پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۶۸۹- انواع استاد، به‌لحاظ نحوۀ بازخورد

دوشنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۰۵ ب.ظ

استادها در مواجهه با فعالیت‌های دانشجوها به دو دسته تقسیم می‌شن: دستۀ اول استادهایی هستن که دانشجو کارشو براشون می‌فرسته و هیچ واکنشی نشون نمی‌دن؛ یا نهایت بازخوردشون یه نمره‌ست؛ بی‌هیچ‌توضیحی. آدم فکر می‌کنه اصاً نخوندن کارو.

دستۀ دوم اونایی هستن که با حوصله و دقت می‌شینن کارو بررسی می‌کنن و بازخورد می‌دن؛ ولی نحوۀ بازخورد دادنِ اینا به دو نوع تقسیم میشه. نوع اول اونایی هستن که کار با وردو بلدن و توانایی کار با رایانه رو دارن و معمولاً جوان هستن و به‌روزن و با تکنولوژی آشنان و می‌تونی کارتو براشون ایمیل کنی. اونا ایمیلتو دریافت می‌کنن و مقاله رو می‌خونن و براش کامنت می‌ذارن و دوباره برات ایمیل می‌کنن. مثلاً به این صورت:



نوع دوم از دستۀ دوم اونایی هستن که سن بالایی دارن و توانایی یا مهارت کار با رایانه رو ندارن و به‌قول خودشون قدیمی‌ان. اینا خودشون دوباره به دو دسته تقسیم می‌شن. دستۀ اول از نوع دومِ دستۀ دوم اونایی هستن که با اینکه با تکنولوژی آشنا نیستن یا به‌علت سن بالا توانایی نشستن پای رایانه رو ندارن، اما معاون یا منشی یا یکی رو دارن دوروبرشون که کارتو براشون ایمیل کنی و اون بنده خدا پرینت بگیره برسونه دست استاد. این نوع استادها پرینت کارتو تحویل می‌گیرن و می‌خونن و نظراتشونو با مداد یا خودکار روش می‌نویسن و می‌دن به معاون یا منشی یا دستیارشون تا اسکن کنه و عکس یا پی‌دی‌افشو ایمیل کنه برات. مثلاً ممکنه یه سری ویرگول به کارت اضافه کنن، یه سری ویرگول ازش کم کنن، یا بگن کلاهِ الفِ فرایندو بردار، به جای سناریو بنوبس فرانامه، به جای استراتژی بنویس راهبرد، به جای کنترل واپایش و به جای سیستمی هم نظام‌مند. به این صورت:



 دستۀ دوم از نوع دومِ دستۀ دوم اونایی هستن که راه ارتباطیشون با دانشجو دیدار حضوری و تلفنی و کبوتر نامه‌بره و دانشجو کارشو باید پرینت کنه و پست کنه و مقاله از این سر میهن اسلامی با پیک بره اون سر میهن اسلامی و استاد با مداد یا خودکار نظراتشو بنویسه و مجدداً پست کنه برای دانشجو و مقاله از اون سر میهن اسلامی برگرده این سر میهن اسلامی. مثلاً به این صورت:



امشب بعد از مدت‌ها نشستم نظرات استادان راهنما و مشاور و داورو تلفیق کنم که بعدش پایان‌نامۀ ارشدمو برای جهانیان عرضه کنم. حالا این وسط یه شخصیت نامعلومی هم هست که قبل از عرضه برای جهانیان اول باید برای اون ایمیل کنم و تأیید کنه که بر اساس شیوه‌نامه‌شون نوشتم. بعد از تأیید ایشون باید دو نسخه با جلد زرشکی صحافی کنم و بدم کبوتر نامه‌بر ببره تهران و فایلشم آپلود کنم تو ایرانداک.

پ.ن: استادراهنمای ارشدم جزو دستۀ اول از نوع دومِ دستۀ دوم بود و استاد داورم جزو دستۀ دوم از نوع دومِ دستۀ دوم. استادان مشاورم هم هر دوشون شکر خدا جزو دستۀ اول از دستۀ دومِ بودن و کامنت گذاشتن و ایمیل کردن.

۰۰/۱۰/۱۳
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

آهنگر دادگر

استاد شماره 3

استاد شماره 6

دکتر ف. ح.

نظرات (۷)

به نظرم دسته‌ی اول از دسته‌ی دوم دوم یه جورایی دوست داشتنیه :")

پاسخ:
من هر سه (هم راهنما، هم داور، هم مشاور) رو به یک اندازه دوست دارم. هر سه دلسوز بودن. ولی مشاور دومم رو یه کم کمتر از اینا دوست دارم. دلسوزیش برای من کمتر از بقیه بود.
۱۳ دی ۰۰ ، ۲۱:۱۲ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

 اگه نسل شما جوونا استاد بشه  به نظرم دانشجوها راحت‌تر می‌شن.

پاسخ:
من که فکر نکنم استاد مهربونی از آب دربیام. خیلی سخت‌گیرم. ولی آره هم‌نسلام خوبن در کل. هر چند بین دوستام هستند کسایی که آشنا نیستن با این چیزا.
۱۳ دی ۰۰ ، ۲۱:۱۹ معلوم الحال

سلام

دسته اول از نوع دوم دسته دوم چقدر باحالن د:

 

پ.ن: اینجانب یک سهل انگارم که هنوز چیزی برای فیدبک تحویل اساتیدم ندادم و مشاورم کلا ازم بی خبره :(

پاسخ:
سلام
تاریخ بازخورد اول رو می‌بینید؟ سال ۲۰۱۸!
ینی من از اون موقع در حال دریافت بازخورد بودم و سوم آبان ۹۹ بالاخره دفاع کردم.
۱۴ دی ۰۰ ، ۰۹:۰۶ حامد سپهر

راحت‌ترش همون استادهای دسته‌ی اول هستن یعنی هی برو برگرد نداره یه نمره میده خلاص ولی استادههای دسته‌ی دوم از دوم مکافاتن:))

ما یه استاد داشتیم اونموقع که اینقدر راحت نمیشد فایل و ورد ارسال کرد میگفت کارهاتون رو بریزین تو سی‌دی برام بیارین آخر ترم کیفش پر سی‌دی میشد:))

پاسخ:
آره والا :)))
به‌شرطی که نمره‌شون طوری نباشه که بیافتی و بیای تو وبلاگت بنویسی استاد منو انداخت بدون اینکه توضیح بده چرا :|
اتفاقاً به منم گفتن یه نسخه از پایان‌نامه‌مو بزنم روی سی‌دی تحویل بدم. شریف که بودم، یه استاد داشتیم که فایل پروژه رو گفت بریزیم رو سی‌دی بدیم بهش. حجمشم انقدر نبود که نشه ایمیل کرد. یه مدار شبیه‌سازی تو پروتئوس بود فکر کنم.
۱۴ دی ۰۰ ، ۰۹:۰۷ حامد سپهر

شما که سرما نخوردین ایشالا؟

خانواده بهترن؟

پاسخ:
برادرم خورد
من هنوز نه
در کل بهتریم
۱۴ دی ۰۰ ، ۱۱:۵۶ آقای سین

نوع اول از دسته دوم چه باحالن به آدم انگیزه میدن :)

پاسخ:
استادهای جوان که باید این‌جوری باشن ولی استادهای مسن و سالخورده‌ای که کار با این چیزا رو بلدن خیلی باحال‌ترن.

بچه ها گفتن که دسته دوم نوع اول باحالن، ولی کلا واسه من جفت دسته دومیا قابل تحمل نیستن. صبرت رو تحسین میکنم.

پاسخ:
:))) ببین وقتی اسم استاد هم تو مقاله میاد، راه بهینه اینه که استاد مقاله رو بگیره ویرایش کنه و خودش بفرسته برای چاپ. دیگه نگه فلان جا رو فلان کن. خودش انجام بده.