۱۶۹۱- مجبور
تا همین دو سال پیش بیشتر از هزارتا آدرس وبلاگ تو اینوریدرم داشتم که تو این سیزده چهارده سال جمع کرده بودم. بعضی از بلاگرا چندتا آدرس داشتن و وقتی بلاگری آدرسشو تغییر میداد یا وبلاگشو حذف میکرد، لینک قبلی رو از اینوریدرم حذف نمیکردم تا آرشیوشو همچنان داشته باشم. یه روز وقتی داشتم یه آدرس جدید به لیستم اضافه میکردم اخطار داد که طبق قانون جدیدمون بیشتر از ۱۵۰تا آدرسو نمیتونید دنبال کنید و اگه بیشتر از این تعداد میخواید باید پول بدید. پولی که میخواست به دلار بود و کم نبود و هر ماه و هر سال هم باید پرداخت میشد. برای منی که میخواستم تا آخر عمرم وبلاگ بنویسم و وبلاگ بخونم مقرونبهصرفه نبود. از اون روز به بعد آدرسهای جدید رو به فیدلی اضافه کردم و وبلاگهای جدید رو از فیدلی میخوندم. قدیمیها رو هم همچنان از اینوریدر. اینوریدر و فیدلی، اسم دوتا فیدخوانه که قبلاً در موردشون مفصّل صحبت کردهام. تو این مدت هر بار که اینوریدرمو باز میکردم وبلاگها رو چک کنم بهم اخطار میداد که تعداد وبلاگهایی که میخونی بیشتر از ۱۵۰تاست و کمش کن. کم کردن این تعداد، به این معنی بود که صدها وبلاگ رو با آرشیوشون حذف کنم از لیستم. یه تعداد از این وبلاگهایی که علاقهای به محتواشون نداشتم و با نویسندهشونم ارتباط نداشتمو پاک کردم ولی هنوز تعدادشون خیلی بیشتر از ۱۵۰تا بود و اینوریدر هنوز همچنان اخطار میداد بهم. پارسال، همین موقعها بود که به پشتبانیشون ایمیل زدم که what will happen if I don't reduce the number of my subscriptions؟ همون روز جوابمو دادن که اگه خودت به اختیار خودت پاکشون نکنی، سیستم بهصورت خودکار و رندوم پاک میکنه و تعداد رو میرسونه به ۱۵۰تا. همون شب از لیست آدرسهای اینوریدر خروجی گرفتم که همه رو اضافه کنم به فیدلی و از این به بعد وبلاگها رو از فیدلی بخونم. بدیِ فیدلی این بود که سرچ نداشت و امکان سرچ برای من خیلی مهم بود. همیشه تو اینوریدر اسم خودمو سرچ میکردم که اگه تو پست یه وبلاگی ازم اسم برده شده متوجه بشم و اگه لازم شد برم کامنتی پیامی چیزی بذارم برای اون پست. یا یه وقتی دنبال یه مطلبی راجع به فلان چیز بودم و یادم نمیومد کی یه همچین پستی نوشته. با سرچ تو اینوریدر اون پستو پیدا میکردم. فیدلی این امکانو نداشت. با این حال مجبور بودم وبلاگ خوندن رو با فیدلی ادامه بدم. همۀ آدرسای توی اینوریدرم رو اضافه کردم فیدلی. دیدم همۀ آرشیو وبلاگها رو بارگیری نمیکنه و مثلاً پستهای یکی دو سال اخیر وبلاگها رو میاره فقط. در حالی که اینوریدر از ابتدا و اولین پست تا حالا رو داشت. ولی چارهای نداشتم و مجبور بودم با فیدلی ادامه بدم. بعد دیدم تو مرحلۀ انتقال آدرسها، فیدلی هشدار داد که چون ۱۷۸تا از این وبلاگهایی که تو اینوریدرت بود حذف شده و در حال حاضر بهعنوان وبلاگ موجود نیستن، نمیتونی این ۱۷۸تا رو منتقل کنی. راست هم میگفت. وبلاگی که دیگه نیستو چجوری میشه دنبال کرد. بیخیالِ اون ۱۷۸تا وبلاگ شدم و گذاشتم تو اینوریدر بمونن. آرشیو اونا رو نتونستم به فیدلی منتقل کنم ولی بقیه منتقل شدن. تو این یک سال که وبلاگها رو با فیدلی دنبال میکردم، اینوریدر همچنان هر روز بهم اخطار میداد که تعداد وبلاگها بیشتر از حد مجازه و کمشون کن، ولی من دلم نمیومد هیچ کدوم از آدرسهایی که اونجا بودن رو حذف کنم. با این وبلاگها و پستها کلی خاطرۀ مشترک داشتم. دوازدههزارتا کامنت تو این شش سال براشون گذاشته بودم. به این سادگیا نمیتونستم ازشون دل بکنم. مخصوصاً از وبلاگهایی که حذف شده بودن و پستها از دسترس خارج بودن. امروز، درست یک سال بعد از اولین اخطارشون دیدم بعد از جملۀ تعداد وبلاگها بیشتر از حد مجازه و کمشون کن، یه جملۀ جدید هم اضافه کردن و اونم اینه که خودت کم نکنی ما این کارو انجام میدیم.
هیچی دیگه. وسط کلی کار و درس و مشق و مشلغه، امروز نشستم پای اینوریدر و هفتصدتا از وبلاگهای عزیز و دوستداشتنیم رو حذف کردم که تهش اون ۱۵۰تایی که عزیزترن بمونن. هر بار که گزینۀ سطل آشغال رو میزدم قلبم ریشریش میشد. امروز صدها خاطره برام زنده شد. یاد صدها دوست قدیمی افتادم. سخت گذشت این چند ساعت. خیلی سخت. آخه من آدم حذف کردن نبودم. من دوست دارم نگهدارم همه چیو. مجبور شدم.
+ بهنظرم برای این پست کامنت نذارید و نیاید بپرسید کدوم وبلاگها رو نگهداشتم و کدوما رو حذف کردم. بهقدر کافی ناراحتم بابت این موضوع و صحبت کردن در موردش ناراحتترم میکنه. فقط نوشتم که یادم باشه یه شب چقدر مجبور بودم که بین عزیز و عزیزتر یکی رو انتخاب کنم.