497- کجایی تو بی من تو بی من کجایی دقیقا کجایی؟!
سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۳۷ ب.ظ
اولاً اگه فکر کردید عنوان پستو خطاب به مراد نوشتم، زهی خیال باطل!
ثانیاً صدای بنده رو از سالن مطالعه دانشکده سابقم میشِنَوید و امروز دکتر صادو دیدم و
ثالثاً اینا چرا اکانت نت منو غیر فعال نکردن هنوز؟ :)))))
ینی الان این پستایی که میذارم حلالن؟ :دی
طفلک نگار همین که مدرکشو گرفت شریف آیدیش به فنا رفت :دی
به هر حال من شیخم و یه سری کرامات دارم که بقیه ندارن :پی
رابعاً صبح قرار بود بیام پرینت کارنامهمو بگیرم و شال و کلاه کردم و دم در دست کردم تو کیفم که ساعتمو بردارم و دیدم نیست! یه کم گشتم و دیدم نیست! همیشه میذارم تو کیفم که اگه یه موقع وسط راه یادم افتاد، ساعتم تو کیفم باشه و خلاصه کیفمو و جیبامو گشتم و نبود! اومدم جیب مانتویی که دیروز تنم بود گشتم و نبود، کیف دیروزی رو هم گشتم و خالی بود، کیفمو دوباره گشتم، جامدادی مو، اون یکی جامدادی مو، بقیه کیفامو، بقیه جیبامو، لای کتابا و جزوهها و زیر تخت، روی تخت، زیر تشک! روی تشک، روی بالش، زیر بالش، توی بالش!!! توی کمد و زیر کمد و روی کمد و داخل چمدونا و سطل آشغال و دیگه همه جارو به هم ریخته بودم و نبود! هماتاقیم بیدار شد و با کمک هم دوباره شروع کردیم به گشتن و حتی توی وسیلههای اونم گشتیم و نبود! حالا خوبه دو نفریم و انقدرام وسیله نداریم ولی خب تا جایی که عقلمون میرسید و عقل جن هم نمیرسید گشتیم و آخرش نسیم گفت بیا ساعت منو ببر، بی خیال!
گفتم الان موضوع، گم شدن ساعتم نیست، چه ساعت، چه درِ بطری آب!!! تا وقتی پیداش نکنم نمیتونم برم بیرون و کارامو انجام بدم و تا شب آشفتهام! فلذا دوباره شروع کردیم به گشتن و زیر تخت و روی تخت و برای اِن امین بار توی کیفام و ظرفا و لباسا و کتابا و دیگه حسابی کلافه شده بودم و خیر سرم صبح میخواستم کارنامهمو بگیرم و ظهر برم مسجد دانشگاه و زودی برگردم خوابگاه و حالا اذانم گفته بودن و من هنوز خوابگاه بودم!!!نسیم گفت میخوای یخچالم بگردیم؟
گفتم خدایی دیگه انقدرام اسکول نیستم ساعتمو بذارم تو یخچال ولی خب بگردیم
لباسامم عوض نمیکردم و با همون مانتو و روسری که از صبح پوشیده بودم عملیات تجسس رو ادامه دادم
شروع کردیم به گشتن و لای نونا و داخل ترشیا و میوهها و جایخیو گشتیم نبود و نگرد که نیست
حسابی ضعف کرده بودم و با ناامیدی جعبهی های بایو از تو یخچال برداشتم دو تا های بای کوفت کنم که یهو جیغ زدم؛ جیغ زدماااااااااااااااا!
بیچاره نسیم فکر کرد جک و جونوری چیزی دیدم :))))
خامساً چون مدل ساعتم رمز پستای مخصوص خانوماست ادیتش کردم :دی
سادساً دنبال یکی میگردم لپتاپمو بسپرم بهش برم پرینت کارنامهمو بگیرم دوباره بیام سالن مطالعه :دی
دوستی که معنی طفّ رو پرسیده بودن: wiki.ahlolbait.com/%D8%B7%D9%81%D9%91
۹۴/۰۹/۱۰