن اشتباهاتمو. ناراحت شدن نداره که. من از خدامه یکی انقدر دقیق بخونه متنمو که غلطمم دربیاره :)
پاسخ:
:| معلوم نبود داریم هر دومون شوخی میکنیم؟!!!
پاسخ:
اغرار غلط بودا. اونی که با غ مینویسن اغراقه. اقرار به اشتباه رو با ق مینویسن.
۱۹ تمام :)
پاسخ:
زا به راه شدن از راه به در شدن نیست مگه؟! البته کاربردش وقتیه که یکی یکیو کلافه کنه و اونم بگه زا به رام کردی. تا حالا از زاویهٔ زایمان بهش نگاه نکرده بودم. خوب شد سر صبی این آهنگو گذاشتماااا. یه چیزی هم یاد گرفتیم این وسط
+ هماتاقی شمارهٔ سه فرستاده بود برام این آهنگو. چون مراد داشت، هی میذاشت گوش کنیم تو خوابگاه
+ اون لینک شبآهنگو گوشهٔ سمت چپ بالا میبینی؟ صبح و ظهر و شب هر چی گوش بدم لینکشو اونجا میذارم
پاسخ:
:)) تازه پاسخامون موزیکالم هست. آهنگ هم ارائه میدیم لابهلای نطقمون
پاسخ:
مسخره، اسم بابات اصغره :))
مرسی، من کانادا تو پپسی :))
پاسخ:
شیرینتر از عسل
تو کتاب دینیمونم بود. امام حسین روز عاشورا از حضرت قاسم (پسر امام حسن) پرسیده بود مرگو چطور میبینی؟ گفته بود شیرینتر از عسل
پاسخ:
:))))))))))) راست میگی. اتفاقا چون دیدم همچین معنیای رو هم میتونه بده، هر چند منظور ایشون این نبود، روم نشد بحث کنم.
پاسخ:
یه بار داشتم از تهران برمیگشتم یا میرفتم، یه خانوم وکیل تو کوپهمون بود، عنقریب بود که بچهش به دنیا بیاد :)) اون قابلیت زا به راه شدنو داشت.
پاسخ:
خودش تهرانی بود، شوهرش تبریزی. هر دو شونم وکیل بودن. برای کار میرفت و میومد. اتفاقا کارتشم گرفتم که یه موقع ممکنه به دردم بخوره :| تو وبلاگمم در موردش نوشته بودم :| من کلا هر کیو تو زندگیم دیدم تو وبلاگم ازش نوشتم :|
+ ایناهاش:
پاسخ:
حالا چند کامنت پایینتر گندم متذکر شده که امثال درسته :))
پاسخ:
فقط واژهیاب
به گوگل نمیشه اعتماد کرد زیاد
پاسخ:
:)) ما ترکها با ق و گ و غ مشکل داریم. اون چیزی که میگیم رو نمینویسیم و اون چیزی که مینویسیم رو نمیگیم. فلذا من به ایشون حق میدم با گ بنویسه. سر کلاس آواشناسی هم کلی سر همین ق و گ بحث میکردم با استادم. تهش گفت شما ترکی؟ تا اون موقع نمیدونست :| گفتم آره. و بدین سان پدرم درومد تا آواشناسی رو پاس کردم
پاسخ:
منظورم فارسی کردنِ چیزیه که هزار ساله رایجه. مثل مثلث و مربع و دایره.
حتی پلیس و تلفن و رادیو هم رایج شده. اینارم حق نداریم فارسی کنیم. البته بعضی کشورا همون اول اول به زبان خودشون گفتن اینا رو. ما چون نگفتیم، دیگه مجبوریم همینو بگیم. نمیتونیم تغییر بدیم. واژههای علمی زیست فرق داره ولی. این واژهها اگه معادلسازی نشن با خودشون همخانوادههاشونم میارن و دیگه نمیشه جمعش کرد
جواب سوالت تو این فایله:
یه بار همین سؤالو از دکتر حداد پرسیدیم، وی چنین پاسخ داد:
پاسخ:
:))))))))) آره
با الیهِ مضافالیه خلط مبحث شد :دی
پاسخ:
اینو همین پریشب بابا بهم گفت. چراغ خوابمو روشن کرد. گفتم مرسی. گفت من آدمم تو خرسی :)) منم گفتم من کانادا تو پپسی :| :))
پاسخ:
من اون موقع که لینکشو دادم خودمم نشستم به خوندنش. هی میخوندم هی میدیدم تموم نمیشه هی میگفتم خدایا چه حوصلهای داشتم. این همه مطلبو چجوری نوشتم. بعد میخوندم و هی به شگفت میومدم :)) اونجاش که از خانوم باردار سؤال میکردن و من تو دلم میگفتم به شما چه، کلی برای اون حسم خندیدم :)) هنوزم واکنشم به سؤال همینه :))
فکر کن من هر بار میرفتم تهران و میومدم یه طویله مینوشتم از شرح ماوقع قطار. عکسِ تهِ این پستو ببین:
خانومه ۱۰۲ سالش بود. آلزایمر داشت. خیلی خوشحالم که اون موقع از حوصلهٔ فراوان برخوردار بودم و مینوشتم خاطراتمو. الان میخونم روحم شاد میشه :))
پاسخ:
من کلماتی که سین دارنو دوست دارم. مثل سوسپتانس، رزیستانس، ساس، سوسک، سینوس، سیروس! :))
در همین راستا! اسم هر بیست تا عروسکم با سین شروع میشه
پاسخ:
من املای ezrail رو یاد نمیگیریم هیچ وقت :| ملکالموت صداش میکنم به ناچار :))
پاسخ:
نمیدونستم :)
سیروس اسم کوچیک دکتر صاد بود. خیییییلی ترسناک بود بزرگوار
عروسکام: سارا، سارالماز، سولماز، سارآی، سرتق!، سهیلا، ساره، سامیه، سایه، سپنتا، سپهر، سپیده، ستاره، ستایش، سروین، سلدا، سمانه، سمن، سنا، سلما، سلنا، سودا، سودابه، سورنا، سارینا، سوسن، سونالی، سیاخرسه، سیما، سینا
پاسخ:
البته ترجیح فرهنگستان ت هست
پاسخ:
گیج نبود که. بنده خدا پیرمرد سواد کافی نداشت. چند کلاس سواد خوندن نوشتن داشت. ذوق کرده بود که ازش خواستم روی کیکم چیز میز بنویسه. اصن اون ذوقی که اون داشت با دنیا عوض نمیکنم. میتونستم بگم اشتباه نوشتی و عوض کنه کیکو، ولی دو تا نقطه و دندونه چه اهمیتی داره واقعاً؟
پاسخ:
سلام
منم زا به راه کردنو به همین معنی میدونستم.
مضاف الیه مقسوم علیه مضاف الیه مقسوم علیه مضاف الیه مقسوم علیه مضاف الیه مقسوم علیه مضاف الیه مقسوم علیه مضاف الیه مقسوم علیه
پاسخ:
منم یه وقتایی اینجوری میشم. مثلا یه بار یه تیکه از فیلم شعله رو دیدم، یادم نمیومد اسم فیلم چی بود که سرچ کنم تو گوگل. خدا میدونه چیا نوشتم که پیداش کردم :))) صبر کن لینک پستمو بفرستم برات :دی
پاسخ:
متوجه کامنتت نشدم راستش
به لپتاپ بگو لپتاپ، به کامپیوتر هم رایانه
پاسخ:
به قرآن مجید هر دومون شوخی کردیم. اون به شوخی با سین نوشت، من به شوخی با صاد تصحیح کردم :|
واقعا پستامم اینجوری میفهمین و برداشت میکنین؟!
پاسخ:
ما مستقیم و غیرمستقیم گیر میدیم
خوشحال هم میشیم بهمون گیر بدن
پاسخ:
تصور من از ایشون یه موجود لاغر بود :)) لاغر و ترسناک :|
راننده کامیونا هم تو تصوراتم همهشون تو مایههای اون آقاهه تو خوشرکابه
پاسخ:
ولی یه سکانسی هست پیداش نکردم اونو. سکانسه تو آشپزخونه است، آمیتاباچانه و یه دختره. دختره داره نیمرو درست میکنه و بلد نیست حتی تخممرغ بشکنه. آمیتاباچان داره یادش میده. گوگل رو زیر و رو کردم و نیافتم این صحنه از کدوم فیلمه :(
پاسخ:
چارهای نیست. یاد عنکبوت میافتم و از عزرائیل میترسم :))
پاسخ:
:)) برم بگردم دفترای املامو ببینم دیگه چیا رو بلد نیستم
پاسخ:
اینو دارم
اتفاقا همینو اولین بار دیدم
دنبال فیلم اصلیش میگردم کل فیلمو ببینم و نمیدونم کل فیلم اسمش چیه :(
پاسخ:
لپتاپ درست که هست، ولی حالا اگه نامناسب بودنش بهدلیل فارسی نبودنشه چارهای نیست همین رایج شده دیگه. معنیش رو رانیه. حاضرین بگین رو رانی؟!
پاسخ:
آره خیلی حرص خوردم :)) ولی توأم با حرص و خشم، حس خوبی هم داشتم
+ من از اینام که زنگ میزنم به گوشی طرف بگم گوشیتو جا گذاشتی :|
پاسخ:
کامنتای اینجا همیشه عالین :))
نمیدونم چند سالته، من به سن خودم میگم. وقتی ابتدائی بودم خانهٔ نوشتیم. راهنمایی و دبیرستان گفتن خانهی درسته. اومدیم دانشگاه دیدم میگن همون خانهٔ بنویسید. الان چند ساله درستش خانهٔ هست.
پاسخ:
عه عه دیدی؟! دیدی ما ترکها با ق و گ و حتی غ مشکل داریم؟! بیا شاهد از غیب رسید :))
پاسخ:
سلام :)
یا حتی میشه گفت کتاب بخوانیم و با چار تا کلمه آشنا شیم که غلط ننویسیم
پاسخ:
:)) شباهنگ
+ اسم شخصیِ منو نمیدونی مگه؟! :))
پاسخ:
آره میدونم فرق علیه و الیه رو. ولی خدایی نمیشه با معنی الیه و علیه مضاف الیه و مقسوم علیه رو تفکیک کرد.
وسط پیاز؟! نه :| کی گفته؟
پاسخ:
:))))) دوست دارم ببینم تهش چی میشه خب
پاسخ:
واقعا؟! :))
شما اولین خوانندهای هستین که اسممو نمیدونین :دی
نسرین میباشم!
پاسخ:
بعد از عمری!!! لپتاپمو روشن کردم و وصلش کردم به اینترنت! حتی و آپدیتش کردم و گفتم حالا که تا اینجا اومدم یه اسکرین شاتی هم از شکار امروزم ارائه بدم. اگه دقت کنین عکس قبلیو با گوشی گرفتم. کلا این روزا پیچیدهترین حرکتها رو هم با گوشی میزنم. بس که حوصلهٔ لپتاپمو ندارم
پاسخ:
آهااااان
الان گرفتم چی میگی
به جای اکی، سی چهل تا چیز دیگه هم میشه گفت. بستگی به بافت و موقعیت داره. الان سؤالت اینه به جای اکی چیا میشه گفت؟
محمدمهدی باقری، مدرس دورههای «ویراسـتاران»:
پیشنهاد رفاقتمندانهام این است
که بهجای واژهٔ بیریختِ «اُکی»
از اینهمه امکان جاری در زبان مادریمان استفاده کنیم:
باشه
خوبه
چشم
بهچشم
بهروی چشم
رو تخم چشمام
حلّه (ازنظر من اکی.ه)
حلّه آقا
ردیفه (همهچیز اکی شده.)
تأیید (شما اکی میکنی؟)
قبوله (همهٔ شرطهات اکیه.)
یا علی (پس اکی. من رفتم.)
آهان، هان (اکی، اکی)
موافقم (من اکیم.)
پابهرکابم
تشکر
فهمیدم
جا افتاد
روشنه؟ (اکی؟)
هماهنگه (طرف اکی هست.)
مشکلی نیست؟ (اکی؟)
مشکلی ندارم.
آقا، من هستم.
من یکی پایهام.
«بهتناسب موقعیت»، یک یا چند تای اینها در کلام خوش مینشیند.
نمونه: اگه اکی هستید...
بهجایش: اگه موافقید...
یا اگه پایهاید...
یا اگه مشکلی ندارید...
یا اگه همنظرید...
یا اگه پابهرکابید...
پاسخ:
منم موقع کارای ویرایشی فهمیدم. آدم نمیدونه به کدوم سازشون برقصه :)) فردام میان میگن همون ی بنویسین
پاسخ:
:)) شما استاد مایی، ولی ما فرق نمیذاریم بین دوستان
پاسخ:
:)) نه. اونم یه دونه غلط داشت. یکیشو غلط نوشته بود. اون یکی رو هم نوشتم که یاد بگیره
پاسخ:
خب حالا غصه نخور. بیا یه کارت صدآفرین بدم بهت
پاسخ:
حداد با اون ابهت شکرگزارو با ذ نوشته بود و تو کل ایران چرخید نگفت آبروم رفته :)) لبخندی زد و گفت پیش میاد خب. و سپس تصحیح کرد.
پاسخ:
من خودمم حساسم. فکر کن هر موقع دکتر حداد یه چیزی رو اشتباه مینویسه بقیه از اشتباهش عکس میگیرن میفرستن برای من :))
پاسخ:
:)) منم الان یاد تل گرام گفتن بعضیا افتادم
پاسخ:
ممنون
اسم فیلمو نوشتم تو لیست فیلمهای پیشنهادی