1081- امام خمینی علیرغم اینکه زبان عربی را خوب میدانست و به این زبان تسلط داشت، اما هرگز در آثار و سخنرانیها عربیمآبی به خرج نداد
آنچه میخوانید یا بهتره بگم قرار است بخوانید، بخشی از جزوهی واژهگزینی بنده میباشد.
✅ موضوع جلسه: عربگرایی و عربیستیزی، سرهگرایی و سرهستیزی
لازمهی رسیدن به پاسخ این سؤال که چرا فرهنگستان سوم در امر واژهگزینی به گزینش واژههای فارسی در برابر کلمات عربی اقدام نمیکند و فقط در پی جایگزینی واژههای فارسی با واژههای فرنگی مخصوصاً انگلیسی است، آشنایی با تاریخ زبان فارسی، ارتباط آن با زبان عربی، اسلام و قرآن است. مردم ایران بر خلاف مصریها، سوریها و بسیاری از کشورهای دیگر بعد از پذیرش اسلام، زبان عربی را با زبان خود جایگزین نکرده و زبان فارسی را در کنار دین اسلام حفظ کردند. این در حالی بود که زبان عربی، قدرت و قوّت و پشتوانهی محکمتری نسبت به زبان فارسی داشته و زبان جهانی در حوزهی علم محسوب میشد. به همین دلیل، زبان فارسی با وامگیری از زبان عربی به غنای واژگانی خود افزود و آثار فاخری چون کلیله و دمنه پدید آمد. شیرینی و استواری چنین آثاری مرهون بهرهمندی زبان فارسی از زبان عربی و بلوغ و ظرافتهای زبانی ناشی از وامگیری از عربی است که حد تعادل آن در زمان سعدی و حافظ بوده است.
متأسفانه به مرور زمان بعد از حملهی مغولها این نثر معتدل فارسی به افراط و انحراف کشیده شد. البته شعر فارسی به اندازهی نثر فارسی دچار این تکلّف و تصنّع نشد، اما استعمال بیش از حدّ لغات عربی در زبان فارسی، نوعی فضل و برتری به حساب میآمد. این انحراف زبانی تا دوران قاجار ادامه یافت و آرام آرام با گسترش ابزار ارتباطی و نشریات و روزنامهها، نثر فارسی هموارتر، روانتر، مردمیتر، عامهفهمتر و عامهپسندتر شد که نمونهی این سادگی را میتوان در منشآت قائم مقام مشاهده کرد.
در این دوره که به دورهی تجدّد معروف است، فعالیتهایی برای زدودن لغات عربی موجود در نوشتههای فارسی صورت گرفت و همزمان با این حرکتها، مکتبها و جریانهای فکری میهنپرستانهای از غرب آغاز شد و به سراسر جهان سرایت کرد. به عنوان مثال، کشورهای عربی که جزو امپراطوری عثمانی بودند، خواهان جدایی از امپراطوری عثمانی شدند. در ایران نیز تفکر عربیستیزی قوّت گرفت و همزمان در ترکیه عدهای تصمیم به زدودن لغات عربی و فارسی از زبان ترکی گرفتند. در این دوران فرهنگستان اول با ریاست فروغی و همراهی حسین گل گلاب، متولد شد. قبل از فرهنگستان، در ارتش نوین ایران که روحیهی ناسیونالیستی داشت نیز فعالیتهای واژهگزینی صورت میگرفت. اما مسألهی واژهسازی و واژهگزینی و فعالیتهای فرهنگستان در دوران پهلوی اول، آمیخته با موضعگیریهای سیاسی بود. کشف حجاب همزمان با بیرون راندن لغات عربی از زبان فارسی بود و مردم متدیّن، هر دو فعالیت را اسلامستیزی تلقی میکردند و نسبت به کارهای فرهنگستان خوشبین نبودند. فرهنگستان اول از سال 1314 تصویب حدود دو هزار واژه را در کارنامهی فعالیتهای خود دارد. ابداع واژههای «دادگستری»، «شهربانی» و «شهرداری» به جای واژگان «عدلیه»، «نظمیه» و «بلدیه» از خروجیهای فرهنگستان اول بود. شهریور ماه سال 1320 همزمان با اشغال ایران در جنگ جهانی اول این فرهنگستان تعطیل شد.
از جمله آثار این دورهها میتوان «زبان پاک» و «زبان فارسی و راه رسا و توانا گردانیدن آن» از احمد کسروی، «زبان ایران، فارسی یا عربی» از ذبیح بهروز، «نامهی فرهنگستان» و «پیشنهاد شما چیست؟» اشاره کرد. در این دوره در مورد عربی یا لاتین بودن خط فارسی نیز کشمکشهایی بوده است. اما از دورهی پهلوی دوم، این موضوعات مسائل روز نبوده و بیشتر استادان، وفادار به آن تعادلی بودند که فروغی مدافع آن بود.
پس از تعطیلی فرهنگستان اول، محمد مقدم در سال 1342 دربارهی خطر حضور و هجوم واژههای بیگانه هشدار داد. سرانجام در سال 1347 فرهنگستان زبان ایران (فرهنگستان دوم) تأسیس شد و تا سال 1357 برای حدود 6500 واژه، معادلسازی صورت گرفت که حدود 600 مصوبه به دست ما رسیده است. دورهی فرهنگستان دوم نیز با انقلاب اسلامی به پایان رسید و در سال 1368 بر اساس مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی، فرهنگستان با ساختار و ترکیبی تازه احیا شد. از مهمترین فعالیتهای پس از انقلاب، تأسیس مرکز نشر دانشگاهی توسط نصرالله پورجوادی در سال 1359 بوده است. این مرکز یکی از فعالترین ناشران ایرانی بهویژه در چاپ کتابهای دانشگاهی بوده است.
پس از انقلاب اسلامی، تصور میشد که چون حکومت، اسلامی است، قرار است سیل واژههای عربی وارد زبان فارسی شود. ولی چنین اتفاقی نیافتاد و مجموع واژههای عربی که طی این چهل سال وارد زبان اداری و سیاسی فارسی شد (مانند مستضعف، امت اسلامی، حد، تعزیرات و...)، از چند ده مورد تجاوز نمیکند. یکی از دلایلی که چنین اتفاقی نیافتاد، شخص امام خمینی و امام1 خامنهای بود. امام خمینی علیرغم اینکه زبان عربی را خوب میدانست و به این زبان تسلط داشت، اما هرگز در آثار و سخنرانیها عربیمآبی به خرج نداد. به عبارت دیگر بعد از انقلاب، نه تنها هیچ مزاحمت و دخالتی از ناحیهی حکومت متوجه فرهنگستان نبوده، بلکه تصمیمها و فعالیتهای فرهنگستان مورد پذیرش و حمایت نیز بوده است.
مسألهی امروز زبان فارسی، تهدید این زبان از ناحیهی زبان عربی نیست؛ بلکه سرعت تولید علم، گسترش ارتباطات و هجوم سیلآسای واژههای فرنگی است که موجب نگرانی شده است. شایان ذکر است که منظور ما از زبان فارسی، فارسی سره نیست. مراد ما از زبان فارسی، زبان سعدی و حافظ و زبانی است که به آن صحبت میکنیم. زبانی که ترکیبی از واژههای فارسی و عربی است و باید بپذیریم که کلمات دخیل عربی، اکنون جزوی از زبان فارسی شدهاند و آن را قوّت بخشیدهاند. به همین دلیل است که فرهنگستان سوم در امر واژهگزینی به گزینش واژههای فارسی در برابر کلمات عربی اقدام نمیکند و فقط در پی جایگزینی واژههای فارسی با واژههای فرنگی مخصوصاً انگلیسی است.
ترجمهی فارسی کتاب آلمانی «سنجش خرد ناب» نخستین بار توسط میرشمسالدین ادیبسلطانی، در سال ۱۳۶۲ منتشر شد. ادیبسلطانی در ترجمهی این کتاب به صورت افراطی از معادلهای سره استفاده کرده است. کسانی که اصرار دارند کلمات عربی را از زبان فارسی بیرون کنند، زبان فارسی را لاغر، ناتوان و نحیف میکنند. ما نمیتوانیم و نباید این تجربهی هزار ساله را کنار بگذاریم و نسبت به واژههای دخیل عربی احساس بیگانگی داشته باشیم. هیچ ضرورتی ندارد اصطلاحات عربی که هزار سال در زبان فارسی بهکاررفته و رایج شده است، معادلگزینی شوند. همان طور که همهی واژههای فرنگی را نیز از زبان فارسی بیرون نمیکنیم. زیرا گاهی حتی معادلسازی امکانپذیر نیست. به عنوان مثال به جای «عشق» و «کتاب» چه معادل فارسی میتوان بهکاربرد؟
امر واژهگزینی و معادلسازی باید بر اساس قواعد و اصول و ضوابط خاصی صورت بگیرد. سالها قبل، نیروی انتظامی بدون هماهنگی با فرهنگستان، به جای «پلیس»، «پاسوَر» را برگزیده و تصمیم داشت بهکارببرد که با مخالفت فرهنگستان روبهرو شد. لزومی ندارد هر واژهی غیرفارسی را از زبان بیرون کنیم. به عنوان مثال، «فیلم» و «خبر» ریشهی فرنگی و عربی دارند، اما با این واژهها میتوانیم ترکیبهای گوناگون فارسی بسازیم. مانند فیلمبردار، فیلمساز، فیلمخانه، خبردار، خبرگیر، خبرچین، خبرگزار، خبرگزاری، خبرساز، خبرسازی، خبردهی، خبررسانی، خوشخبر، بدخبر، بیخبر، باخبر. و حتی خبرنگار شو2
1استاد سر کلاس از لفظِ «آقای خامنهای» استفاده کرد و عبارتِ «امام خامنهای» رو خودم شخصاً با مسئولیت خودم وارد جزوهی تایپ شدهام نمودم :دی
2فراخوانِ رادیوبلاگیها: خبرنگار شو! دو جمله از این فایل صوتی صدای منه، هر کی درست تشخیص بده به قید قرعه یک عدد کارت صدآفرین برایش آپلود مینمایم.