پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آنچه گذشت

۲۰۳۷- امکانات و رساله

۲۵ مرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۳۸ ق.ظ

الان نشستم دارم فکر می‌کنم رساله‌ای که موضوعش نام‌هاست و چارچوب نظریش نام‌شناختیه و صفحهٔ اولش به جای به نام خدا نوشتم «به نام آنکه هستی نام از او یافت» رو به کی تقدیم کنم؟ به جوانان جویای نام؟ به نامداران گمنام سرزمینم؟ یا به نام‌آوران نامدار سرزمینم که در آسمان‌ها بنام‌اند و در زمین گمنام؟ 

و آیا میشه آدم اسم بچه‌شو علی‌نام بذاره یا از نظر معنایی حشو میشه؟ یعنی بود و نبود اون نام تمایزی در معنا ایجاد می‌کنه؟ مهنام و بهنام و شهنام چی؟ علی‌نام با نیم‌فاصله بهتره یا به‌صورت پیوسته و علینام؟ اون وقت علی‌یار رو اگه با نیم‌فاصله ننویسیم باید دوتا ی بذاریم بشه علییار؟ پس چرا مهدیار یه دونه ی داره؟

تو فصل پنجم که فصل نتایج پژوهشه، یه قسمتی رو هم باید اختصاص بدی به موانع و محدودیت‌ها و بگی چه مشکلات و کمبودهایی داشتی که نتونستی پژوهش رو گسترش بدی یا بهتر از این بشی. همهٔ پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها و بعضی مقاله‌ها اینو دارن. جا داره این قسمت رو با اون جملهٔ شهید طهرانی مقدم تموم کنم که «فقط انسان‌های ضعیف به اندازهٔ امکاناتشان کار می‌کنند.».

۰۴/۰۵/۲۵
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۴)

باید موضوع رساله ت جذاب باشه. 

حیف نه من اهل رخ نشون دادن و اومدنم نه تو اهل رخ نشون دادن و گفتن که بخوام بیام جلسه ی دفاعت رو ببینم.

 

پاسخ:
برای خودم خیلی جذابه ولی برای بقیه نه تا این حد!

فکر کن یه روز بدون اینکه متوجه بشیم کی هستیم از کنار هم رد بشیم و حتی هم‌کلام هم بشیم.

اگر «نام» به معنای شهرت و آوازه مثل نقشش در «بهنام» در نظر گرفته بشه شاید یک معنای جدید بشه خواست ازش (با زور توجیه و تفسیر و فلسفه بافی)، ولی از اونجا که اینجا ما با یک صفت مواجه نیستیم و یک اسم خاص داریم اونوقت شاید بشه تفسیر کرد معنای جدیدی را شاهد خواهیم بود با «تاکید» بر نام خاص «علی»: یعنی شهره به (نام) علی - علی در بستر مذهبی، تاریخی و فرهنگی خودش - ( البته این یک برداشت شخصیه که ممکنه از لحاظ قواعدی و زبانشناسی یا هر چیزی که اسمش هست توی این تخصص درست نباشه ) و از اونجا که اسامی در ذهن آدم‌ها شاید از «بار» تاریخی خودشون بسته به ویژگی‌ها و شخصیت‌های آدم‌هایی که اون را بر خودشون دارند فاصله گرفتند؛ این انتخابی است برای اون‌هایی که می‌خوان این فاصله را محو کنند. البته که خود این ترکیب میشه یک مبدا جدید برای یک اسم خاص تازه‌ساخت که دیگه از اون نام‌های (علی‌های بعد مبداء) قبلی فاصله گرفته و جهان خودش را داره.

حالا حتی نام را به معنای شهرت و آوازه هم نگیریم، به نظر اضافه شدن نام کنار اسم؛ به معنای همون «نام» باز یک صورت تاکیدی داره یه جورایی توی برداشت ذهنی‌ای که در مواجهه‌ی اول می‌سازه.

 

پاسخ:
پیچیده بود!
باید بیشتر در مورد نظرت فکر کنم!
مرسی که به اشتراک گذاشتی

تقدیم به

بسیجیان مخلص خمینی

۴ شهید گلگون کفن مدفون در دانشگاه شیراز

همانها که در زمین گمنامند ولی آوازه‌شان در آسمانها پیچیده.

 

این تقدیم نامه پایان نامه ارشد من بود که یکجور تحلیل جامعه شناختی درباره مدل رابطه امام و بسیجیها بود

پاسخ:
چون مرتبط با موضوعت بوده خوبه. ولی کار من فقط به درد جوانان جویای نام می‌خوره. حس می‌کنم تقدیم کردنش به دیگران شعارگونه میشه.
اصلاً فلسفهٔ این تقدیمو نمی‌فهمم. صفحهٔ تشکر رو می‌فهمم ولی این صفحهٔ تقدیمو نه.

مهدیار ترکیب مه+دیار هست نه مهدی+یار.

پاسخ:
احسنت! چند روزه دنبال مثال برای سگمنتیشن! (فکر کنم معادلش تقطیعه) می‌گشتم و فقط دردانه و زیبازبانو پیدا کرده بودم. مهدیارم بهش اضافه می‌کنم. هدفم واژه‌هاییه که چند جور میشه تقطیعشون کرد و این کار معنیشونو تغییر می‌ده. مثل در + دانه یا درد + انه، 
زی (زندگی کن) + با + زبان
زیبا + زبان