۱۶۷۳- عکس تزئینی
بابا یه تعداد صفحۀ آشپزی تو اینستا دنبال میکنه و هر چند وقت یه بار یه چیز جدید یاد میگیره و آستین بالا میزنه میره آشپزخونه که امتحانشون کنه. یکی از اقدامات اخیرش پخت نان پنبهای بوده که نهتنها پنبهای نشد، بلکه سنگ از اون نون نرمتر بود :)) حالا مامان نشسته طرز پخت نان پنبهای رو گوگل میکنه و چندتا سایت و فیلم آورده میگه ببین اینا فلان چیز هم ریخته بودن تو نریختی، اینا فلان کارو کرده بودن تو نکردی. بعد یه عکس نشون بابا داده میگه میخوام اینو درست کنم؛ پنبهای نیست اسمش ولی شبیه اونه. اسمش نان قنادی رمضان تبریزه؛ ولی فقط عکس و متن داره و فیلمشو نذاشتن. اینا رو مامان داره به بابا میگه. منم تو اتاقم نشستم و همینجوری که سرم به کار خودمه صحبتاشونو دنبال میکنم. بابا عکسه رو دید و گفت این عکس تزئینیه. من خودم وقتی وبلاگ داشتم برای متنهام از این عکسای تزئینی میذاشتم.
فکر کن یه روز که دخترم تو اتاقش مشغول درس و مشقشه تو آشپزخونه با باباشون سر دستور پخت کیک بدون فر بحث میکنم و اون یه عکس نشونم میده و منم میگم این عکس، تزئینیه. ولی من وقتی وبلاگ داشتم عکس تزئینی نمیذاشتم. سعی میکردم همۀ عکسا رو خودم بگیرم و از اینور و اونور برندارم، ولی بابام وقتی وبلاگ داشت عکس تزئینی میذاشت برای پستاش. احتمالاً دخترم هم اون لحظه همینجوری که سرش به کار خودش گرمه، حرفای مارم میشنوه و میره تو وبلاگش پست میذاره که مامان و بابا دارن سر پخت کیک بدون فر بحث میکنن و مامان میگه من وقتی وبلاگ داشتم عکسای پستا رو خودم میگرفتم و از اینور و اونور نبود، ولی بابابزرگم عکس تزئینی میذاشت تو وبلاگش.
اونوقت یه شجرهنامهی وبلاگی میتونین بنویسین:)