پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

مثل وقتی که دوست، هم‌کلاسی، هم‌مدرسه‌ای، هم‌دانشگاهی و هم‌رشته‌ای سابق راوی با دو تا سیب‌زمینی و پیاز و هویج میاد و ندای هل من ناصر سر میده و از راوی میخواد با اینا سوپ درست کنه و از اونجایی که راوی خودش سرما خورده و دلش سوپ میخواد و از اون مهم‌تر، دندون شماره 7 سمت چپ و شماره 5 راست بالا رو عصب‌کشی کرده و وی را یارای جویدن نیست به همچین سوپی نیاز داره و دعوت دوستشو لبیک میگه و چهار قلم جنسم خودش به مواد اولیه اضافه می‌کنه و نتیجه اش میشه یه همچین چیزی؛ و به قولی اگه انترن‌های دندان‌پزشکی دانشگاه پایان‌نامه داشتند باید در بخش تقدیر و تشکر از اینجانب ممنون می‌شدند که خودم رو وقف علم‌آموزی اونا کردم و طی یک ماه گذشته یک و اندی تومن وجه رایج مملکت رو صرف کالبد شکافی دهنم کردم!

علی ایُ حال اگه تا دیشب دلم فقط به حال مرادِ بدبخت می‌سوخت، زین پس باید خدارو شکر کنم که اگه سرما خورد، حداقل بلدم براش سوپ درست کنم! که بدبخت‌تر از مراد، شوهرِ دوستای زنِ مراده!!!


خوابگاه - آبان ماه 94

ناگفته نماند که روز آخری که خونه بودم داشتم یه قابلمه شلغم می‌پختم که همه‌شون سوختن

حالا فکر کن شلغم خودش چیه که پخته‌اش چی باشه!

حالا بوی خود شلغم و پخته‌اش یه طرف قضیه است، بوی شلغم سوخته یه طرف دیگه‌ی معادله

در همین راستا والدین یک ساعت تمام در مدح و منقبت زندگی مشترک رفتن رو منبر و 

چه نصایحی، چه نکات ارزنده ای!

و همون ذکر خیر همیشگیِ اون پسره‌ی بدبخت چه گناهی کرده که گیر تو افتاده

البته هنوز نیافتاده، ولی قراره بیافته به هر حال

تا 2 ماه بسته است... کامنتارو عرض می‌کنم!

۹۴/۰۸/۱۵
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

بابا

مامان

مراد

نگار