۱۵۵۸- متولد واپسین روزهای اردیبهشت
یه لیوان سرکه رو گذاشته بودم رو میزم هی بو میکشیدم ببینم کی قراره بفهمم بوشو. امروز بالاخره فهمیدم. بوی اسپری کوبیسم رو هم فهمیدم. مزۀ چاکلز کچاپ رو هم. و بوی نسکافه. لذا در همین ابتدا، لازم میدونم بازگشت شکوهمندانۀ حس بویایی و چشاییم رو تبریک و تهنیت عرض نمایم. دیگه ملالی نیست جز سرفههای گاهوبیگاه و امتحان فردا که آنچنان که بایسته و شایسته بود مرور و جمعبندی نشد و استادها گفتن (این همون درس ترم اول هست که دوتا استاد براش داشتیم. امتحانش تا حالا به تعویق افتاده) باید دوربیناتون روشن باشه هم خودتونو ببینیم هم برگۀ سؤالی که در حال پاسخ دادن بهش هستید.
به هر حال، بیستونه سال پیش، تو یه همچین روز و ساعتی، قدمرنجه کردم تشریف آوردم این دنیا. و اگر کسی روز تولدمو بپرسه میگم وقتی ماه شب چهارده تو آسمون بود به دنیا اومدم. چهل روز قبل از چهارمین روز چهارمین ماه شمسی و چهلودو روز بعد از چهارمین روز چهارمین ماه میلادی. متولد سیزدهمین روز ماه نیستم، ولی اگه روز تولدم به ماه تولدم تقسیم بشه حاصل، سیزده میشه. و در خاص بودن تولد امسالم هم همینقدر بگم که بهلطف کرونا نه میتونم کسی رو بغل کنم و ببوسم نه میتونم شمع روی کیکو فوت کنم نه اصلاً کیکی وجود داره که شمعشو فوت کنم. و شب تولدم باید یه دستم کتاب مورفولوجیکال تئوری اسپنسر باشه و یه دستم هندبوک آو مورفولوژی که در واقع مجموعهمقالهست.
مشهدی حاجی یادتونه؟ این دوتا دختری که تو این عکس کنارم ایستادن دخترای مشهدی حاجیان. پسرکوچولوی بند دهمِ این پست هم پسر دختریه که سمت راست ایستاده. دخترکوچولوی بند پنجم همون پست هم دختر دختریه که سمت چپ ایستاده و کادوشو گرفته سمتم. ببینید چجوری از دیدن کادو ذوق کردم و قند که چه عرض کنم کلهقند! تو دلم آب میشه :))
راستی، روز تولد شما چه روزیه؟
از وقتی اینوریدر تعداد فیدها رو محدود کرد و مجبورم کرد وبلاگهایی که میخونم رو قطع دنبال کنم، همینجوری فلهای هزارتا آدرسی که داشتم رو ریختم تو اکانت فیدلی که محدودیت تعداد نداره. دیگه بعدش فرصت نکردم دوباره اولویتبندی کنم و بر اساس اینکه با کی صمیمیترم و کی وبلاگ منو میخونه وبلاگها رو تو پوشههای جدا مرتبشون کنم. خیلی وقته ازتون بیخبرم. کاش منّت سرم بذارید لطف کنید پای همین پست یه کامنت عمومی یا خصوصی با آدرس وبلاگتون (چه بلاگفا چه بلاگاسکای چه بیان چه هر چی) بذارید که آدرستونو از دل اون هزارتایی که خیلیاش حذف و تعطیله بکشم بیرون و اگر هم آدرس جدیدتونو ندارم داشته باشم و یه پوشۀ جدا اختصاص بدم براتون. حالا بعضیاتون ممکنه بگید وبلاگ من بهروز نمیشه یا مطالبش جذاب نیست پس سکوت کنم. ولی به این فکر کنید که یه وقتی ممکنه باهاتون کار داشته باشم. اون موقع باید یه آدرسی از وبلاگتون داشته باشم که براتون پیام بذارم خب. ثانیاً وقتی سکوت میکنید فکر میکنم نیستید.
ایشالا که زودتر حالتون کامل خوب شه
بخاطر این کرونا که هیچکس هیچ جشنی هیچ تولدی هیچی براش نموند...
البته برای ماهایی که کرونا رو به یه ورمون نمیگیریم و پروتکل سرمون میشه :/