پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۹۱۱- توفیقِ اجباری

پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۵۹ ق.ظ

هفتۀ پیش رفته بودم مراسم فوت پدرشوهر دوستم. مراسمش تو مسجدالرضا بود؛ سمت سهروردی. به بلد و نشان اعتماد کردم و از سهروردی رفتم ولی متروی مصلی خیلی نزدیک‌تر از سهروردی بود و برگشتنی از مصلی برگشتم. جایی که نشسته بودیم مثل سالن کنفرانس بود. یه نفرم پشت تربیون داشت راجع به هنر و معماری و لیبرالیسم حرف می‌زد. فکر کنم چون مرحوم استاد دانشگاه بود داشت آثارشو بررسی می‌کرد. جز فامیل درجۀ اولش نه کسی گریه می‌کرد، نه کسی قرآن می‌خوند، نه نوحه و عزاداری. البته از اون قرآن‌های چندصفحه‌ای پخش می‌شد، ولی استقبال کم بود. من یه دونه گرفتم و با نگار باهم خوندیم. حتی چای و قهوه و پذیرایی هم بیرون سالن بود. به‌واقع اولین بارم بود با یه همچین مراسمی مواجه می‌شدم. خیلی جالب بود برام. تو شهر ما مراسم‌ها این‌جوری نیستن و واقعاً عزاداری میشه. برام به‌شدت تازگی داشت. لینک یه سایت مخصوص فاتحه و قرآن هم برامون فرستاده بودن که هر چی خوندیم تو اون سایت ثبت کنیم. تا غروب نشستیم و بعدش دیگه همه متفرق شدن. چون موقع اذان بود من موندم که نمازم هم همون‌جا بخونم. اگه موقع اذان باشه و من نزدیک مسجد باشم و جای دیگه قرار نداشته باشم و دیرم نشده باشه ترجیحم اینه تو مسجد بخونم نمازمو. اون‌جایی که نشسته بودیم سالن مسجد بود. محل نماز داخل کوچه بود. پرسون‌پرسون خودمو به جماعت رسوندم و مورد استقبال پیرزنان قرار گرفتم. انقدر که جوانان سرزمینم کم می‌رن مسجد، وقتی یکی تو سن و سال منو تو مسجد می‌بینن ذوق می‌کنن بندگان خدا :)) بعد نماز مغرب از بلندگو اعلام شد که تو این ماه نماز فلان مستحبه و خوبه که بخونید. توجه نکردم. منتظر نماز عشا بودم که بخونم و برگردم خوابگاه. راه درازی در پیش داشتم و یه کم هم دیرم شده بود. دیدم اون نماز مستحبی رو می‌خوان بین دو نماز بخونن. آقاهه گفت نماز چی‌چیِ والدینه و رکعت اول بعد از حمد ده بار فلان عبارت رو بگید و رکعت دوم فلان ذکرو. به جماعت نمی‌خوندن، ولی برای اینکه همه باهم بخونن از بلندگو پخش می‌کردن که اونایی که مثل من بلد نیستن همراهی کنن. حالا اگه به خودم باشه از این کارا نمی‌کنم ولی دیگه دیدم همه می‌خونن و تا اینو نخونن خبری از نماز عشا نیست، پا شدم منم بخونم. چون اون ذکرها رو بلد نبودم حواسم به بلندگو بود ببینم چی می‌گه. محتواش طلب مغفرت برای والدین بود. بعدشم نمی‌دونستم چی کار کنم. دیدم اکثراً رفتن رکوع، منم رفتم رکوع :| تجربۀ هیجان‌انگیزی بود. خدا قبول کنه ^-^

۰۲/۰۳/۱۸
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

مریم

منیره

نرگس

نگار

نظرات (۱۴)

درود

نمازهای واجب و مسحبی را اگه علاقه داشتین بخونین داخل مفاتیح هست حتی کتابشم هست که در مورد نمازها و تعداد رکعتها و زمان خوندنش هم نوشته .

پاسخ:
درود
علاقه ندارم :))
۱۸ خرداد ۰۲ ، ۱۲:۲۷ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

بیشتر شبیه مراسم یادبود و بزرگداشت و این چیزا بود!

پاسخ:
آره، آفرین! شبیه این مراسمای بزرگداشت بود.

ضمن قبول باشه و التماس دعا

باز خوبه قران و اینا پخش میکردن. مراسمایی که نه قران پخش میشه نه فاتحه میخونن خیلی دلمو میشکونن. اون بنده خدا که دیگه دستش از دنیا کوتاهه، حداقل بچه‌هاش براش یه کاری کنن.

پاسخ:
البته اون یه ساعتی که من بودم چیزی پخش نمی‌شد.

سلام خانوم دکتر، 

خدا قبول کنه، چقدر باورهای جالبی در زمینه‌های مختلف دارید. 

در پناه حق

پاسخ:
سلام
بله خب همه شبیه هم نیستن.

مراسم عزاداری توو تهران معمولا به این شکله که روز دفن میت همه میرن بهشت زهرا. حوالی ساعت ۱۰، ۱۱... اول درجه یک ها میرن غسالخونه، اونجا میت رو که تحویل دادن همه نماز رو میخونن و جنازه رو حمل میکنن تا ماشین و بعد همه میرن سر خاک. اونجا عزاداری مفصله، گریه و زاری و دفن و قرآن و... بعدش همه میرن تالار ناهار. معمولا شب هم منزل متوفی شام غریبان برگزار میشه و مداح میارن و نماز شب اول قبر خونده میشه و قرآن خونی و اینا برگزار میشه. مسجد روز سوم برگزار میشه که معمولا یجورایی باکلاس برگزار میشه!... به همین شکل که توصیف کردی. البته مسجد با مسجدم فرق داره معمولا مساجد نقاط بالاشهر تهران، مراسماشونم باکلاس تره. سهروردی هم منطقه ی خوب تهران محسوب میشه. مثلا خیلی مساجد میز و صندلی و سالن جدا ندارن ولی خیلی هام مثل این دارن. خیلی ها قهوه نمیدن فقط پک میوه میدن، خیلی هام قهوه و شیر کاگائو و انواع و اقسام چیزا. ولی خب توو تهران روز سوم و مسجد تقریبا همه جا همین طوریه که توصیف کردی. یه ساعت پشت بلندگو مداحی میشه و قرآن هارو میگردونن و هرکسی خواست میخونه. گریه و ناراحتی هم به نظر من بستگی به میزان علاقه ی بازمانده ها به متوفی داره و شخصیت خود ادم ها که چقدر دل پوست پیازی باشن یا نباشن. مثلا من خودم توو همه مراسمای عزا گریه میکنم حالا ممکنه اصلا متوفی رو هم نشناسم. از اونور دیدم پدری رو که فوت شده و دخترش گریه نمیکرد چون میگفت چشمام زشت میشه! بعد دیدم زنی رو که فوت کرده بود و همسایشون داشت خودشو براش میکشت. 

پاسخ:
مشاهده کردم که یه سری آدم باکلاس پک نمی‌گیرن. یه سریا هم می‌گیرن و همون‌جا می‌دن به کودکان کار. کلی کودک کار جمع شده بود جلوی مسجد.

منم سری اخر که رفته بودم مسجد یه متوفی، توو سعادت اباد بود و خیلی با کلاس. بعد من با اینکه پسرم الان خودش از منم بیشتر میخوره:دی ولی معمولا اینجور جاها برنمیدارم براش مال خودمو میدم بهش مگه اینکه یکی خودش بده. بعد خلاصه ما سه تایی کلا دوتا پک داشتیم اومدیم از مسجد بیرون، یه زنه جوراب میفروخت اومد جلومون که جوراب بخرید. همسرم دراورد پول داد گفت جوراب لازم ندارم. پول جوراب خیلی بیشتر بود یادم نیست چقدر بود. ولی ما همونقدر که توو جیبمون بود رو دادیم که دست خالی نره‌ . پولو قبول کرد بعد افتتاد دنبالمون که میوتو بده من:/... گفتیم برو از مسجد بگیر چیدن روی میز یه عالمه برو بردار. هی گفت نه من روم نمیشه میوه تون رو بدید من:| من موندم چجوری پس از ما روت میشد از مسجد نمیشد!

این کودکان کار و گداها و دستفروش ها جلوی مساجدی که مراسم دارن یا جلوی در رستورانای حرم ها و غیره، کلا شگردشونه، یعنی گذری نیستن! میدونن کجا بیان وایستن. من یه بارم از رستوران حرم امام رضا اومدم بیرون کلی زن و بچه دیدم که التماس التماس که غذاتو بده. منم اونزمان نمیدونستم هی به هرکی یه تیکه میدادم. بعدا یکی از دوستان مشهدیم گفت اینا کلا کارشونه میان وایمیستن هرروز اینارو میگیرن. حالا نمیدونم واقعا خودشون میخورن یا به اونایی که خواهان غذای متبرک هستن میفروشن. 

پاسخ:
تبریز معروفه به شهر بی‌گدا. واقعاً هم گدا نداره. اولین بار که اومدم تهران با دیدن اینایی که میگی دچار شوک فرهنگی شدم :|

می‌بینم که سر و کلمه‌ی بعضیا مثل علف هرز دوباره پیدا شده اینجا...

 

این روزا با یکیشون در مدل دیگه‌ای درگیرم و تازه درکت میکنم گیر سه‌پیچ دادن یه مزاحم و کنده نشدنش چه حسی داره و خب تو بیشتر از من داشتی از اینا تا جایی که یادمه و خودت همینجا تعریف کردی. مزاحم‌هات کم و صبرت افزون.

پاسخ:
انقدر حرص نخور پیر میشی :))

پس این فیلما خیلی هم الکی نیست:) من فکر می‌کردم اینکه تو فیلماشون مراسم عزا خیلی باکلاسه الکیه. باید یه بار بیام تهران برای مجلس ختم:)

 

+ تبریز هم قبلا شهر بدون گدا بود الان دیگه نیست. کافیه تو  کسایی یا نصف راه و ابرسان چشم بگردونی. متاسفانه زیاد شده.

پاسخ:
من چون فیلمشم ندیده بودم جا خوردم واقعاً :))
اونجا که گفتی باید یه سر بیام تهران مراسم ختم، خواستم بگم بذار من بمیرم بیا. بس که به‌لحاظ روحی روبه‌موتم :)) ولی فکرشو که می‌کنم می‌بینم کلی آرزو دارم و منصفانه نیست انقدر ناکام بمیرم :|

تبریز کم بیرون می‌رم و ندیدم متأسفانه.

حالا باز خوبه یه سایت اعلام کردند.ما یه مراسم ختم رفته بودیم.وسطش دور از جون مثل عروسی ها فیلم آقای پیر متوفا را با موسیقی پخش کردند.آخرش هم حضار یک کف محکم به افتخار حاجی زدند و دیگه همزمان با نی نوازی فتو سالن بغلی از خودشون به شکل سلف سرویس با انواع خرما و حلوا و قهوه و چایی و نوشیدنی های دیگه{ اسلامی} پذیرایی کردند

اینم بگیم که خدایی جدا کردن مسجد از سالن مراسم ها و مشکل  خطبه خواندنش برای خانم ها و عدم پذیرایی به خاطرنظافت و احترام به صاححب عزا که مثلا جلوی تو خوراکی نمیخورند.از یه جهاتی خوبه.

پاسخ:
ببین عزاداری ما ترک‌ها یه چیز دیگه‌ست. معمولاً خانم‌های پیر مجلس انجامش می‌دن و حتی اگه معنی حرفای طرفو نفهمی هم جیگرت کباب میشه. کاش این رسمو برنچینن و سنت نوحه‌سرایی برای مرده فراموش نشه.

موافقم باهات.

خدا نکنه دختر،دور از جونت. 

بعدم تو خدای نکرده طوریت بشه مراسمت تبریزه قاعدتا:)

 

 

+باید بگی خوشبختانه ندیدم.‌

پاسخ:
متأسفانه رو از این نظر گفتم که هستن و من متوجهشون نشدم متأسفانه.

جنوب هم عزاداریاش مفصلن اگه مراسم اینجوری ببینم هنگ میکنم :)) 

پاسخ:
منم هنگ بودم :))

متاسفانه از این مراسما توی تهران زیاده و هر روز هم داره بیشتر میشه یعنی بیشتر از اینکه به اینکه مراسم به جهت عزاداری و فاتحه‌خونی و حلالیت گرفتن برای متوفی باشه بیشتر بخاطر پز دادن و تشریفات الکی برگزار میشه

پاسخ:
قبلاً که تو خونه بود، هزینه‌ها کمتر بود. یادمه اگه کسی خونه‌ش کوچیک بود می‌نداخت خونهٔ همسایه

کرمان که هنوز مراسم‌ها به روال قبل برگزار میشه داخل مسجد با خوندن زیارت ،قرآن و... البته شنیده شده معدود مراسم وجود داره که به سبک پست شماست ولی من که ندیدم.

 

خدا قبول می‌کنه:دی

پاسخ:
این بدعت‌ها معمولاً از بالاشهرها سرایت می‌کنه و همه‌گیر میشه