724- فرزند بیشتر زندگی بهتر، زندگی شادتر! اصن یه وضعی!!!
اون همکلاسی ارشدم که یه خانوم چهل سالهی معلمه یادتونه؟
یه دختر 15 ساله داره و فقط هم همین یه دخترو داره
حالا پشیمونه که فقط یه دختر داره و
راه به راه به من و اون سه تا همکلاسیم که امسال عقد کردن میگه بچه اولو از شیر نگرفتین فکر دومی باشین و
تا دومی خواست دندون دربیاره سومی، همچین که سومی شروع کردن به راه رفتن، چهارمی
تازه اون روز برگشته میگه فلان میوهها و غذاهارم بخورین چند قلو میشه و
خلاصه کمر همت بسته در راستای هر چه شادتر کردن زندگی همکلاسیاش!
اون سه تا رو که تازه عقد کردن بعد ماه رمضون دعوت کرده خونهشون (لرستان)
به منم تا عید فرصت داده مرادو پیدا کنم!!!
حالا جدای از شوخی
این هماتاقی شماره2، دو تا خواهر و دو تا برادر داره
فکر کن 5 تا بچه تو خونه!!!
حالا درسته من آدم حسودی ام و همینجوریشم به داداشم حسودیم میشه و
به چشم هوو نگاش میکنم
ولی خب خعلی حال میداد الان یه هفت هشت ده تایی خواهر برادر داشتمااااااا
والا
روی سنگ قبر آن بانو بنویسید: وی علاقهی وافری به عدد 4 داشت!!!
4 تا پسر 4 تا دختر :دی با خودم و مراد میشیم 10 نفر و 10 رند هم هست تازه!
آن بانو علاقهی وافرتری به اعداد رند هم داشت حتی!!!
حالا جوجه کشی ک نیست ولی دوس دارم همون اول یه جارقلو داشته باشم روح بچه هام شاد شه بعدا قدر دانم باشن ک بچه هاشون عموو دایی عمه و خاله داره!
اها دوتا دختر دو تا پسر^___^
نگار ونگاه
واس پسرامم اسم انتخاب نکردم هنوز!!