۱۸۴۵- ایستَرَم یا ایستیرم
در زبان ترکی مصدرِ ایستَماخ (بهمعنی خواستن) رو مثل همۀ مصدرهای دیگه بهصورتهای مختلف میشه صرف کرد. مثلاً ایستیرم یعنی میخواهم، ایستَ یعنی بخواه، ایستدی یعنی خواست، ایستدیم یعنی خواستم و ایستسم یعنی بخواهم (شرطی).
از اونجایی که موضوع رساله (پایاننامۀ دکتری)م برندهاست (هر چند وقت یه بار لابهلای پستام تکرار میکنم که یادتون نره موضوع کارم چیه) و از اونجایی که یه ساله دارم روی نامهای تجاری کار میکنم که بفهمم چجوری ساخته میشن و معنیشون چیه، لذا هر جا برند جدید و ناآشنا میبینم توجهم بهش جلب میشه و یادداشتش میکنم. دوستامم هر جا برند جدید ببینن یاد من میافتن و برام میفرستن. شما هم همین کارو بکنید و منو با معرفی نامهای تجاری جدید فارسی خوشحال کنید.
در همین راستا، چند ماه پیش تو خیابون بنر تبلیغاتی «ایسترم» رو دیدم و توجهم بهش جلب شد. برای کیک و کلوچه و تنقلات بود. گذشت، تا همین چند روز پیش که دیدم تلویزیون هم تبلیغش میکنه. گوگل کردم و فهمیدم برای استان خودمونه با این اسم ترکیای که داره. گفتم بیام یه توضیحی در مورد معنیش بدم و سؤالی که در ذهنم شکل گرفته رو با شما هم به اشتراک بذارم.
ما اگه به زبان ترکی بخوایم بگیم فلان چیز رو میخوایم میگیم فلان چیز رو «ایستیرَم». مثلاً میریم مغازه میگیم مداد ایستیرم و دفتر ایستیرم. معنیشم میشه مداد میخواهم و دفتر میخواهم. همون want (وانتِ) انگلیسیه. این «میخواهم»، یعنی همین الان میخواهم. حالا اگه بگیم ایستَرَم (دقت کنید که تلفظش با ایستیرم فرق داره)، اینم باز معنیِ میخواهم میده ولی نه فقط الان، بلکه کلاً از ازل تا ابد، در تمام ادوار زندگی. همیشه. کاربردشم بیشتر برای آدمها و مفاهیم دوستداشتنیه و خواستن اینجا بهمعنی دوست داشتنه تا طلب کردن. اتفاقاً در زبان فارسی هم وقتی یکیو دوست داریم میگیم میخوامت یا میگیم خاطرت رو خیلی میخوام. این خواستن با اون مداد و دفتر خواستن فرق داره. اونجا نمیگیم من مدادی (مداد را) ایسترم. چون آدم نمیتونه همیشه مداد بخواد ولی میتونه فلان فرد رو همیشه دوست داشته باشه. پس وقتی میخواین به یه آدم بگین من تو رو خیلی میخوام و خیلی دوستت دارم و برام خیلی عزیزی باید بگین «من سنی (تو را) چُخ (خیلی) ایسترَم (میخواهم، دوست دارم). یا میتونید بگید من فلانینی (فلانی را) چُخ (خیلی) ایسترَم (میخواهم، دوست دارم). اگه ایستیرم بگید محدودش کردید به مقطع زمانی فعلی و معنیشم به خواستن مادی نزدیکتره تا دوست داشتن معنوی. یا وقتی یه خانوادهای از دختر یه خانوادۀ دیگه خواستگاری میکنن میگن اینا دختر اونا رو ایستیلر (معنی میخواهند میده، نه دوست دارند. شبیه حالتی که میری مغازه و لباس میخوای).
حالا شما ممکنه مداد رو بین لوازم تحریر بیشتر از بقیۀ لوازم تحریرا دوست داشته باشید و همیشه عاشق مدادها باشید. اون موقع میتونید بگید من مدادی چخ ایسترم (ینی مدادو خیلی میخوام، خیلی دوست دارم، همیشه در قلبمه). البته یه کم مسخره و غیرطبیعیه، ولی بیمعنی نیست که آدم همیشه طالب مداد باشه. حالا نکتۀ کنکوری اینجاست که مثلاً وقتی از خدا مداد میخواید!، اگه الان میخواید باید ایستیرم رو بهکار ببرید. چون واقعاً میخواید. طلب میکنید. ولی اگه همیشه میخواید باید ایسترم رو بگید. فقط باید دقت کنید که چون ایسترم قید همیشه رو داره، باید چیزی رو مفعولش قرار بدید که همیشه صدق بکنه. مثلاً اگه بگید من همیشه از خدا مداد! میخوام (ایسترم) معنیش یه کم عجیب میشه، چون اگه خدا اونو (مداد رو) بهت بده، دیگه قید همیشه خواستنِ اون صدق نمیکنه. چون دیگه داریش. ولی اگه بخوایم بگیم من موفقیت تو رو میخوام یا من سلامتی تو رو میخوام، اون وقت میتونیم بگیم ایسترم (همیشه میخوام). چون اینا چیزی نیستن که خدا یه بار بده و تموم بشه. حالا اگه یکی مریض باشه و بریم امامزاده برای سلامتیش دعا کنیم و از خدا سلامتیشو بخوایم کدومو میگیم؟ چون این دعا برای اون لحظهست نه همیشه، اونجا میگیم ایستیرم. ینی اگه خدا بپرسه چی میخوای میتونی بگی سلامتیشو میخوام (ایستیرم).
حالا سؤالی که ذهنمو درگیر کرده چیه؟ اینکه ایسترم و ایستیرم رو به فارسی چی ترجمه میکنیم؟ معنی هر دوی اینا میخواهم هست، ولی یکیش خواستن در لحظهست یکیش خواستن در تمام ادوار زندگی. این نکته رو هم اضافه کنم که فقط مصدر «ایستماخ» اینجوری نیست. کلاً همۀ مصدرهای ترکی به این صورت صرف میشن و همین معنی رو میدن. مثلاً گِتماخ میشه رفتن. گِدرَم میشه همیشه میروم، گدیرم میشه در حال حاضر و در این مقطع کنونی میروم. یا مثلاً یازماخ میشه نوشتن. یازارام میشه همیشه مینویسم، یازیرام میشه در حال حاضر و در این مقطع کنونی مینویسم. شاید بشه یه دونه «دارم» کنار این فعلها گذاشت و معنیِ در لحظه بودن رو رسوند. مثلاً دارم میروم، دارم مینویسم. ولی برای «خواستن» نمیشه دارم رو بهکار برد. نمیشه گفت دارم میخواهم.
پ.ن. جای این مدل پستام تو اینستاست که چهارتا استاد و همکلاسی هم باهام همفکری کنن، ولی خب فضای اونجا مناسب نیست همچنان. گفتم حداقل اینجا بنویسم که یادم نره.
من تو اینستا هستم فضاش خوبه به نظرم یعنی مثل قبل نیست که جنگ باشه