پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۷۹۳- کابل دوربین، قالب شارلوت و روشن شدن لپ‌تاپ

سه شنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۱، ۰۲:۲۰ ب.ظ

دی‌ماه پارسال متوجه شدم چند وقتیه که وقتی لپ‌تاپمو باز می‌کنم (در واقع وقتی اون درپوش یا صفحۀ نمایش رو بلند می‌کنم) قبل از اینکه دکمۀ پاورو بزنم خودش روشن می‌شه. قبلاً این‌جوری بود که وقتی تا می‌کردم و می‌بستم می‌رفت تو حالت Sleep و فقط همین آپشنو داشت. اینکه موقع باز کردن هم روشن بشه اتفاق جدیدی بود. تمام راه‌حل‌هایی که پیشنهاد شد رو هم امتحان کردم و درست نشد. بی‌خیال حل این موضوع شدم. امسال عید، یه روز که کلی هم کار و مشغله داشتم ویندوزش بالا نیومد و مجبور شدم مجدداً ویندوز نصب کنم. بعد از نصب ویندوز جدید هم هنوز اون مشکل روشن شدن لپ‌تاپ موقع باز کردنش وجود داشت. ولی چون موضوع انقدرها هم بغرنج و مهم نبود نبردم پیش متخصص که از نزدیک ببینه. حالا یکی دو ماهه که مثل قبل شده و با باز کردن صفحه، روشن نمیشه. مثل قبلاً که با دکمۀ پاور روشنش می‌کردم با همون پاور روشن میشه. الان نه فهمیدم اون مشکل از کجا نشئت می‌گرفت و نه فهمیدم چجوری حل شد. ولی خب حل شد.

بهمن‌ماه پارسال قالب کیک سفارش داده بودم از فروشگاه اسنپ. فرایند ثبت سفارش اسنپ‌شاپ هم مثل نون و میوه و شیرینی بود، ولی فروشگاه‌ها تهران بودن. گفتم لابد شبیه دیجی‌کالاست. دوتا قالب با شمارۀ خودم و دوتا قالب با شمارۀ دیگه سفارش دادم و با اینکه گزینۀ ارسال سریع زیر دو ساعت فعال بود، اون گزینه رو گذاشتم به حساب خطای سیستم و گزینۀ تحویلِ سه روز دیگه رو زدم. معقول نبود که قالب‌ها زیر دو ساعت از تهران برسن دستم. هزینۀ پیکشونم ده تومن بود که به‌نظرم کم بود. چهار روز بعد پیام دادم به پشتیبانی و پرسیدم به‌نظرتون این سفارش تا شب می‌رسه دستم یا لغوش می‌کنید؟ پشتیبان شماره‌مو گرفت که زنگ بزنه و تا اون زنگ بزنه پیک زنگ زد که سر کوچه‌م. به پشتیبانی پیام دادم که نیازی به پیگیری نیست و سفارشمو تحویل گرفتم. ولی فقط سفارش منو آورده بودن و اون دوتا قالب دیگه که با شمارۀ دیگه از همین مغازه و همزمان به همین آدرس خودمون سفارش داده بودم هنوز نرسیده بود دستم. به پیک هم گفتم که همزمان سفارش داده بودم و فکر می‌کردم باهم می‌فرستن. گفت احتمالاً اونو به یه پیک دیگه دادن و من خبر ندارم. چند روز گذشت و چندین بار اعلام تأخیر کردم و هی گفتن تو راهه و دارن میارن و هی عذرخواهی و وعده وعید و بالاخره یه روز گفتن فروشگاه امکان سرویس‌دهی نداره و بسیار متأسفیم. کلی عذرخواهی کردن و پولمو به حساب بانکیم برگردوندن. بعد از چند دقیقه دیدم به کیف پول اسنپم هم همون مبلغ برگشته. پیام دادم به پشتیبانی که چرا دو بار عودت دادید مبلغو؟ گفتن برای دلجویی، هم به حساب بانکیتون برگردوندیم هم به کیف پول اسنپتون واریز کردیم که با اینی که تو کیف پول اسنپه می‌تونید غذا یا هر چی که خواستید سفارش بدید. اینم قالب، و کیکی که ماه رمضون برای افطار درست کرده بودیم:



مهرماه پارسال تصمیم گرفتیم برای باغ (که چون کوچیکه باغچه صداش می‌کنیم) دوربین مداربسته نصب کنیم. موقع سیم‌کشی، بابا به‌اشتباه کابل رو کوچیک بریده بود و بعدش اومد پرسید به‌نظرت با چسب برق (لنت) بچسبونمش یا چون سیم معمولی نیست و کابله و اگه بریدگی داشته باشه شاید نویز و اینا ایجاد بشه کابل دیگه بگیرم؟ پیشنهاد من استفاده از رابط بود. چندتا پیشنهاد دیگه هم از اینترنت پیدا کردم ولی در نهایت بابا با همون چسب چسبوند و روی کیفیت فیلم‌ها هم تأثیر منفی نذاشت و کیفیت دوربین‌ها یکی بود. چه اونی که کابلش چسب داشت چه اونی که بریدگی نداشت. این عکسو زمستون گرفته بودم که کیفیت عکس و وضعیت آب‌وهوای شهرمونو نشونتون بدم.




یه شب ما اینجا مهمون داشتیم. وقتی برگشتیم خونه من گوشیمو پیدا نمی‌کردم. چون صداشم معمولاً روی حالت سکوته با زنگ زدن هم پیداش نکردیم. یادم بود که آخرین باری که ساعتو از گوشی چک کرده بودم دوازده و ده دقیقۀ شب بود. ینی 12:10 رو دیده بودم. می‌دونستم تا اون موقع دستم بوده ولی بعد از اونو یادم نمیومد. فیلمای دوربینا رو چک کردیم و دیدیم تا دوازده و ده دقیقه گوشی دستم بوده و با دختر مهمونمون نشسته بودم و صحبت می‌کردم. بعد بلند می‌شم و صندلی رو برمی‌دارم و گوشی رو می‌ذارم لب پنجره و بعدشم وسایل توی حیاطو جمع‌وجور می‌کنیم و برمی‌گردیم خونه. گوشیمم همون‌جا لب پنجره می‌مونه [1] و [2].


موضوع دیگه‌ای هست که قبلاً در موردش نوشته باشم و به‌نظرتون ناتمام مونده و دوست دارید بقیه‌شم تعریف کنم؟
۰۱/۰۶/۰۸
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

بابا

نظرات (۴)

۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۹:۴۳ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

سلام و درود

آهن اون اتو که داشتین آخرش چه کاربردی داشت🤦‍♂️😶🤔

پاسخ:
سلام
این آهنیه که می‌گی رو من می‌دونم به چه کاری میاد! :D از مزایای مادر خیاط داشتن.
اینو پیچش می‌کنن به دیوار. بعد یه لبه داره اتو وقتایی که بخوای توی دست و پا نباشه. یا داغه می‌ترسی بیفته روی پارچه‌ای چیزی بسوزه. یا دم دست بچه مچه نباشه. آویزونش می‌کنن به این آهنیه. :)  آخر صفحه اتو قلابشه. بعد قلابش گیر می‌کنه به این آهنیه. و توی همون وضعیت و رو به دیوار باقی می‌مونه تا استفاده بعدی. نگران اینم نیستی که الان اتو داغه کجا بذارمش؟

چه قالب بنفش جذابی :دی

پاسخ:
بنفش نه،
رنگ ثریایی

چه حیاط با صفایی دارین😍

پاسخ:
با این دوتا و جوجه‌هاشون باصفاتر هم شده:

یه وقتایی یه صدایی از ماشین میاد با خودت میگی نکنه تسمه تایم پاره کرده نکنه شمعش سوخته نکنه واترپمپش گیرپاج کرده نکنه.... بعدش فردا میبینی صدا خودبخود قطع شد😄بعدش کلی کیف میکنی

پاسخ:
آره. من کیف نمی‌کنم، حرص می‌خورم :))