پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۸۴۴- از هر وری دری ۲۶

يكشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۱، ۱۲:۲۳ ب.ظ

۱. شنیدین می‌گن فلانی پدر علم فلانه؟ تو جزوۀ معنی‌شناسیم از زبان استادم نوشتم زبان‌شناسی پدران متعددی داره و فقط سوسور پدرش نیست :|

۲. اینا رم تو جزوۀ رده‌شناسیم نوشته بودم و به‌نظرم جالبن:

جاهایی که لازم است سریع تصمیم بگیریم و جزئیات برایمان مهم نیست، نگاه دوقطبی کمکمان می‌کند و جاهایی که دقت مهم است رویکرد پیوستاری. به‌عنوان مثال، حیواناتی که غذای ببر هستند، هنگام دیدن یک حیوان راه‌راه، با توجه به اینکه ویژگی راه‌راه بودن، ویژگی برجستۀ ببر است تصمیم می‌گیرند فرار کنند یا فرار نکنند.

طبقه‌بندی‌های افلاطون در فلسفه کاملاً دوقطبی است و در تحلیل‌ها و دیدگاهش به پیوستار اعتقاد ندارد. در دیدگاه افلاطونی X یا عضو طبقۀ A است یا نیست. نمی‌توانیم بگوییم از بعضی جهات عضو این طبقه است و از بعضی جهات نیست. گیون می‌گوید در دیدگاه افلاطونی degree of membership نداریم.

گیون نمایندۀ دیدگاه پیوستاری را ویتکنشتاین  معرفی می‌کند. ویتکنشتاین کاملاً بافت‌مدار و کاربردمدار است، معنا را پیوستاری و معنای کلمه را مساوی کاربرد کلمه در بافت می‌داند، و معتقد است semantic relatedness داریم. یعنی بین اعضای یک خانواده اشتراکاتی در رابطه با مشخصه‌های معنایی‌شان وجود دارد. هر کدام از این دو دیدگاهِ دوقطبی و پیوستاری فایده‌های خودشان را دارند و می‌توانیم برحسب هدفمان از هر کدام استفاده کنیم.

۳. یکی از موضوعاتی که استاد شمارۀ ۱۹ بهش علاقه داشت (و داره) و هفت هشت جلسه در موردش حرف زدیم «را» بود. انقدر در موردش مقاله خوندیم و تحقیق کردیم و داده جمع کردیم که اسم «را» میاد می‌خوام جیغ بزنم سر به کوه و بیابان بذارم. بعد از پاس کردن درس این استاد، یه شب متوجه شدم شبکۀ یک یه سریال تاریخی پخش می‌کنه به اسم «مستوران». هر شب حدودای ده اینا. ده بیست دقیقه بیشتر ندیدمش و متوجه نشدم چه زمان و مکانی رو روایت می‌کنه و موضوعش چیه ولی تاریخی و قدیمی بود. همون موقع به دیالوگاش که دقت کردم دیدم «را»ی جمله‌هایی که فعل متعدی (گذرا) دارنو حذف کردن. رو، یا اُ هم نمی‌گن. کلاً علامت مفعولو ندارن. یه کم عجیب و غریب بود. یا واقعاً اون موقع این‌جوری حرف می‌زدن یا نویسنده فکر کرده با این کار، تاریخی میشه دیالوگا. این‌جوری: هیچ کس دستم نگرفت و دردم نشنید. داغ فرزند، کم جگر نمی‌سوزاند. ذره‌ذره جان پدرمان گرفت. قاتلش خوب نگاه کنید. هنوز تمامش نباخته‌ای. ولی قبل از اسامی خاص «را» رو می‌گن. مثلاً: صولت را دیدم. هر بار شهابم را می‌بینم دلم می‌لرزد. تو ویکی‌پدیا نوشته بود این مجموعه روایتگر ماجراهایی تلفیقی از داستان‌های کهن ایرانی مانند هزارویک شب، کشکول، گلستان و شاهنامه است که در جایی در ایران حدود پانصد سال پیش، در شهری به نام «زابل جان» رخ می‌دهد. مستوران داستانی کهن در دوران صفویان و غزنویان را روایت می‌کند. نمی‌دونم زابل جان کجای ایرانه ولی یه خانوم هم بود تو سریال که لهجۀ ترکی داشت. از این لهجه‌های ساختگی که می‌خوان نشون بدن یکی ترکه. خانومه وسط حرفاش جملات و کلمات ترکی هم استفاده می‌کرد. ترکیش شبیه ترکی آذربایجان شرقی و غربیِ امروزی بود. با این شواهد میشه گفت از اون موقع ما ترکی حرف می‌زدیم و ایران، ترک‌زبان داشت؟ من هنوز راجع به اینکه دقیقاً از کی زبان ما ترکی شده یا اینکه از اول ترکی بوده به قطعیت نرسیدم.

۴. من معمولاً موقع فکر کردن، فکرامو می‌نویسم. به جای حرف زدن می‌نویسم که جملات رو ببینم. نوشتن به ذهنم نظم می‌ده و کمکم می‌کنه بهتر تحلیل کنم و مسئله رو حسابی بشکافم و دل و روده‌شو بریزم بیرون. یادداشت‌هامو سریع منتشر نمی‌کنم. یه وقتی می‌بینید یه چیزی نوشتم که قید زمانش امروزه. مثلاً جمله اینه که امروز رفتم خرید. ولی منتشرش نمی‌کنم. یه روز بعد، دوباره می‌خونمش و جملات متنو جابه‌جا می‌کنم و تغییراتی می‌دم و باز هم منتشر نمی‌شه. اون جمله‌م هم میشه دیروز رفته بودم خرید. چند روز بعد دوباره می‌رم سراغش و کم و زیادش می‌کنم و دیروزم میشه هفتۀ پیش و ماه گذشته و پارسال و بالاخره شاید یه روزی گذاشتم وبلاگم و این‌جوری شروعش کردم که چند سال پیش رفته بودم خرید، فلان شد و بهمان شد.

۵. به جمله‌ای که همۀ حروف الفبای یه زبان رو داشته باشه می‌گن پانگرام. مثال انگلیسیش اینه: The quick brown fox jumps over the lazy dog که البته بعضی از حروفش چند بار تکرار شده. برای فارسی هم اینا رو داریم:

  • بر اثر چنین تلقین و شستشوی مغزی جامعی، سطح و پایهٔ ذهن و فهم و نظر بعضی اشخاص واژگونه و معکوس می‌شود.
  • در صورت حذف این چند واژه غلط به شکیل، ثابت و جامع‌تر ساختن پاراگراف شعر از لحاظ دوری از قافیه‌های اضافه کمک می‌شود.
  • نظامیانِ رژیم، بکتاش جعفری، خشایار چنگیزی، صابر ذبیح‌پور، و غلامرضا طهمورث، سقط شدند.
  • فقط صورت غلامرضا دژاگه، پدرزن کثیرالجهاد ذبیح شمس‌الواعظین چرخید.
  • ‏‎‎‎ضحاک ژنده‌پوش، غازچرانِ خبیثِ عصمت‌السلطنه ظفرقندی جذام گرفت.

شما هم فکر کنید ببینید برای فارسی، جز اینا چه جمله‌هایی میشه ساخت که همۀ سی‌ودوتا حرفو داشته باشه و ترجیحاً هم هر حرف فقط یه بار به‌کار بره نه مثل اینا که بعضی از حرف‌ها چند بار تکرار شدن.

۰۱/۰۹/۱۳
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

استاد شماره 19

نظرات (۱۶)

نکته 5 رو که خوندم، یاد دو تا آیه در قرآن افتادم که حتما با اون آشنا هستید: آیه 154 آل عمران و آیه 29 سوره فتح که تو این دو تا آیه، همه حروف عربی اومده:

«مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا»

پاسخ:
نمی‌دونستم. ممنون.

وای من اون جمله ی انگلیسی رو توی خیلی از نرم افزار ها توی قسمت فونت دیده بودم ولی هیچ وقت دقت نکرده بودم که این جمله همه ی حروف رو داره یا چرا این جمله رو به عنوان مثال آوردن . جالب بود . 

پاسخ:
یکی از کاربرداش نشون دادن فونته
۱۳ آذر ۰۱ ، ۱۴:۲۸ فاطمه ‌‌‌‌

۵) گفتن/نوشتن چنین جمله‌هایی نشان از سواد و دایره لغات بالا داره؟ یعنی به این منظور ممکنه کسی بخواد جمله‌ش پانگرام باشه که کلاس بذاره؟😅 یا صرفا بازی کلامیه؟

پاسخ:
یه بازیه. مثل طراحی معماهای عجیب و غریب ریاضی.

باورت میشه امروز موقع شستن و روفتن منزل! داشتم بهت فکر میکردم؟ اینکه خیلی خاصی. یعنی واضح تر بخوام شرحت بدم یه کم اخلاقیاتت شبیه خواهر بزرگمه. به همه چیز دقت داری، کارایی که بهت محول میشه رو جامع و کامل انجام میدی به معنای واقعی کلمه حتی گمون نکنم هیچکس توو وبلاگ نویسی هم شبیه تو جامع و کامل باشه توو آرشیو جمع کردن و دسته بندی وبلاگا و خوندن و نوشتن و خلاصه هرکاری. در کل خاصی. میفهمی؟:دی

ببین الان میفهمم چرا مراد تا الان نیومده چون خدا باید حسابی بگرده کسیو پیدا کنه که یا اونم مثل خودت خاص باشه یا با این حجم از خاصی بتونه کنار بیاد:دی

راستی دیروز تحت تاثیر تبلیغاتِ نامحسوست از باسلام، باسلام رو نصب کردم ولی یه کم حال نکردم باهاش . میدونی آخه به نظرم دسته بندی درستی نداره. مثلا من زدم شیرینی. بعد هی تصاویر مختلف رو باز میکردم میدیدم نوشته مثلا ارسال فقط اهواز. ارسال فقط تبریز. جایی مثل دیجی خب اینطور نیست. البته شاید باید فیلتر بندی بشه و من بلد نیستم ولی منظورم اینه من نمیدونستم فروشنده های تهران کدومان و این سردرگمم میکرد.

پاسخ:
من چندتا پسر عجیب‌وغریب و خاص و اصطلاحاً غیرطبیعی مثل خودم می‌شناسم که من به گرد پای اونا نمی‌رسم تو این چیزا، بس که فرق دارن با بقیه، ولی برای اینکه بچه‌هام از دست من و باباشون سر به کوه و بیابان نذارن ترجیحم اینه که یه بابای معمولی براشون پیدا کنم. یه دیوونه برای هر خونه بسه به‌نظرم :))

اتفاقاً دیروز داشتم فکر می‌کردم چقدر تبلیغ باسلامو کردم این چند وقت. لااقل کد تخفیفی چیزی بفرستن به‌عنوان تشکر و قدردانی.

ببین باسلام شبیه اینستاست. باید بگردی و بپرسی و بعدش خرید کنی :| پرسیدن از فروشنده خیلی مهمه. مثلاً چای جهان یا پفک هندی یا پتوی گلبافت و کاغذ آچهار رو جست‌وجو کن ببین کیا دارن. بعضیا دورن ولی ارسال رایگانه. بعضیا همشهری‌ان با پیک موتوری می‌فرستن. فرق می‌کنه. چیزایی که ممکنه تو راه خراب بشنو از نزدیک بگیر. حتماً گفت‌وگو کن! که مطمئن شی تموم نکرده باشن. بگو عکس هم بفرستن. بعدش ثبت سفارش رو بزن.
موقع پرداخت هم این کد رو بزن ۷ درصد از مبلغت کم شه:
prm2032ru
البته اگه اولین بارته از اون هدیه خرید اولت استفاده کنی بهتره. این کد رو بذار برای خریدای بعدی.

اقا تک تک پستهاتو با علاقه میخونم ولی حسش نیست کامنت بدم :-/

الانم روشن شدم که بگم بند ۲ سخت بود نفهمیدم تلاشم نکردم بفهمم رد شدم.

پاسخ:
قربونت :)
به زبان خودمون بخوام بگم منظورش اینه که افلاطون به دو دستهٔ مثلاً بد و خوب تقسیم می‌کنه آدما رو، ولی ویتکنشتاین پیوستار در نظر می‌گیره. خوب، خیلی خوب، عالی، بد، خیلی بد، خیلی خیلی بد و... سیاه و سفید در نظر نمی‌گیره.
۱۳ آذر ۰۱ ، ۱۷:۰۲ اقای ‌ میم

تصور اینکه هفت هشت جلسه درباره را حرف میزدید برام سخته واقعا

پاسخ:
هر کدوممونم یه جلسه ارائه داشتیم راجع به را. من متن پستای چندتا وبلاگو بررسی کرده بودم و جملاتی که را داشتن یا نداشتن رو بررسی کرده بودم.
تو بخش دوم این پست گفته بودم: https://nebula.blog.ir/post/1641
عکس کلاس:
۱۳ آذر ۰۱ ، ۱۷:۱۶ اقای ‌ میم

الان تصورش سخت تر شد:)

پاسخ:
وبلاگ خودمم جزو منابع بود. مجبور شدم یه تعداد از جمله‌های ارائه‌مو حذف کنم یا تغییر بدم. مثلاً اونجا که گفته بودم استاد فلان نمره‌ها «رو» وارد سامانه نکرده هنوز، واضح بود که اینو خودم نوشتم و راجع به کدوم استاده. چون بعضی از درسا رو فقط دانشگاه ما داره.
۱۳ آذر ۰۱ ، ۱۸:۲۴ آقای فِلینت

فکر کنم کلمه دو قطبی مناسب نباشه. چون طبقات سه طبقه ای است که اینجا دو مناسب نیست.

بهتره بگیم قدر مطلقی !

یا ...

 

پاسخ:
دو رو بیشتر شنیدم من. چون به فلسفه و بحث خیر و شر هم گره خورده این موضوع
۱۳ آذر ۰۱ ، ۲۰:۲۳ آقای فِلینت

افلاطون افرادی راکه در مدینه فاضله زندگی میکنند به سه طبقه تقسیم میکند:

 1-طبقه حاکمان (زمامداران) 2-طبقه نگهبانان (سربازان) 3-طبقه عوام  (عامه مردم)

پاسخ:
آهان. نه منظورم این طبقه‌بندی نبود. دوقطبی اینجا مفاهیمی مثل شرق و غربه، چپ و راست، خیر و شر، بالا و پایین. منظور از دوقطبی ایناست. ولی ویتکنشتاین می‌گه اینا روی پیوستاره و درجه‌بندی داره.
۱۴ آذر ۰۱ ، ۱۱:۵۵ اقای ‌ میم

من یه سری به کارفرمامون گفتم محصولاتمون رو بذاریم تو باسلام قبول نکرد متاسفانه نمیدونم چرا اینکه محصولاتمون رو تو سایت دیگه ای بذاریم رو نمیپذیره

پاسخ:
لابد دلایل خودشو داره. من برای فروشنده‌های محصولات خانگی هم باسلامو پیشنهاد کردم و الان اونجا دارن می‌فروشن کاراشونو.
۱۴ آذر ۰۱ ، ۱۲:۴۷ اقای ‌ میم

به نظرم میاد دنبال اینه که محصولاتش رو تو سایت های مرتبط با کار خودش بفروشه مثلا تو سایت ایران تایمر که ساعت میفروشه محصولات ما هم هست ولی تو دیجی و با سلام و اینا خیر

ما جعبه ساعت میفروشیم همین الان اگه تو گوگل سرچ بزنید جعبه ساعت چهارمین سایت ما هستیم

پاسخ:
اعتماد مشتری رو هم باید در نظر گرفت.
۱۴ آذر ۰۱ ، ۱۳:۰۰ اقای ‌ میم

ربطی به اعتماد نداره مثلا ما محصولاتمون رو تو با سلام بذاریم مشتری بهمون اعتماد نمیکنه؟ 

به دایره مشتری هامون مربوطه

پاسخ:
اتفاقاً اونجا اعتماد می‌کنه و جاهای دیگه شاید نکنه. من خودم از سایتای متفرقه خرید نمی‌کنم.
۱۴ آذر ۰۱ ، ۱۸:۰۳ اقای ‌ میم

ما محصولمون خاصه مثلا شاید شما به سایت ایران تایمر اعتماد نکنید ولی آدمای ساعت باز این سایت رو می‌شناسن و بهش اعتماد دارن 

پاسخ:
همین ساعتا رو بعضیا می‌خرن، بعد خودشون تو همین با سلام غرفه می‌زنن می‌فروشن.
۱۴ آذر ۰۱ ، ۱۸:۳۳ اقای ‌ میم

من حتی معتقدم همین جعبه ساعت رو هم میشه تو با سلام فروخت چون یه سری از کارهامون خیلی قشنگن مثلا اینا

https://www.tavakolibox.com/Uploads/Product/56bb6e6a-3dae-4c5f-9823-ad005bc7e753.jpg

https://www.tavakolibox.com/Uploads/Product/1261c3f3-78c4-47a2-a070-79ff5150c6dd.jpg

https://www.tavakolibox.com/Uploads/Product/c64833c1-42fb-4dec-bb73-295e4bbf8018.jpg

هر کدوم از اینا تو سایت های دیگه هم فروش میره ولی به نظر میاد کارفرمام به دنبال سایت های تخصصی در زمینه فروش ساعته

پاسخ:
قشنگن :)
۱۴ آذر ۰۱ ، ۱۸:۴۳ اقای ‌ میم

من خودم از روز اولی که کارم شروع کردم اینو از همه بیشتر دوست داشتم

https://www.tavakolibox.com/Uploads/Product/de492f0a-fc30-412c-b92e-e3dc35aebd36.jpg

 البته تو دیجی یه سری نمونه کار دیده بودم از مال خودمون هم خلاقانه تر اونا دیگه محشر بودن

پاسخ:
اینم قشنگه
نامحسوس داری تبلیغ می‌کنیا :))
۱۴ آذر ۰۱ ، ۱۹:۰۶ اقای ‌ میم

 برای مشاهده محصولات بیشتر به سایت ما مراجعه کنید:)))))))

www.tavakolibox.com

پاسخ:
بله، چشم ^-^