812- حیفه که هدفمون از امتحان و سر کلاس نشستن، فقط، نمره باشه
یهو یادم افتاد جواب یکی از سوالای امتحان دیروزو اشتباه نوشتم. جوابی که نوشتم اشتباه نبوده ولی چیزی که نوشتم جواب اون سوال نبوده و تو امتحانی که میتونستم نمرهی کامل بگیریم، نمرهی اون سوال رو از دست دادم.
هندزفریو کردم تو گوشم و از فولدرِ آهنگام، مخور غمِ گذشتهی معینو پیدا کردم و و الان دارم عمر، کمه صفا کن، گذشته رو رها کن گوش میدم که مخور غم گذشته گذشتهها گذشته هرگز به غصه خوردن گذشته برنگشته و خوشحالم که هیچ وقتِ هیچ وقتِ هیچ وقت نمرهگرا نبودم
ولی اطرافیانم و اقوام و فوامیل! چرا؛ برای اونا این چیزا مهمه... دروغ چرا، یه زمانی برای پدرم هم مهم بود
ابتدائی و راهنمایی که بودیم، بعد از هر امتحانی، نمرههامونو باید نشونِ پدر و مادرمون میدادیم و کنار نمره، امضا میکردن که رویت شد.
بابا نمرههای کمتر از 20 رو امضا نمیکرد.
هرگز امضا نکرد.
یادمه مادربزرگِ مادریم فوت کرده بود و مادرم چند روز خونه نبود. مسافرت بود و من تو اون بازهی زمانی، امتحان ریاضیمو 19.75 گرفته بودم و میدونستم که پدرم امضا نمیکنه
چند روز برگهی امتحانیمو نگه داشتم و صبحِ اون روزی که باید امضای والدینو به معلممون نشون میدادیم، از بابا خواستم و خواهش کردم که امضا کنه و انقدری اسکول بودم که خودم امضاش نکنم. بابا حاضر نبود این کارو انجام بده و یه کم فکر کرد و بعدش امضا کرد. ولی نه امضای خودشو بلکه امضای مامانو.
دوران تحصیلیم هیچ وقت غیبت نداشتم. به جز اون پنجشنبهای که پدربزرگِ مادریم فوت کرد و سوم ابتدائی بودم. پنجشنبه معلمِ دینیمون درس میده و میگه شنبه امتحان میگیرم. و من از امتحانِ شنبه خبر نداشتم و 10 گرفتم. و الان که دارم فکر میکنم میبینم همین که یه درسیو نخونده 10 شدم، خیلی خوبه!
خب من به خاطر اون 10 مورد غضبِ پدر واقع شدم و برگهی امتحانیمو تابلو کرد زد رو دیوار تا درسِ عبرتی بشه برام که دیگه 10 نگیرم. و اون هفته عمههام خونهمون بودن و اون نمرهمو دیدن و هنوز که هنوزه یادشونه و تو هر محفلی بحثِ نمره باشه این خاطره رو تعریف میکنن!
ولی من هرگز نمرهگرا نبودم و نمره هیچ وقت هیچ اهمیتی برام نداشت و تنها ذوقم بابت نمره، رند بودن معدل دیپلمم بود که 19 بود و دو تا صفر جلوش.
داشتم به یکی از همکلاسیای ارشدم فکر میکردم که یکی از درسارو 19.5 گرفته بود و یک ساعت تمام با استاد بحث کرد که بشه 19.75 و همهمون تو کلاس بودیم و داشتیم از خجالت آب میشدیم که این 0.25 چرا انقدر برای یه دانشجوی ارشد مهمه...
حیفه که هدفمون از امتحان و سر کلاس نشستن، فقط، نمره باشه. عمرمون و زمانمون بیشتر از اینا ارزش داره!
یاد بگیریم که "یاد بگیریم تا یه جایی تو زندگیمون به دردمون بخوره".