430- یا رب این بچهی ترکان چه دلیرند به خون
1- زنگ زده میگه چه خبر؟
میگم سلامتی
میگه منظورم شورش و تظاهرات و آتیش و ایناست، مگه خبر نداری؟ اینجا کلی شیشه شکستن
من: شیشههای خودتونه... تا به این نکته پی نبرید که شیشههای خودتونه کاری از دست من برنمیاد
میگه آیت الله فلانی هم موقع نماز راجع به این موضوع با مردم حرف زده
من: نمیدونم چی گفته ولی کار خوبی نکرده که به قضیه جو داده، شما همینجوریشم به صورت خودجوش با زمین و زمان درگیری! وای به حال روزی که بهونه دستتون بیافته و مثلاً تیمتون ببازه، دیگه خدارم بنده نیستید!
ایشون: تیممون!
من: تیممون!!!
2- آخر جلسه یکی از همکلاسیام شمارهمو میخواست (همون خانم 50 ساله که اولش آبمون تو یه جوب نمیرفت و الان حسابی باهم دوست شدیم) نهصد و چهاردهشو که گفتم گفت عه تو اهل تبریزی؟ (و کلی علامت تعجب!) چه جوری هر روز میری و میای؟ (و دوباره کلی علامت تعجب!) (آخه دو نفر از بچه های لر و اصفهان، ساکن تهران نیستن و هر موقع کلاس داریم میان و بعدش برمیگردن، همه که موقع مصاحبه نمیتونن از آهنگر، خوابگاه بگیرن :دی)
گفتم ساکن تهرانم! ولی لزوماً با این شماره نمیشه همچین نتیجهای گرفت، شمال غرب کلاً نهصد و چهاردهه
گفت من ترکارو با تبریز میشناسم، اولین شهری که به ذهنم میرسه تبریزه، میدونستی دکتر ت.1 هم ترکه؟
اون یکی همکلاسیم که لره و یه خانم 40 سالهی معلمه و بهش میخوره 20 سالش باشه و داشت کنفرانس میداد: دکتر ت.2 هم ترکه! ولی این تبریزیا یه طرف بقیه ترکا یه طرف! انگار از دماغ فیل افتادن :دی
من: شما لطف داری
ایشون: ولی باز همهی تبریزیا یه طرف، نسرینم یه طرف!
من: لطفتون مستدام! :))))))
همون همکلاسیم که لره و یه خانم 40 سالهی معلمه و بهش میخوره 20 سالش باشه وقتی داشت ریشهشناسی عوامانه رو توضیح میداد: با احترام به ساحت مقدس بانوی تبریزی کلاسمون، تبریز، تب + ریز نیست
منم تاییدش کردم و اون یکی همکلاسی اصفهانیم که شیراز درس خونده گفت شیراز هم شیر + آز نیست که به معنی شیر کم است باشه و رو کرد سمت من و گفت آز به زبان شما ینی کم، درسته؟
استاد [همون استاد خشن]: :)))))
منم تایید کردم و بیستون رو مثال زدم که بغستانه محل خدایانه، نه بیست تا ستون یا بدون ستون و از این دری وریا!
یهو اون همکلاسی لُره که داشت ریشهشناسیو کنفرانس میداد لهجه شو از لری یه ترکی تغییر داد و گفت یاشاسین آذربایجان :))))
* عنوان از حافظ