پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۷۶۵- ماکارونی

جمعه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۷:۰۲ ب.ظ

تو این پست قراره هم یه نکتۀ زبانی رو راجع به ماکارونی که این روزا بحثش داغه باهم مرور کنیم و هم یادی کنیم از مسابقۀ آشپزی‌ای که ماکارونیمون توش اول شد.

ماکارونی یه واژۀ فرانسوی ایتالیایی‌تباره که برخی به‌غلط و در قیاس با آنچه که دربارۀ نان و نون، یا باران و بارون رخ داده، بهش می‌گن ماکارانی. در زبان‌شناسی به این کار تصحیح افراطی می‌گیم. ینی هر جا او دیدیم به آ تبدیل کنیم و به خیال خودمون فکر کنیم با این کار داریم رسمی صحبت می‌کنیم. که خب اشتباهه. مثلاً یکی که اسمش فریدونه، صورت رسمیش نمی‌شه فریدان. ماکارونی هم مثل فریدون و بر خلاف گلدون و خیابون به همین صورتِ ماکارونی درسته و اگه مثل گلدان و خیابان به اینم بگیم ماکارانی افراط کردیم. پس قرار نیست هر جا او دیدیم به آ تبدیلش کنیم.



و اما تصویر پست. عکس همون مسابقه‌ست. مسابقه‌ای که تو خوابگاه دورۀ کارشناسیم برگزار شد و در یک رقابت تنگاتنگ و نفس‌گیر ماکارونی تیم ما توش اول شد. همون ظرف مستطیل‌شکلِ گوشۀ تصویر که ماحصل خلاقیت و ابتکار سه‌تا مهندس بود که ماکارونیا رو پیچیدن داخل نون لواش و بعد سرخش کردن و آنچه که قرار بود تهِ دیگ باشه رو به‌شکل رولت توسعه دادن تا داورها راحت‌تر تستش کنن و مزۀ ته‌دیگ و ماکارونی رو باهم بچشن.

جایزه‌مونم یه ماهیتابه با پنج‌هزار تومن وجه رایج مملکت بود. معادل با پنج دلارِ الان.


+ یادی از گذشته‌ها:

deathofstars.blogfa.com/post/77

۰۱/۰۲/۱۶
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

آتنه

سارا هم‌اتاقی

واژه‌ها

نظرات (۹)

هوس کردم ناخنک بزنم. یعنی همون ناخونک خودمون :)

 

در باره بقیه عذاها توضیح نمیدید؟

پاسخ:
توضیح راجع به بقیهٔ غذاهای مسابقه؟ یا کلاً راجع به غذاها؟
روی میز سالاد الویه و آش و بادمجون و یه سری غذای دیگه بود که فکر کنم دلیل امتیاز نیاوردنشون این بود که یه سری مراحل رو قبلاً انجام داده بودن یا از خونه آورده بودن. ما صفر تا صدو همون‌جا انجام دادیم. یه ایراد دیگهٔ غذای بقیه این بود که نمی‌شد راحت تستشون کرد. ولی رولت‌های ما رو همه برمی‌داشتن و امتیاز می‌دادن. اونا رو چون تست نمی‌کردن امتیازم نمی‌دادن. داستانِ ده سال پیشه و جزئیاتشو فراموش کردم. حتی مقامی که به دست آورده بودیم هم یادم نبود که اول شدیم یا سوم. به پست اون موقعِ بلاگفا مراجعه کردم دیدم اول شده بودیم. از واحد ما من و سارا و آتنه شرکت کرده بودیم. اونا سالاد درست کردن من ماکارونی. تو یه تیم بودیم. ماهیتابه رو من برداشتم پولو اونا.

ممنون از توضیح خوب شما.

آشپزی تون قابل تحسینه...

شاداب و سلامت باشید ان شاءالله.

پاسخ:
ممنون. دستپختم معمولیه. ولی اوایل که رفته بودم خوابگاه، نیمرو هم بلد نبودم. نیمرو چیه، آب خالی رو هم نمی‌دونستم چجوری بجوشونم :| کم‌کم یاد گرفتم.
۱۶ ارديبهشت ۰۱ ، ۲۰:۴۵ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

عجب، نمی‌دانستم🤔

پس من تا الان داشتم افراط می‌کردم، در واقع تو خونه ما  ماکرانی صداش می‌کنیم.

 خلاقیت داشته کارتون،الان ماهیتابه کجاست؟

پاسخ:
البته لهجهٔ شما هم دخیله. شما می‌تونم رو می‌تانم می‌گید.
پنج تومنو سارا و آتنه برداشتن ماهیتابه رو من. متناسب با زحمت و سرمایه‌مون جایزه رو تقسیم کردیم. ماکارونی و رب و روغن و اینا با من بود گوجه و خیار و سالاد با اونا. البته پنج تومنم کم نبود اون موقع :))
مامان ماهیتابه رو نگه‌داشته بذاره تو جهیزیه‌م. امروز داشت آشپزخونه‌تکونی می‌کرد از تو کابینت درش آورد نشونم داد و دیگه نذاشت سر جاش. گذاشته بیرون جلوی چشم که انگیزه بگیرم ازدواج کنم.

نظر خاصی در مورد این پست ندارم . همیشه آشپزی ام در حد بقا بوده . از کشفیات جدیدم میذارم هر کی خواست گوش بده

 

Música de Ángeles y Arcángeles • Música para Sanar Todos los Dolores del Cuerpo, el Alma y el Espíri - YouTube

 

گوش جان میسپاریم به تلاوت اشعاری چند از فرشتگان درگاه حق 

 

پاسخ:
مرسی

آهان یه چیزی یادم اومد وقتی اسکناس رو دیدم . یه بار قرار بود برم جایی و برگشتنی میخواستم بسته ی دوستم هم که دست یکی دیگه بود براش بگیرم . دوستم خیلی تعارفیه و وقتی بهم یه اسکناس داد چیزی نگفتم چون پولی نبود . پول دو تا بلیط مترو بود . گفتم شاید پول رفت و برگشت مترو به خاطر اون قسمت اضافی رو داده . 

 

رفتم سر قرار بسته رو بگیرم اون شخص تحویل دهنده گفت اسکناس کجاست ؟ گفتم کدوم اسکناس ؟ 

 

کاشف به عمل اومد دوستم یادش رفته به من توضیح بده که کد روی اون اسکناس یه نشونه است که بسته رو بهم بدن :| 

 

من به جای اون اسکناس دو تا بلیط تک سفره داشتم و یه سکه :) آخرش اون زنگ زد به این گوشی رو داد دست من و خلاصه بسته رو گرفتم . 

پاسخ:
لابد محتوای بسته خیلی مهم و سرّی بوده که از این جنگولک‌بازیا پیاده کرده بوده :))

سلام

چه جایزه خوبی 

اون پنج تومن چیه 

پاسخ:
سلام. جایزه‌مون هم ماهیتابه بود هم نقدی بود. به نفرات دوم و سوم پول ندادن و فقط ماهیتابه دادن. به چهارمی هم بطری آب دادن

یادمه یکی از دوستای دوران دبستانم به میمون می گفت میمان!!!!

:)))))))

پاسخ:
:)))))))))))))) وای اینو نشنیده بودم. حالا مهمونو میشه گفت مهمان ولی میمون از اول میمون بوده دیگه

حالا مامان من اون روز رفته یه فلاسک نیم لیتری خریده آورده میگه برات جهیزیه خریدم 😂

لندم گفت خواستی بری خوابگاه ببرش

پاسخ:
من همین یه ماهیتابه رو از اقلام جهیزیه دارم و دوتا شکلات‌خوری که پونزده سال پیش به‌عنوان جایزهٔ المپیاد از ادارهٔ آموزش و پرورش گرفتم :))

حس اصحاب کهف به آدم دست می‌ده وقتی می‌بینه 10 سال پیش یک عدد  اسکناس پنج‌تومنی بخشی از جایزه بوده :)

داغون هم همین‌طوریه یا نه واقعا داغان هم داریم؟ بابای من همیشه می‌گه داغان و منم فکر می‌کنم غلطه :|

پاسخ:
به‌نظرم داغونم همینه و داغان افراطه. البته داغون فارسی نیست و از ترکی گرفته شده. در ترکی یه چیزی پراکنده بشه می‌گن داغلب (از مصدر داغلماخ). ینی پراکنده و منفجر شده است. بعد چون تو ترکی می‌گین داغن (به سکونِ غ) فارسی‌زبان‌ها می‌گن داغون که راحت تلفظ کنن و اگه بگن داغان تصحیح افراطی کردن. چون اصلاً کلمه فارسی نیست.
البته اینجا نظرهای مختلفی رو نوشته و نمی‌دونم حق با کدومه:


تو لینک بالا، آقای رضاخانی استاد تاریخه و آقای سعادت زبان‌شناس تاریخی. اساس تحلیل‌های ایشون کاملاً زبان‌شناختی و علمیه.