پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۷۸۸- اجازه دادن

دوشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۰۱ ق.ظ

چند روز قبل از سفرم به تهران (شش روز رفتم تهران، شش ماه قراره خاطراتشو تعریف کنم براتون) یه سر رفتم سایت کرونا که کارت واکسنمو پرینت بگیرم. هر چند می‌دونستم نیازی بهش نیست و هر جا کد ملیمو بگم کافیه ولی یه درصد احتمال دادم یه جایی تو دانشگاه یا خوابگاه پرینتشم لازمم بشه و بخوان. نسخۀ فارسیشو گرفتم و دیدم انگلیسیشم هست. خواستم اونم بگیرم که دیدم برای کارت واکسن انگلیسی شمارۀ پاسپورت (گذرنامه) می‌خوان. رفتم پاسپورتمو بیارم اطلاعشو وارد کنم که دیدم انقضا یا اعتبارش تا همون روزه. از این نوع اتفاقات و تصادف‌ها خوشم میاد و ذوق می‌کنم وقتی باهاشون مواجه می‌شم. فکر کن آدم چند سال نره سراغ پاسپورتش و کاری باهاش نداشته باشه، بعد دقیقاً روزی که مهلتش تموم میشه بره ببینه اِ امروز روز آخر اعتبارشه.

چند روز پیش، با مامان رفتیم پاسپورت جدید بگیریم. اعتبار مال اونم تموم شده بود. من درخواستمو نوشتم و فرمشو پر کردم و تموم شد. بعد که مامان فرمشو داد، مسئولش گفت اجازۀ همسرتونم لازمه. به بابا گفت باید برید دفترخونه، سند رسمی امضا کنید و اجازه بدید خانومتون پاسپورت بگیره. اون سند رسمی رو هم باید ضمیمۀ فرم مامان می‌کردیم. اجازۀ چند سال پیش هم قابل‌قبول نبود و باید هر سری که خانم شوهردار درخواست پاسپورت می‌کنه، شوهرش اجازۀ جدید بده بهش.

رفتیم دفترخونه و بابا یه سری سند و اینا امضا کرد و تموم شد. ولی من نمی‌تونستم حرص نخورم و غر نزنم نسبت به قوانین. لابه‌لای حرفامم هی به مامان می‌گفتن ببین هی چپ می‌ری راست میای توصیه می‌کنی ازدواج کنم. بیا اینم از عواقب ازدواج، که حق مسلّمتم ازت می‌گیره. البته مامان معتقد بود این اجازه گرفتن قانون الهیه. اجازهٔ زن دست شوهرشه، عوضش فلانه و بهمانه.

همین «عوضش» هست که کارو خراب می‌کنه و نمی‌ذاره حرفم اثر کنه. حق طبیعی آدمو می‌گیرن و عوضش یه سری امکانات می‌دن که صدات درنیاد. یه چیز دیگه هم هست و اونم محبت و عشق و این حرفاست که باعث میشه طرف حس بدی نسبت به اجازه گرفتن و وظایف و تکالیفش نداشته باشه و به این چیزا فکر نکنه.

۰۱/۰۵/۳۱
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

بابا

مامان

نظرات (۱۳)

دقیقا چه امکاناتی؟ 

پاسخ:
منزل رایگان و غذای رایگان :|
البته من ترجیح می‌دم این امکاناتو نداشته باشم و کار کنم ولی اون حقوق طبیعی رو هم داشته باشم.

به نظر من اگه یه مردی به زنش اعتماد داشته باشه همون توی عقدنامه تمامی حقوق طبیعی زنش رو بهش میده و چیزیم از عشق و محبتش کم نمیشه و خونه و غذای رایگانم والا فکر کنم نسل ما اکثرا ترجیح بدن کار کنن ولی حق و حقوق طبیعی‌شون رو تمام و کمال داشته باشن.

پاسخ:
اعتماد یهویی شکل نمی‌گیره. سال‌ها طول می‌کشه آدم اعتماد کنه. بعد چجوری دو نفر که چند روزه با معرف، یا نه اصلاً تو محل کار و تحصیل باهم آشنا شدن به این مرحله از اعتماد برسن که وقتی دختره این بحثا رو می‌کشه وسط و حقوقشو می‌خواد پسر و خانوادهٔ پسر خوف نکنن که لابد ریگی به کفششه که از الان دنبال حق و حقوقشه.

البته که منم پاسپورتمو تمدید کردنی مهدی رفت اجازه داد ولی چرا برا پاسپورت آقایون اجازه همسرشون لازم نیست؟! مردسالاری غیرمستقیمه خب، یه جورایی به آقایون حق میدن که میتونن بدون هماهنگی هرجا برن، این اولشه بعد خودبخود هرکاری انجام بدن و... هم پشت بندش میاد. هرچند بهتر میبود فارغ از جنسیت برا همه آزادانه میبود و این بدبینی ها پیش نمیومد.

پاسخ:
باهات موافقم. البته این موضوعِ برابری دیگه زیادی نخ‌نما و تکراری شده. ولی هنوز برای من عادی نشده و هنوز باهاش کنار نیومدم.

منم با این قانون شدیدا مخالفم، این یه جور به اسارت گرفتنه، یعنی اگه طرف مقابلت حتی اگه دوست نداشته باشه هم نمیتونه از پیشت بره و این اسمش سلب آزادیِ یه انسانه و نه دوست داشتن

پاسخ:
چه خوب. پس لطفاً این مخالفت رو عملاً هم نشون بدید در مواجهه با همسر و خواهر و مادر و بستگانتون.

منزل رایگان و غذای رایگان رو تو زندانم داریم! 

دختر مجردم اینا رو داره.

تازه زن شاغل باشه تو هزینه‌های زندگی سهیمه ولی بازم حقوق اولیه خودش رو نداره. 

همش مسخره‌بازیه. 

پاسخ:
و هیچ امیدی به بهبود شرایط فعلی تا صد سال آینده ندارم.
۳۱ مرداد ۰۱ ، ۱۱:۰۰ اقای ‌ میم

این یکی رو خبر ندارم که جزء قوانین خداست یا نه ولی امیدوارم مثل اون پستتون راجع به حجاب این یکی هم جزء قوانین خدا نباشه

پاسخ:
اگر کتاب‌های مذهبی رو بررسی کنید، حدیث زیاد داریم راجع به اینکه زن اگه بدون اجازۀ شوهرش از خونه بره بیرون چی میشه. لابد خونه رو تعمیم دادن به کشور.

@متانویا

 

اشتباهی که اغلب خانم‌ها دارن اینه که فکر می‌کنن امضای اون شروط تو عقدنامه کافیه. درحالی که اونا اصلا ضمانت اجرایی ندارن. برای اینکه حق‌های پایمال شده رو به شکل قانونی پس بگیرین نیاز به وکالت دارین که بعد از عقد تو محضرخونه باید تنظیم و امضا بشه. البته که حق قابل انتقال نیست ما فقط وکالت بعضی چیزها رو طلب می‌کنیم. مثل وکالت طلاق و ...

پاسخ:
با جنگ و دعوا و شکایت که نمیشه زندگی کرد. طرف خودش باید انقدری فهم و شعور داشته باشه که قبل از اینکه تو مطرح کنی و بخوای خودش مطرح کنه و خیالتو راحت کنه. نه که بخوای و در قبالش از چیزای دیگه بگذری تا با منّت حقتو بده.
۳۱ مرداد ۰۱ ، ۱۴:۴۳ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

چقدر خوبه این قانون💪😁🏃🏃🏃

پاسخ:
😡😐

درسته که اعتماد یه شبه شکل نمیگیره ولی اینم که یکی حق و حقوقش رو مطالبه کنه چرا باید انقد بد برداشت شه؟ واقعا جامعه عجیبی داریم :))

 

@نسرین

خوب شد گفتی، من نمیدونستم و یادم میمونه :)) الان شازده کوچولو اینجا بود میگفت من برای همین چیزهاته میگم بیچاره شوهرت :)) با اینکه خودش معتقده جز حق طلاق مرد باید همه حق و حقوق زن رو بدون اینکه خودش بگه بهش بده حق طلاقم سر این مخالفه که میگه اگه همه زن‌ها اندازه تو احساساتی و عجول باشن که زندگی به هیچی بند نمیمونه :))

پاسخ:
حالا من خیلی هم به حق طلاق علاقه ندارم داشته باشمش، ولی این حق خروج از کشورو برنمی‌تابم
۳۱ مرداد ۰۱ ، ۱۶:۵۰ آشنای غریب

در مورد بخش دوم واقعا فعلا نظری ندارم، یعنی نمیدونم چی درسته چی غلط.

 

اما در مورد به موقع بودن. سال ۹۷ رفته بودیم مشهد. برگشتیم دیدیم پکیج‌ خراب شده و خونه سرده، زنگ زدیم نمایندگی اومد تعمیر کنه گفت فقط چند روز از گرانتیش‌ باقی مونده بود و یه قطعه گرون قیمت رو رایگان برامون تعویض کرد.

پاسخ:
برای منم قبلاً چند بار پیش اومده که مریض بشم و اون دفترچه‌ای که دکتر توش دارو می‌نویسه اعتبارش تا دیروزش بوده باشه!

من کجای حرفم نشانی از جنگ و دعوا بود؟

هیچ مردی اینقدر شعور نداره که تو نخوای و حقت رو بهت دو دستی تقدیم کنه!

اگرم باشه من حداقل ندیدم:)

چون تا تو بخوای اسم حق طلاق رو بیاری(همون وکالت طلاق) می‌گن شگون نداره اول ازدواج حرف از طلاق بزنی. اما وقتی خودشون سر مهریه چونه میزنن از ترس اینکه مبادا یه وقت کار به طلاق بکشه و مجبور به پرداخت بشن، حرفی از شگون و اینا نیست. زندگی مشترک قرار نیست با جنگ و دعوا شروع بشه، قراره با چشم و گوش باز ماها شروع بشه که تا خلتناق کلاه شرعی سرمون نره.

پاسخ:
نه، تو که نگفتی جنگ و دعوا. ولی بحث حقوق و تکالیف که میاد وسط، جنگ و دعوا هم میشه.
طرف خودشم خوب باشه دوروبریاش دخالت می‌کنن. هم‌کلاسی ارشدم متأهل بود و تو خوابگاه بود. شوهرش خوب بودا، ولی خانوادهٔ شوهرش زیاد دخالت می‌کردن تو کار این دوتا.
۳۱ مرداد ۰۱ ، ۱۹:۲۵ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

خانم نسرین:

«هیچ مردی اینقدر شعور نداره که تو نخوای و حقت رو بهت دو دستی تقدیم کنه!»😐😑😐😑🤦‍♂️😑🤦‍♂️😑

پاسخ:
تو نمونه‌هایی که ما مشاهده کردیم همچین مردی رویت نشده خب.

منم اصلا برام قابل قبول نیست =)) خیلی زوره که پدر برای فرزند یه بار اجازه بده بسه ولی برای زنش هی باید اجازه بده هر سری =)) منگولن بخدا :/

حالا شوهر هیچی عمه ام چون شوهر نداشت و پدرش و عموش فوت شده بودن با وجود 50 و اندی سال سن گفتن داداشت باید رضایت بده! یعنی عملا باید 100 درصد بی کس باشی و گرنه بالاخره اجازه یکی لازمه :((( 

پاسخ:
برای فرزند هم اگه بالای 18 باشه لازم نیست.

آه،
فقط آه