۱۸۱۴- صحت و سقم روایت اولیۀ اولشخص خوانده در دادگاه جنایی با رویکرد زبانشناسی قضایی
دیشب داشتم پایاننامۀ مریم عمارتی رو میخوندم. در مورد اعترافات متهمین به قتل کار کرده. پارسال استادمون معرفیش کرده بود و گذاشته بودم سر فرصت بخونمش. اتفاقات این روزها هم بیتأثیر نبود در اینکه الان برم سراغ یه همچین موضوعی. دوست داشتم شرایطشو داشتم و ادامه میدادم تحقیقاتشو. خوبه آدم ابزار اینو داشته باشه که با تقریب خوبی تشخیص بده طرف مقابلش راست میگه یا نه. اگر کلیدواژههای زبانشناسی حقوقی، قضایی یا قانونی رو تو سایت ایرانداک یا جاهایی که مقاله و پایاننامه هست جستوجو کنید کارهای مشابه دیگه هم پیدا میکنید. یکی از چیزهایی که در موردش نمیدونستم و تو این پایاننامه دیدم «سرم حقیقت» یا داروهای اعترافگیری بود. که البته نوشته بود استفاده از اینا غیرقانونیه. گوگل کردم و مطالب جالبی در موردشون خوندم. سازوکار این داروها به این صورته که اون قسمت از مغزو که دروغ میگه رو تحت تأثیر قرار میده که طرف راستشو بگه. شبیه حالت مستی که طرف کنترلش دست خودش نیست. مستی و راستی.
اگر تو سایت ایرانداک نام کاربری دارید و دوست دارید یه نگاهی به پایاننامهش بندازید این لینک دانلودشه. فصل چهارمش که صفحۀ هفتادودو به بعد باشه و به تحلیل دادهها اختصاص داده، برای خوانندۀ غیرمتخصص جالبتر از قسمتهای اولشه. اگرم نمیتونید از اونجا دانلود کنید و همچنان دوست دارید یه نگاهی بهش بندازید براتون تو picofile آپلود کردم. کمتر از یه مگابایته. لینک دانلود
پ.ن: پارسال، استاد شمارهٔ ۱۹ جلسۀ آخر درسش چند دقیقهای راجع به زبانشناسی قضایی (زبانشناسی حقوقی و قانونی هم میگن) صحبت کرد. تو اسلایدهاش یه مثال از پایاننامۀ مریم عمارتی آورده بود. گفت این گرایش تو ایران زیاد شناختهشده نیست و تو بعضی از دانشگاهها تو بعضی از مقاطع تو بعضی از سالها در حد یکی دو واحد درسی، اونم نه اجباری، بلکه اختیاری تدریس میشه. ولی تو دادگاههای خارج از کشور معمولاً از زبانشناس حقوقی هم کمک میگیرن که مجرم رو پیدا کنن، یا رد اتهام کنن. مثالی که اون روز استادمون زده بود صرفاً برای آشنایی ما بود و نه قرار بود تو امتحان بیاد، نه ازمون خواسته بود بریم پایاننامه رو پیدا کنیم بخونیم، و نه حتی درسمون ارتباط مستقیمی به این حوزه داشت. ولی چون حوزۀ موردعلاقهم بود، گوشۀ ذهنم نگهداشته بودم که سر فرصت برم سراغش. البته بهتره بگم یکی از حوزههای موردعلاقهم بود. چون من هیچ وقت نتونستم در امر تحصیل علم تکپر باشم و فقط با یه رشته و گرایش رل بزنم. فیالواقع با اینکه موضوع رسالهم نامگذاری و نامهای تجاریه و تمرکزم روی برندهاست ولی از هر فرصتی برای ناخنک زدن به موضوعات دیگه استفاده میکنم. دیشب داشتم به این فکر میکردم که دومین سالی که کنکور دکتری شرکت کرده بودم اگه از مصاحبۀ دانشگاه تربیت مدرس قبول میشدم موضوع رسالهم همین زبانشناسی قضایی و تحلیل اعترافها بود. ناسلامتی یه زمانی یکی از شغلهای موردعلاقهم وکالت بود. یا اگه مصاحبۀ اصفهانو قبول میشدم احتمالاً الان روی زبانشناسی رایانشی کار میکردم و کد میزدم و برمیگشتم به همون حوزۀ مهندسی که عشقه. یا اگه اولین باری که کنکور دکتری شرکت کردم از مصاحبۀ دانشگاه شهید بهشتی قبول میشدم موضوع رسالهم پردازش مغز موقع خواب دیدن بود. من سالهاست دارم خوابهامو مینویسم به این امید که یه روزی به کارم میاد. یا اگه تو همون دومین کنکور دکتری از مصاحبۀ دانشگاه تبریز قبول میشدم الان با اون پسره که تو جلسۀ خواستگاری داشتیم باهم راجع به وضعیت هیدروژن در دستگاه تصفیۀ آب صحبت میکردیم و خانوادهها دلشون خوش بود که دو ساعته راجع به مسائل مهم و حیاتی تبادل نظر میکنیم ازدواج کرده بودم. سازوکار دستگاه تصفیۀ آب هم مهم بود به هر حال. تازه نیم ساعتم راجع به اینکه چرا اسم فلان کافیشاپ فارسی نیست و خارجیه هم اظهار نظر کرده بودم. به هر حال بررسی اصول و ضوابط فرهنگستان هم مهم بود. یا تو مصاحبۀ علامه که قبول هم شده بودم، اما بهعنوان ذخیره، اگه ظرفیتشون یه دونه بیشتر میشد یا اگه یکی از اونایی که امتیازشون بیشتر از من بود انصراف میداد الان داشتم روی آموزش فارسی به غیرفارسیزبانها کار میکردم. یا تو همین دانشگاه خودمون، اگه بهجای استاد شمارۀ ۱۷ استاد شمارۀ ۲۲ منو بهعنوان دانشجوش برمیداشت سمت گفتاردرمانی میرفتم و تو همین کلینیک نزدیک خونهمون هم مشغول میشدم. زندگی همهمون پر از این اگرهاست. اگر فلان میشد و اگر بهمان نمیشد. البته این اگر بهمعنی کاش نیست. نمیگم کاش فلان میشد. شعار من همیشه هر چه پیش آید خوش آید بود. و هست. همیشه میگم شد شد، نشد نشد. صرفاً داشتم به جهانهای موازی دیگهای فکر میکردم که میتونست رخ بده و نداد. تو یکی از این جهانهای موازی، من میتونستم زبانشناس قضایی باشم و نیستم.
تصویر: صفحهٔ ۱۶۹ کتاب «از فلسفه به زبانشناسی» نوشتهٔ شیوان چپمن و ترجمهٔ حسین صافی
سلام
چه موضوع جالبی... حیف که رشتهام، جزا نیست، وگرنه با کله میرفتم توش...😅 علاقم بینالملل بیدرد و پیکر بوده همیشه...
ولی نمیشه روی این موضوع تو بحث مذاکرات بینالمللی کار کرد که طرف چقدر صادقه و از این زاویه بهش پرداخت؟ نمیدونما، الان به ذهنم رسید...