597- نرگیز بولده، تبریز بولده
1. با سلام و صبح به خیر :)
2. اونجایی که باهاشون کار میکنم گواهی اشتغال به تحصیل میخواد و من ندارم و
اصن تهران نیستم که برم بگیرم و بهشون بدم
فلذا قرار شد کارت دانشجوییمو اسکن کنم بفرستم
3. این پروژه که تموم بشه و فکر کنم تا عید تموم بشه،
بعدش دیگه هر چی پروژه و کاره میبوسم میذارم کنار!!!
4. مورد سوم رو زیاد جدی نگیرید :دی
5. المؤمن بشره فی وجهه، و حزنه فی قلبه امام علی (ع)
6. واضح و مبرهنه که من از سیگنال سینوسی زندگیم فقط پیک مثبتشو میام اینجا ثبت میکنم
و سوالی که پیش میاد اینه که الان این وبلاگ وجهِ منِ مؤمن محسوب میشه یا قلبم؟
7. و چه حزنی حزنانگیزتر از تموم شدن اون ظرف گندهی چیپس!
8. علاوه بر گواهی اشتغال به تحصیل، ازم خواستن برم تهعد بدم
که از دادگانی که قراره در اختیارم قرار بدن محافظت کنم!
ینی این دادهها یه موقع یه جایی درز نکنه
و در همین راستا، ما یه ضربالمثل داریم که نرگیز (نرگس) بولده (فهمید، دانست) تبریز بولده (فهمید)
مضمونش اینه که شما این دادگان رو بیار در اختیار نرگس (سمبل زنان عالم بشریت) قرار بده،
بعدش عالم بشریت خودشون در جریان این دادگان قرار میگیرن :دی
و این نشون میده اینا از نرگیز! تهعد و امضا نگرفته بودن
9. البته برخی گویشوران "بولورم = میدانم" را بیلیرم
و "بولمورم = نمیدانم" را بیلمیرم تلفظ مینمایند
باشد که هدایت گردند و درست تلفظ کنن (البته اونا میگن این شمایید که نادرست تلفظ مینمایید)
10. یکی از جلسات گروه کاری:
11. تا 11:59 امشب باید دو تا گزارش رد کنم تفاوت این دو گزارش اینه که یکی درسیه، یکی کاری
و شباهتشون اینه که هردوشون خرن!