۱۸۰۲- سفرنامه - بخش دوم - اتاق مطالعۀ عروس
اونا هم مثل ما روی در و دیوار و میزشون برچسب میزنن و جملۀ انگیزشی مینویسن. البته نمیدونم چی نوشته. امیدوارم چیز بدی ننوشته باشه :))
زبان عربی دو گونه داره و اون گونهای که تو مدرسه و دانشگاه یاد ما دادن عربی کلاسیک و قرآنه نه این گونۀ معاصر که حتی حرکه هم نداره!
گویا برای گرفتن دیپلم این ششتا درسو دارن: عربی و انگلیسی و زیست و شیمی و فیزیک و ریاضی. نمیدونم کتاباش کلاً همینا بودن یا این فقط بخشی از کتاباشه یا فقط برای یکی از مقاطع تحصیلیشه.
هر موقع خونه بودیم من بیشتر وقتمو اینجا میگذروندم و کتاببازی میکردم. یه سری رمان و شعر هم کنج اتاق بود. یه جلد قرآن هم روی کتابای درسی بود. و یه سری کیف. این عکسا رو موقع رفتن (شبی که منتظر اتوبوس بودیم) گرفتم. دختری هم که کنارمه دختر دوست باباست و چند ساله که تحت تأثیر سریالهای کرهای قرار گرفته و هر موقع منو میبینه میپرسه چجوری مهاجرت کنم کره.
بعد از اینکه میزها و کشوها و تمام نقاط و زوایای پیدا و پنهان اتاق رو [البته با کسب اجازه] بررسی کردم (انصافاً کشوی مرتبی نداشت و خیلی دلم میخواست اجازۀ مرتب کردن کشوهاشم بگیرم)، رسیدم به این پریز. فکر کردم شاید برق توش در جریان باشه و یکی اشتباهی بهش دست بزنه. لذا آروم داشتم سرشو تا میکردم سمت دیوار که جرقه زد. اینجا بهعنوان یک مهندس برق وظیفهشناس، از دیدن این سیم لخت (خدایی این چه معادلیه آخه برای سیم بدون روکش گذاشتن) و با توجه به جرقهای که موقع بررسی مشاهده کردم احساس خطر نموده و روی کاغذ نوشتم خطر صدمة الکهربائیة که معنیش میشه خطر برقگرفتگی. شایان ذکر است که کهربا فارسیه و عربها به برق میگن کهربا. برق هم عربیه و ما ایرانیا برق میگیم. نمیدونم چرا اونا واژۀ ایرانی میگن ما عربی. عجیبه. چایدان و قوری هم اینجوریه. چایدان فارسیه و قوری ترکی. اون وقت ما ترکها میگیم چایدان، فارسها میگن قوری. هم سیم و هم یادداشتمو چسبوندم به دیوار:
موقع ورق زدن کتابا، چندتا عکس هم گرفتم. برای اینکه قابل خوندن باشه با کیفیت اصلی آپلود میکنم و کوچیک نمیکنم:
فیزیک: نمیدونستم علاوه بر لیزر، میزر هم داریم. شایدم میدونستم و از ذهنم پاک شده [عکس۱] [عکس۲] [عکس۳]
لیزر سرواژههای این عبارته: Light amplification by stimulated emission of radiation. بهمعنی تقویت نور با امواج تحریکشده.
شیمی: اوربیتال و الکترون و مغناطیس و شکلاشو فهمیدم فقط [عکس۴] [عکس۵]
زیست: اینا میتوکندری میگن (شایدم معادل عربی دارن و استفاده نمیکنن). ولی شما بگو راکیزه [عکس۶] [عکس۷]
(گروه واژهگزینی زیستشناسی فرهنگستان در جلد دوم مصوبات (سال ۱۳۸۴)، در برابر واژهٔ بیگانهٔ «میتوکندری»، معادل «راکیزه» را تصویب کرده است. مقولۀ دستوری این واژه اسم و ساختواژۀ آن بهصورت [اسم (راک) + پسوند (ـایزه)] است. در ساخت این اسم از فرایند واژهسازی اشتقاق استفاده شده است. «راکیزه» از دو جزء «راک» به معنی رشته و نخ (در برابر «میتو» یونانی به همین معنی) و پسوند تصغیر و شباهت «ـایزه» ساخته شده است)؛ که بهنظرم معادل خوبیه، ولی بهشرطی که بدونی راک فارسی و میتوی یونانی یعنی رشته و نخ. اگه ندونی، نمیتونی بین این دو واژه ارتباط برقرار کنی.
ریاضی: از اونجایی که ریاضیات زبان خاص خودشو داره، آدم بدون اینکه عربی بدونه هم میتونه متوجه منظور متنهای تخصصیشون بشه [عکس۸] [عکس۹] [عکس۱۰] [عکس۱۱]
عربی هم جزو درساشونه انگار. مثل ما که زبان فارسی داریم تو مدرسه. [عکس۱۲] [عکس۱۳]
قیمت روی جلد کتابا هم شش هفتهزار دینار بود که به پول ما الان حدوداً میشه صدوپنجاههزار ولی چهار پنج سال پیش، این مبلغ به پول ما ده پونزدههزار تومن بود.
خودتونو آماده کنید که تو پست بعدی میخوام دلا رو ببرم کربلا!
همه ی عکس ها رو ندیدم اما نکته ای که توی همون چند تا عکس فیزیک برام جالب بود این بود که صاحب جزوه اعداد رو انگلیسی نوشته .
چون چند سال پیش یکی توی توییتر نوشته بود که دوستش که کانادا درس میخونده توی یه امتحان وقت کم میاره و با عجله یه سوال رو جواب میده و همه ی اعداد رو فارسی مینویسه و اون استاده چون عرب بوده میفهمه و نمره اش رو میگیره
واقعا بهتره کسی که مدرسه میره توی نوشتن از اعداد انگلیسی استفاده کنه چون اگر مهاجرت کنه واقعا چند ماه طول میکشه که عادت فارسی ( یا عربی ) نوشتن اعداد از سرش بپره . من توی مدرسه و دانشگاه اعداد رو فارسی مینوشتم و هنوزم بعد این همه وقت هشت انگلیسی رو وقتی میخوام بنویسی دو تا گردالی میذارم بالای هم :))