پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آنچه گذشت

۱ مطلب در آذر ۱۴۰۴ ثبت شده است

۲۰۵۹- سرخط خبرها

۴ آذر ۱۴۰۴، ۰۹:۴۶ ب.ظ

۱. فردا و پس‌فردا به‌علت آلودگی هوا، مدارس و دانشگاه‌های تهران و یه سری شهرها از جمله تبریز که این هفته صدرنشین میزان آلودگی بود غیرحضوری شد و اداره‌ها دورکار شدن.

۲. یکشنبه یکی از کلاس‌هایی که باهاشون درس داشتم کلاً غایب بودن و یکی از کلاس‌ها هم فقط چهار نفر اومده بودن که زنگ زدن اولیاشون اومد و برگشتن خونه. ولی یازدهم انسانی اومده بودن و درس دادم. رابطه‌م داره باهاشون بهتر میشه. یه وقتایی یه کلمه‌ای رو که تا حالا نشنیدن، اشتباه می‌شنون و اشتباه تلفظ می‌کنن و صدای خنده‌مون تا هفت مدرسه اون‌ورتر میره.

۳. این نسل جدید واقعاً عجیبن. موقع تدریس شعر علی ای همای رحمت فهمیدم یه سریاشون نمی‌دونن امام حسین و حضرت ابوالفضل برادر بودن. یه سریاشون نمی‌دونستن ابن ملجم کیه. فرق یزید و شمر و معاویه رو نمی‌دونستن. سر ارائهٔ درس رسانه، یکیشون به عکس امام خمینی رسید. یواش از من پرسید خمینیه یا خامنه‌ای؟ مورد داشتیم فکر می‌کردن حضرت فاطمه و حضرت زهرا دو نفرن، و حضرت عباس و حضرت ابوالفضل هم دو نفر.

۴. وقتایی که یه چیزی ازم می‌پرسن و به جوابم اعتماد می‌کنن رو دوست دارم. چند روز پیش یکی از انسانیا می‌پرسید خانم، همت چندتا صفر داره؟

۵. فردا تو ادارهٔ آموزش‌وپرورش یه کارگاهی قرار بود برگزار بشه که دوست نداشتم برم ولی مجبور بودم برم. خوب شد تعطیل شد. چون که محتوای به‌دردبخوری ارائه نمیشه معمولاً.

۶. یه کیف برای لپ‌تاپ فرهنگستان سفارش داده بودم و محل تحویل رو هم فرهنگستان زده بودم. پارسال دم عید عجله‌ای اون لپ‌تاپی که می‌خواستم رو خریدن ولی براش کیف نخریدن. اول گفتن خودت بخر، بعد گفتن وقتی قرار نیست ببری بیرون از اداره کیف برای چیه. بعد که توجیهشون کردم کیف برای چیه گفتن پس خودت بخر فاکتورشو بیار. زمان تحویل رو چهارشنبه زده بودم. چون دورکار شدیم و نمی‌رم فرهنگستان، خواستم محل تحویل رو تغییر بدم. دیدم نمیشه و فقط زمانش رو می‌تونم عوض کنم. زمانشو عقب انداختم که بمونه هفتهٔ بعد. بعد بهم پیام دادن که با عرض پوزش زمان تحویل سفارش به هفتهٔ بعد موکول شد. نمی‌دونم الان این پوزش برای چیه وقتی خودم تغییر دادم :|

۷. فردا قرار بود از بچه‌ها امتحان بگیرم. فکر می‌کردن چون مجازی شده نمی‌گیرم. بهشون پیام دادم و اعلام کردم که امتحانو مجازی می‌گیرم. حالا باید بشینم تو گوگل فرم پرسشنامه درست کنم!

۸. ترم ۱۱ دکتری رو باید تمدید کنم. ولی چون مقاله‌م چاپ نشده نمی‌تونم درخواست ثبت‌نام و تمدید بدم. چرا چاپ نشده؟ چون که هنوز نوشته نشده :| تازه اگه نوشته بشه کلی طول می‌کشه خونده بشه و داوری بشه. دیگه روم نمیشه تو چشمای استادم نگاه کنم. بی‌نهایت داره باهام مدارا می‌کنه. خوبه که درکم می‌کنه. ولی خودم اگه جای استادم بودم انقدر رأفت نشون نمی‌دادم.

۹. یه پیجی هست تو اینستا به اسم زن‌آفرید (zanafarid.ir) که یکی از هم‌کلاسی‌های دورهٔ لیسانسم ساخته و راجع به خانم‌ها و مشکلاتشون صحبت می‌کنه و با زنان موفق مصاحبه می‌کنه. استوری‌های دیروزشون راجع به شروط ضمن عقد بود. تا حالا این موضوع برام موضوعیت نداشت، ولی توضیحاتشونو که خوندم حس کردم چیز مهمیه. اسکرین‌شات گرفتم که سری بعد که خواستم با کسی راجع به ازدواج صحبت کنم نظرشو راجع به این حقوق و شرط‌ها بپرسم. حق تنصیف اموال، حق طلاق، تحصیل، اشتغال، مسکن، و خروج از کشور.

۱۰. خسته‌ام!

۰ نظر ۰۴ آذر ۰۴ ، ۲۱:۴۶
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)