۱۷۶۵- ماکارونی
تو این پست قراره هم یه نکتۀ زبانی رو راجع به ماکارونی که این روزا بحثش داغه باهم مرور کنیم و هم یادی کنیم از مسابقۀ آشپزیای که ماکارونیمون توش اول شد.
ماکارونی یه واژۀ فرانسوی ایتالیاییتباره که برخی بهغلط و در قیاس با آنچه که دربارۀ نان و نون، یا باران و بارون رخ داده، بهش میگن ماکارانی. در زبانشناسی به این کار تصحیح افراطی میگیم. ینی هر جا او دیدیم به آ تبدیل کنیم و به خیال خودمون فکر کنیم با این کار داریم رسمی صحبت میکنیم. که خب اشتباهه. مثلاً یکی که اسمش فریدونه، صورت رسمیش نمیشه فریدان. ماکارونی هم مثل فریدون و بر خلاف گلدون و خیابون به همین صورتِ ماکارونی درسته و اگه مثل گلدان و خیابان به اینم بگیم ماکارانی افراط کردیم. پس قرار نیست هر جا او دیدیم به آ تبدیلش کنیم.
و اما تصویر پست. عکس همون مسابقهست. مسابقهای که تو خوابگاه دورۀ کارشناسیم برگزار شد و در یک رقابت تنگاتنگ و نفسگیر ماکارونی تیم ما توش اول شد. همون ظرف مستطیلشکلِ گوشۀ تصویر که ماحصل خلاقیت و ابتکار سهتا مهندس بود که ماکارونیا رو پیچیدن داخل نون لواش و بعد سرخش کردن و آنچه که قرار بود تهِ دیگ باشه رو بهشکل رولت توسعه دادن تا داورها راحتتر تستش کنن و مزۀ تهدیگ و ماکارونی رو باهم بچشن.
جایزهمونم یه ماهیتابه با پنجهزار تومن وجه رایج مملکت بود. معادل با پنج دلارِ الان.
+ یادی از گذشتهها:
هوس کردم ناخنک بزنم. یعنی همون ناخونک خودمون :)
در باره بقیه عذاها توضیح نمیدید؟