پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

تو این کمتر از یه سال، به لطفِ این رشته‌ی جدید! با مفاهیمی آشنا شدم که تو عمرم نه راجع بهشون شنیده بودم، نه خونده بودم، نه حرف زده بودم و نه حتی فکر کرده بودم! و نه حتی فکر می‌کردم که یه روز بشینم راجع بهشون فکر کنم. و تو این مدت، هر جا سخن از کلمه و واژه و لغت بود، نام انواع و اقسام فرهنگ لغت‌ها و دیکشنری‌ها و اصطلاح‌نامه‌ها می‌درخشید و منم که فقط دهخدا رو می‌شناسم! و بی‌اغراق می‌تونم بگم اسمِ حداقل شصت هفتاد تا از این کتابای مرجعو تو این مدتِ کمتر از یک سال! شنیدم؛ که زانسو یکی‌شون بود. که خب فکر می‌کردم اینم مثل عمید و معین و دهخدا اسم یه بنده خداییه که اینو نوشته.

دقایقی پیش، داشتم وُیسِ جلساتِ آواشناسیو گوش می‌دادم (و تو چه دانی که آواشناسی چیست!)
یکی از بچه‌ها یه چیزی پرسید و استادمون گفت باید حروفشو از آخر به اول بررسی کنی و پیشنهاد می‌کنم از فرهنگ زانسو استفاده کنی و فلان و بهمان و تازه من الان (ینی دقیقاً همین الان) متوجه شدم منظور استاد از فرهنگ زانسو فرهنگیه که حروفش از آن سو چیده شده!!! و برای همینه که میگم آدرس این وبلاگ فعلاً دستِ هم‌کلاسیام نیافته :)))))

عوضش اونام نمی‌دونن انتگرال چیه! و نه تنها نمی‌دونن چیه، حتی شکل انتگرالم بلد نیستن بکشن!
لاپلاس و سری فوریه هم بلد نیستن حتی! اصن من اسم پسرمو می‌ذارم زانسو! 
خیلی هم خوش‌آواست!
۹۵/۰۳/۱۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

استاد شماره 7

واژه‌ها