پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۴۷۱- ناکا

سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۰۰ ب.ظ

امروز از صبح دارم از دوستان و آشنایان و اقوام و در و همسایه پیامِ «راسته که میگن فرهنگستان به جای ایدز ناکا رو تصویب کرده» رو به طرق مختلف دریافت می‌کنم. اگر احیاناً شما هم عضو این کانال‌های پرمخاطبی هستید که هر روز یه چیزی رو شایع و شایعه می‌کنن، اگر محتواها و اخبارشون رو دنبال می‌کنید و اگر امروز ناگهان مطلع شده‌اید که معادل فارسی ایدز، ناکا هست و فرهنگستان گفته زین پس به جای ایدز بگید ناکا،

اولاً فرهنگستان هم این روزا مثل سایر اداره‌ها و سازمان‌ها تعطیله و چند ماهه جلسه‌ای تشکیل نشده که چیزی هم تصویب بشه.

ثانیاً توجهتون رو جلب می‌کنم به این تصویر که چاپ سال ۸۷ مصوبات هست. ناکا رو امروز و دیروز نساختن. قدیمیه. ولی رایج نشده، که اگه می‌شد، شما انقدر تعجب نمی‌کردید. برای ایدز همون کلمهٔ ایدز تصویب شده، ولی از اونجایی که خود ایدز با حروف ابتدایی عبارتی که ترجمه‌ش میشه «نشانگان اکتسابی کمبود ایمنی» ساخته شده، فرهنگستان هم پیشنهاد داده که ما هم حروف ابتدایی معادلشو، ینی اون نون و الف و کاف و الف رو بذاریم کنار هم و با سرواژه‌ها ناکا رو بسازیم. در حد پیشنهاد بوده. حالا شما دوست داری استفاده کن، دوست نداری همون ایدز رو بگو. دشواری و قیل و قال نداره که.

از اون دوست مصری‌مون که معروف حضورتون هست هم پرسیدم، گفت ما، هم ایدز می‌گیم هم می‌گیم متلازمة نقص المناعة المکتسب. که ترجمه‌ش میشه همون نشانگان اکتسابی کمبود ایمنی خودمون.


۹۹/۰۹/۱۱
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

فاطمه دوست مصری

نظرات (۲۶)

ناکا🤔 جالبه

طریقه انتخابش هم جالب تر

حداقل از واژه های مصوب بی پایه و اساس بهتره

 

پاسخ:
آره. 
میشه پنج‌تا واژهٔ بی‌پایه‌واساس مثال بزنی؟

فک کنم برا خود من تا حالا پیش نیومده کلمه‌ی «ایدز» رو به زبون بیارم حتی. فقط این طرف و اون طرف خوندمش و شاید این هم اولین باری بود که نوشتمش. چقدر پیگیرن ملت:))))

پاسخ:
چیزی که برام عجیبه اینه که چرا امروز یهو خبرش داغ شده تو این کانال‌ها
۱۱ آذر ۹۹ ، ۱۸:۲۷ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

نشنیده بودم

اما به نظرم اختصار زیبایی هست عجیب اینکه رسانه‌ها از این کلمه تا به حال استفاده نکرده‌اند😶😶

 

 

 

پاسخ:
منم اولین بار سر کلاس شنیده بودم و جایی ندیدم به کار بره

سلام.

(ن)

من همیشه دوست داشتم نظرت رو درباره ی معادل فارسی هایی که در کتاب های درسی و مخصوصا کتاب های زیست جایگزین کردن رو بدونم.

شخصا دوست دارم تا جاییکه می تونم، کلمات فارسی استفاده کنم، اما مشکلی(؟) که توی جایگزینی کلمات کتاب درسی هست، اینه که این کلمات، کلمات علمی هستن و خب توی کتب مرجع هم طبیعتا همون کلمات به کار رفتن. حالا من واقعا نمی دونم مثلا درسته که به جای RNAبگیم رنا یا مثلا جای اپی گلوت بگیم برچاکنای(بر+چاک+نای)؟ البته این جایگزین ها خودشون 2دسته هستند، یک دسته جایگزین کلماتی هستند که مثل همین ایدز، خودشون محصول سرواژه ها هستن، مثلا RNA,DNA که شدن رنا و دنا و دسته ی دیگه هم که کلمات عادی هستن.

اصلا آیا هدف فرهنگستان از جایگزینی این کلمات، این هست که کلا، حتی تو موقعیت های تخصصی هم از این کلمات استفاده کنیم یا صرفا برای بهتر فهمیدن کلمات این کار رو کرده؟

پاسخ:
سلام. چهار سال پیش این سؤالو از استادمون پرسیدیم. چنین پاسخی داد:
۱۱ آذر ۹۹ ، ۱۸:۳۳ 1 بنده ی خدا

من هردفعه از اینچیزا شایع میشه یاد اون پستت میوفتم که روند رو توضیح دادی و گفتی یسری واژه پیشنهاد میشه و میفرستن تو جامعه و بازخورد میگیرن و این قضایا.ممنون

پاسخ:
یادم نیست کدوم پست بود که لینک بدم. بعد از ارائه‌هام اگه فرصت بود و حسش بود دوباره فرایند واژه‌سازی رو توضیح می‌دم که خواننده‌های جدید هم بخونن.

jesse@

اتفاقا نکته ی جالب و هیجان انگیز کلمات جایگزین این هست که زیادی با پایه و اساس هستن:)

اما به نظرم یکی از ایراداتی که میشه وارد کرد(در دایره ی کلماتی که من تا به حال باهاشون برخورد داشتم) این هست که جایگزین ها، خیلی تحت اللفظی هستند، در حالیکه برای تولید یک واژه ما به موضوعات گسترده ای توجه می کنیم.

پاسخ:
شماها باید دو واحد واژه‌سازی بگذرونید تو این وبلاگ :))
۱۱ آذر ۹۹ ، ۱۸:۴۷ هلن پراسپرو

فکر کنم تازه ناکا بهتر باشه! حفظ کردنش برای زیست راحتتره D:

پاسخ:
از نظر روانی برای بیمار هم بهتره اسم بیماریش ناشناخته باشه

میتوکندریوم و سیتوپلاست:)))

 

ولی حرفاشون رو کاملا قبول داشتم:)

اتفاقا من در این زمینه خیلی سمعنا و اطعنا گو هستم:)

پاسخ:
من از اصطلاحات زیست فقط یه سبزینه یادم مونده که اونم البته یادم نیست کجای سلول بود و کارش چی بود. احتمالاً یه چیز سبزه :))

فکر کنم دلیل داغ شدن این موضوع در شبکه های اجتماعی مرتبط با روز جهانی ایدز که اول دسامبر و مقارن با ۱۰ آذره باشه..

پاسخ:
آره. ولی کاش قبل از تولید محتوا اندکی تحقیق کنن :|

شما کاملا حق داری:)

زیست شناسی به شدت فرار هست و باید چند سال باهاش سروکار داشت تا آروم آروم از حالت حفظی خارج بشه و ملکه ی ذهن بشه...

 

صحبت‌های استاد جالب بود. اصولا این جوریه که مردم در برابر هر اتفاق تازه‌ای اول هیجان‌زده جبهه می‌گیرن بعد به مرور می‌پذیرن. 

 

پاسخ:
الگوی پذیرش تو تفکر سیستمی دقیقاً همین شکلیه.

فایل صوتی استاد آهنگر دادگر و گوش دادم خیلی ممنون بابت اشتراکش. پارسال از پسرم زیست می‌پرسیدم و چون واژه‌های جدید واسم نامانوس بود کلی عصبانی بودم از این واژه‌ها..الان که دلیلش و شنیدم کاملا موافقم.

پاسخ:
خواهش می‌کنم :)
حالا که خوشت اومد بذار یه پست مفید دیگه هم نشونت بدم:
۱۱ آذر ۹۹ ، ۲۰:۲۳ محسن رحمانی

سلام میدونستم که ایدز معادل نشانگان اکتسابی کمبود ایمنی وناکا از همین گرفته شده و فرهنگستان گفته معادله این نامیده ولی اینکه مال زمان قبل بودو نمیدونستم فک کردم جدیدا بوده.

پاسخ:
سلام
بله قدیمیه

ممنون لطف کردی:)) 

من از سال ۹۵ خواننده وبلاگ شدم بنابراین این پست و قبلا خونده بودم و یادمه همون موقع برای همسرم هم پست و تعریف کردم و ادامه دادم که رهبری با آقای اخوان ثالث دوست بودند.

پاسخ:
چقدر قدمت داری تو!!!
من فکر می‌کردم از آذر پارسال که رفته بودم مشهد باهام آشنا شدی

آذر پارسال از حالت خاموش دراومدم، اونم با پستهایی که در مورد سفرت به مشهد گذاشته بودی. 

پاسخ:
امان از دست شما خاموشان :))
۱۱ آذر ۹۹ ، ۲۱:۳۳ 🔹🔹نیلگون 🔹🔹

اصلا در جریان این صحبت ها نبودم

چرا که مدت مدیدی است که به تلگرام نمیروم

تو اینستا هم ازین خبرا نبود🧐

پاسخ:
خدا رو شکر :))
کار خوبی می‌کنی
۱۱ آذر ۹۹ ، ۲۳:۵۵ شهاب الدین ..

سلام

امروز تیتر یه خبری رو خوندم که هنوز وقت نکردم فیلمش رو ببینم ولی من رو یاد شما انداخت. گویا آقای حداد تو یه مصاحبه‌ای گفتن ایرادی نداره مردم ایشون رو آهنگر دادگر! صدا کنن. 

جالب اینکه بحث اینجا هم در مورد فرهنگستان و واژه گزینی و ... است!

پاسخ:
سلام
چه جالب :)) فیلمش اگه خوب بود برای ما هم بفرستید.
تو دورهٔ دکتری از فرهنگستان و واژه‌گزینی خیلی دور شدم، ولی ارتباطمو همچنان حفظ کردم‌

منظورم از بی پایه و اساس اینه که چرا باید کلی بودجه صرف یه واژه هایی شه که حتی خودشون هم میدونند هیچ وقت کسی نمیاد از اون ها استفاده کنه و گرنه همیشه به استدلالی پشت حرفشون هست!

مثل تمامی اصطلاحات تخصصی زیست و یا کلماتی که تو زندگی روزمره استفاده میکنیم مثل خمیراک، برگک، چرخک، دندون آبی، موشواره، زیرموشی، دمابان و و و و!

پاسخ:
میشه سر فرصت، با حوصله و دقت بحث کرد. علی‌الحساب همینو بدون که بودجۀ به‌شدت ناچیزی صرف این فعالیت‌ها میشه. 
۱۲ آذر ۹۹ ، ۱۴:۰۸ حامد سپهر

ناکا نشنیده بودم ولی خدارو شکر ما مصری نیستیم:))

پاسخ:
تازه مصر و سوریه و عراق و عربستان و... فرهنگستان‌های خاص خودشونو دارن.
۱۲ آذر ۹۹ ، ۱۸:۴۳ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

من نشنیدم!

چرا تصویب نشد؟ به خاطر رایج نشدنش؟

پاسخ:
آره دیگه. همین‌جوری زورکی که تصویب نمی‌کنن. کلی دلیل و منطق پشت کاراشونه :))

یاد یه نوشته از عرفان خسروی افتادم. اگر نخوندید شاید براتون جالب باشه:

«نوسازی زبان زیست‌شناسی»

 

نمی‌دونم چرا همه‌اش فکر می‌کنم واژه‌گزینی نمی‌تونه یک کار صرفن علمی قلمداد بشه و بخش زیادی هم به ذوق و سلیقه و البته «قدرت» ربط داره که در حیطه‌ی علم نیست. دلم می‌خواد بیشتر بخونم اما خیلی نمی‌خوام مزاحم شما بشم. خواستم بپرسم در گذشته چیزی در این زمینه ننوشتید؟ یا منبع دیگه‌ای که به ذهنتون برسه؟

در همین راستا دیشب حدود نیم ساعت داشتم می‌گشتم که واژه‌گزینی به انگلیسی چی می‌شه. خصوصن کاری که فرهنگستان انجام می‌ده تا حداقل شاید میون منابع خارجی جواب سوالم رو پیدا کنم. یا زبان‌شناس‌ها بیشتر به ثبت واژه‌های نو مشغول بودن (در مقابل پیشنهاد) یا من اشتباه می‌گشتم. دومی احتمال بیشتری داره. بالاخره دخالتی که حکومت‌ها در زبان می‌کنن منحصر به ایران نیست و باید یک اسم علمی داشته باشه. زبان ترکی ترکیه هم یک دوره به شدت دچار تغییر شد. درباره‌ی جدایی زبان‌های حوزه‌ی بالکان هم چیزهای شنیدم. آخرین چیزی که بهش رسیدم این بود:

 state sponsored “neologism groups”

پ.ن. یکی نیست به من بگه آخه چرا پا تو کفش اهل فن می‌کنی!

 

پاسخ:
terminology and lexicography میگن اون‌ورآبیا.
قبلاً مطلب علمی زیاد نوشتم تو همین وبلاگ. ولی مهم‌ها و جدی‌هاش گم شده بین خاطرات و روزمره‌ها.
مثلاً این پست:
تو آرشیو سال 95 و 96 زیاد هست از این پستا. ولی مثل سوزن تو انبار کاهه.

به به. دست شما درد نکنه. چه مطالب خوبی منتشر کردید.

 

من هم در این فرصت از طریق ویکی‌پدیا به این مدخل رسیدم: Language Planning (سرنخ‌های خوبی داشت برای من)

 

اما حالا قصه‌ی ناکا رو بگم: من اولین بار این واژه رو حوالی سال ۸۶-۸۷ خوندم. خیلی هم خوب یادمه. مدت‌ها به یک تابلوی اعلانات مدرسه چسبونده شده بود. انگار یکی از آگهی‌های «انجمن فارسی سره (افسر)» بود. (این اسم رو توی گوگل بگردید هنوز تعدادی از آگهی‌ها رو می‌تونید پیدا کنید. سایتی هم داشتند به آدرس farsisare.com که فقط روی archive می‌شه پیداش کرد. این‌جا هم درباره‌اش نوشتن)

انجمن فارسی سره فکر می‌کنم در سطح بعضی از مدارس پسرانه‌ی تهران فعالیت می‌کرد. حتا شنیدم که امتحان‌هایی برگزار می‌کردن و به دانش‌آموزها گواهی و کارت عضویت می‌دادن. به هر حال من خاطرات خوبی از اون آگهی‌ها دارم. اولین مواجهه‌ی جدی من با سره‌گرایی و فرهنگستان بود. یادش به خیر.

 

همیشه در حاشیه بودم. ای بابا.

پاسخ:
دکتر نگار داوری اردکانی یه مقاله راجع به برنامه‌ریزی زبان داره. البته قدیمیه یه کم.
فرهنگستان با سره‌گرایی مخالفه ها. نه افراط نه تفریط.

باز هم ممنون

 

بله درسته. انجمن فارسی سره هم ممکنه اسمش غلط‌انداز باشه اما توی اون لینک دنیای اقتصاد که براتون فرستادم بخشی از مرام‌نامه‌ی انجمن رو نوشته بود. که ما با زبانی دشمن نیستم و عربی زبان دین ماست و یادگیری زبان‌های غربی مفیده. فکر نکنم خیلی با فرهنگستان فاصله‌ی زیادی داشتن.

به گمونم اسم مسئول اصلی انجمن هم «علی شیوا» بود. گشتم و انگار الان برای خودش کسی شده: «دکتر علی شیوا (عضو شورای برنامه ریزی گروه زبان و ادبیات فارسی دفتر تالیف کتب درسی وزارت آموزش و پرورش و نماینده فرهنگستان زبان و ادب فارسی در صدا و سیما)». توی رادیو هم انگار دعوتش کردن.

پاسخ:
علی شیوا؟!!! 
گفتی علی شیوا، یادم افتاد من یه وبلاگ دیگه هم دارم :))

درود بر شما!

بدون تعارف پدیده‌ای هستید در وبلاگ‌نویسی :)

آقا پیشاپیش من تسلیمما گفته باشم:دی گردنم از مو باریک تره پیش اهل تخصص((:

پاسخ:
منم فعلاً تسلیمم. دیشب آقای رئیس‌جمهور بودجه‌ها رو اختصاص داده و یه چند میلیاردی هم قراره برسه به فرهنگستان :|
ولی خب جای بحث داره که این پول خرج چی میشه.

آها آها! من خبر نداشتم! مرسی گفتی! حالا دیگه تسلیم نیستمD:

پاسخ:
:))) ببین من چه منصفم تو بحث. کمکت می‌کنم که زورت بیشتر بشه.
حالا ایشالا قسمتت بشه یه روز بری فرهنگستان ببینی چه جای بزرگ و باعظمتیه و چه تشکیلاتی داره.
این عکس فرهنگستانه، ببین:
همیشه توش گم می‌شدم. هنوزم برم گم میشم :))