۱۷۸۰- الهی امتحان داشته باشم استادم تو باشی
بهواقع نمیدونم چه فعل و انفعالاتی در مغز آدمی صورت میگیره و چی توش میگذره که شبی که روزش با خرید شروع شده و فارغ از هیاهوی درس و دانشگاه و امتحان بیآنکه صاحب مغز تعاملی با همکلاسیهاش داشته باشه و به اونها فکر کنه بره هیئت و زیارت عاشورا بخونه و به اربعین فکر کنه و سفرهای سابقش رو تو ذهنش مرور کنه و یه پست هم با محتوای قبرستون بذاره و شب رو هم به پخش غذای نذری بگذرونه و وقتی هم برسه خونه یکی از غذاها رو به همسایهشون بده و کودک همسایه بگه میخوام بیام خونهتون باهات بازی کنم و تا حدودای دو اینا هم به نقاشی و بازی با کودک بگذره، خواب آزمون جامع ببینه؟ جدی میخوام بدونم بر اساس چه سازوکاری این مغز تصمیم میگیره که بعد از چنین روز و شبی خواب ببینه که امتحان جامع دکتری داره و سر جلسۀ امتحانه و هیچی بلد نیست؟ موقعیت مکانی جلسۀ آزمون هم جایی شبیه مدرسۀ دوران ابتدائی یا راهنماییش باشه. دانشگاه نبود ولی حس میکردم تو دانشگاهم. همیشه هم دوستان دورۀ کارشناسیمو تو خوابهای امتحانیم میبینم ولی این بار همکلاسیهای دورۀ دکتریمو میدیدم و نمیدونم چرا سؤالات آواشناسی و معنیشناسی و ساختواژه و صرف و نحو، دیود و آپآمپ و مقاومت و خازن داشت. فیالواقع میدونستم دارم سؤالات جامع زبانشناسی رو جواب میدم، ولی حضور دیود توی سؤالها برام عجیب نبود و خیلی طبیعی برخورد میکردم باهاشون. و حتی قبل از امتحان از یکی از این همکلاسیهام خواسته بودم این مدارها رو برام توضیح بده و داشت توضیح میداد. بخش عجیبتر ماجرا که اتفاقاً تو خواب هم برام عجیب بود این بود که روی برگۀ سؤالات، اسم یکی از همدانشگاهیهای سابقم رو بهعنوان استاد میدیدم. از این همدانشگاهی در حال حاضر در این حد خبر دارم که هیئتعلمی شده و با نفوذی که توی گروههای دانشجویی دارم اطلاع دارم که استاد بسیار باسواد و بااخلاق و بسیار خوبی است! ولیکن حتی در خواب هم نمیدیدم که دانشجوی این دوستمون باشم که امشب دیدم. اما از اونجایی که طبق معمولِ خوابهام بلد نبودم سؤالها رو جواب بدم، مردّد بودم که برای حفظ آبرو پیش این استاد، برگه رو خالی نذارم و تا جایی که میتونم بنویسم ولو چرتوپرت، یا اینکه سفید بدم به خیال اینکه منو یادش نیست و نمیشناسنه و بیافتم اون درسو.
واقعا چرا چنین خوابی دیدی نمیدونم همونطوری که نمیدونم تو مغز خودم چه فعل و انفعالاتی رخ داد دیروز که زیر پست اینستاگرامم تاریخ زده بودم ۱۳۷۳/۰۵/۱۸ و وقتی دوستم کامنت گذاشت الان ۷۳ است؟ تازه فهمیدم جای ۱۴۰۱ نوشتم ۱۳۷۳ :))