995- رامِستَم، رامِستی، رامِست، بِرامَم، بِرامی، بِرامَد، بِرام، ریما، راما، آرام، رامین، رامیار، رامیاد، پدرام، رامه و ما رمیتَ اذ رمیتَ ولکن الله رمى (این رمی رو رَما بخونید)
گفتهاند که فرهنگستان در سال، ۲۶۱ واژه تصویب کرده و برای تصویب هر واژه یازدهمیلیون و چهارصدهزار تومان هزینه کرده است. توضیح فرهنگستان این است که واژههای مصوّب، سالانه بین ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ واژه است. این واژهها همهساله در کتابی به نام فرهنگ واژههای مصوّب منتشر میشود که تاکنون سیزده جلد آن انتشار یافته است. اگر قرار باشد برای هر واژه یازدهمیلیون و چهارصدهزار تومان هزینه شود، قاعدتاً بودجۀ فرهنگستان میباید حداقل ۳۴/۲۰۰/۰۰۰/۰۰۰ (سیوچهارمیلیارد و دویستمیلیون تومان) باشد، درحالیکه بودجۀ فرهنگستان در سال ۹۵ معادل ۱۲/۸۰۰/۰۰۰/۰۰۰ (دوازدهمیلیارد و هشتصدمیلیون تومان) بوده که البته همۀ آن نیز تخصیص داده نشده است. رقم بودجۀ فرهنگستان برای سال ۹۶ نیز پانزدهمیلیارد تومان است که بههیچوجه کفاف هزینههای این سازمان را نمیدهد.
کسانی که این شایعات را پراکندهاند چنین وانمود کردهاند که فرهنگستان تنها به کار واژهگزینی میپردازد، حال آنکه فرهنگستان ۱۳ گروه پژوهشی دارد که عبارتاند از: ادبیات معاصر، ادبیات تطبیقی، ادبیات انقلاب اسلامی، دستور زبان، فرهنگنویسی، مطالعات زبان و ادب فارسی در آسیای صغیر، آموزش زبان و ادبیات فارسی، دانشنامۀ تحقیقات ادبی، شبهقاره، تصحیح متون، زبان و رایانه، زبانها و گویشهای ایرانی، و واژهگزینی. گروه واژهگزینی فقط یکی از گروههای پژوهشی فرهنگستان است و واژهگزینی یکی از چندین فعالیتی است که در این فرهنگستان صورت میگیرد، اما به دلیل ماهیت آن، بیش از سایر گروههای پژوهشی در جامعه مطرح است. فرهنگستان ۸ مجلۀ علمی ـ پژوهشی نیز در حوزههای مرتبط با گروههای پژوهشی خود منتشر میکند که در زمرۀ مجلات تراز اوّل کشور هستند.
ما یه همکلاسی داریم موسوم به آقای پ.؛ که هر موقع بهمون پیامک میده، میرم 13 جلد مصوبات فرهنگستانو میارم میذارم جلوم تا متن پیامش رو به حالت عادی برگردونم ببینم منظورش چی بوده. مثلاً درود؛ برخطّین؟ (و من پاسخ میدم سلام. بله آنلاینم.) در ادامه: رایانامهی فلانی رو دارید؟ (و من پاسخ میدم بفرمایید اینم ایمیل فلانی.) و در ادامه: پروندهی پردهنگارها چرا به هم ریخته؟ (و من پاسخ میدم منظورتون فایلهای پاورپوینتِ فولدرِ فلانه؟!) و قس علی هذا!
یه روز بعد کلاس، برگشتنی (برگشتنی قیده؛ ینی وقتی داشتیم برمیگشتیم) باهم بودیم و داشتیم در مورد مسائل بنیادین فرهنگستان صحبت میکردیم و ایشون گفتن بهتر بود به جای رایانامه، رامه رو برای ایمیل تصویب میکردن. این جوری میتونستیم ازش فعلِ رامستن (به معنای ایمیل کردن!) رو هم درست کنیم!!! منم گفتم ایدهی خوبیه؛ ولی من یکی که استفاده نمیکنم :دی شما اول بیا منو توجیه کن که چرا رامستن آری و ایمیل کردن نه؛ بعد رامه رو تصویب کن ملت به جای ایمیل کردن بگن رامستن. والاع!!!
گذشت... تا اون روز که قرار بود طرحِ مقاله یا همون ایسِیها رو برای استاد ایمیل کنیم و داشتیم تو گروه بحث میکردیم که کِی و چه جوری بفرستیم که ایشون (آقای پ.) گفتن باید تا ساعتِ چهارده برای استاد برامیم. :|
بعدِ اون جمله، من دیگه آدم سابق نشدم. زُل میزنم به در و دیوار و روح پرفتوح فردوسی میاد جلوی چشمم و بیتِ پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند تو گوشم زمزمه میشه و یهو جیغ میزنم و گریه میکنم و اینا رو با خودم تکرار میکنم: رامِستَم، رامِستی، رامِست، بِرامَم، بِرامی، بِرامَد، رامِستیم، رامِستید، رامِستند...
برای طرح مقالهم نیاز داشتم عدد رو با نگاه زبانشناسانه و نه مهندسی، تعریف کنم. یه سری کتابا عدد رو صفت محسوب کرده بودن و یه سری کتابا اسم. استاد خودمون توی کتابش عدد رو از یه جنبه صفت و از یه جنبه اسم و در کل یه چیز مستقل حساب کرده بود و توی جزوه گفته بود عدد همیشه وابستهی پیشینِ هسته در گروه اسمی هست. سوالی که برام پیش اومده بود این بود که مثلاً معادلهی درجهی "چهار"، چهار اینجا پسین نیست مگه؟
این سوالو تو گروه درسی مطرح کردم و هر کدوم از بچهها یه نظری دادن و من سردرگمتر شدم و این استیکرو گذاشتم:
* این نقاشیا رو ده سال پیش کشیدم و بلاگفا که بودم یکی دو پست در موردشون گذاشته بودم که اون پستا الان زیر خروارها خاکن :(