۱۶۰۶. من تو را دوست دارم
چند سالی هست که تو یه گروه تلگرامی عضوم که اغلب اعضاش یا نویسنده و ویراستارن یا تحصیلاتشون مرتبط با این حوزه هست. پارسال یکی از اعضای همین گروه بحث «کراش» رو پیش کشید و صحبتها در راستای معنای این واژه پیش رفت. نوشته بود اصطلاح «کراش داشتن» نوواژۀ دهۀ هفتادیها و هشتادیهاست. «روت کراش دارم» یعنی بهت نظر دارم، عاشقتم، گیرتم، مخاطب خاصمی و زیر نظرت گرفتم. این واژه و واژههای مانند آن، جزو واژههای زبان مخفیاند. زبان مخفی، زبان گروه خاصی از جامعه است. زمانی که این افراد میخواهند بهصورت پنهانی به نکتهای اشاره کنند از واژههایی بهره میبرند که معنایش پنهان است. دو جوانی را در نظر بگیرید که در جمعی نشستهاند و برای اینکه بزرگترها متوجه حرفشان نشوند از واژههای رمزی بین خودشان استفاده کنند. کراش داشتن نیز از جملۀ این واژههاست. گویا حافظ هم کراش داشته است که واژۀ «بهچشمکردن» را در بیت «بهچشم کردهام ابروی ماهسیمایی، خیال سبزخطی نقش بستهام جایی» بهکار برده است. یکی دیگر از اعضا نوشت بهنظرم این «نهانی به کسی نظر داشتن» در شعر حافظ هم کم از «کراش داشتن روی کسی» نیست. «گر چه میگفت که زارت بکشم میدیدم، که نهانش نظری با منِ دلسوخته بود». همین جا بود که من این «زارَت» رو زارت (به سکونِ حرف ر) خونده بودم. دیگری جواب داده بود اخیراً جایی جملۀ «روش کراش دارم» رو شنیدم که گرتهبرداری از have a crush on somebody است. بهمعنای عاشق کسی بودن، خاطرخواه کسی بودن (معمولاً بهمعنای عشق قوی اما کوتاهمدت و گذرا) است. او در ادامه این مسئله رو از پنج زاویه بررسی کرده بود و یکی هم در جوابش نوشته بود دوتا کلمۀ دیگه هم که خیلی میگن اِکس، یعنی کسی که قبلاً باهم دوست بودند حالا جدا شدند (اکسم بم زنگ زد) و جاج نکن، یعنی قضاوت نکن است. در جواب او هم نوشتند «غربشیفتگیِ ما ایرانیها چهها که نمیکند.». آقای مدیر گروه هم از کراش داشتن و مکروش بودن! نوشت و گفت نوواژۀ داغ این روزهای دهههفتادیهاست. بعد گروه کراشیابی دانشگاه علامه رو معرفی کرد تا بریم و از نزدیک مثالهاشو ببینیم. من هم بهعنوان یک عدد دهههفتادیِ متمایل به شصت ساکت نشسته بودم و بحث رو دنبال میکردم و با دیدن پستهای اون گروه کراشیابی دانشگاه علامه فکّم چسبید به زمین. هدف گروه این بود که ملت بهصورت ناشناس، کراششونو توصیف کنن و کراش بفهمه اونو میگن و بعد به هم برسن. شگفتا!!!. بعد بحث معادل فارسی کراش پیش کشیده شد. داشتند در مورد «نهانشیدا» صحبت میکردند. یک بیت هم از حافظ مثال زدند: «مرا بهتر همان باشد که پنهان عشقِ او ورزم، کنار و بوس و آغوشش، چه گویم چون نخواهد شد». بعد یکی اومد و نوشت اصولاً «شیدایی» پنهان نیست. شیدایی آشکار و پیداست. دیگری پرسید عشق ورزیدنِ پنهان چه فرقی با شیدایی دارد؟ جواب داده بودند که ممکن است کسی عاشق باشد و آن را پنهان کند و دیگران هرگز از حالش باخبر نشوند؛ اما شیدایی گونۀ آشکارشده و رسواشدۀ فرد عاشق است، بهگونهای که دیگر نمیتواند آن را پنهان کند. یکی از اعضا که اون موقع نمیشناختمش و حالا استاد کارگاه نگارش و ویرایشِ روزهای یکشنبهست (امروز هم آخرین جلسۀ این کارگاهه) نوشت «دقت کنید که این اصطلاح، انگلیسیاش متعلق به گونۀ گفتاری یا غیررسمی است، بنابراین معادلِ فارسیاش هم باید واژه یا اصطلاحی گفتاری و غیررسمی باشد. واژۀ «نهانشیدا» کاملاً رسمی و حتی ادبی است و از این لحاظ مناسب نیست. خودمان هم میدانیم که مصرفکنندگانِ چنین اصطلاحی نوجوانان و جوانان هستند، نه نویسندگان و ادیبان. پس بگذاریم خودِ نوجوانان و جوانان دربارهاش تصمیم بگیرند.». من موافق بودم با این نظر. البته با واژۀ نهانشیدا هم موافق بودم. یکی هم نوشت ما در فرهنگ نوجوانانه (تینیجری) معنای دیگری از آن دیدهایم. کراش در فرهنگ نوجوانان ایران حداقل، عشق و دلسپردگیِ عمیق نیست. علاقهمندیِ کوتاهمدت و با دلایل بسیار سطحی است، یعنی چیزی در طرف نیافتهاند که به ظن خودشان، در دیگران یافت مینشود! هر وقت میگویند «روی فلانی کراش زدم/ دارم» خودشان میدانند زودگذر است و به مویی بند است! حتی برخلاف دلبستگی که فرد میل بسیار به وصال یار دارد، در کراش چنین انتظاری ندارد.
نقطۀ اوج و پایانی این بحثها شاید بازنشر پستی از کانال چهرازی بود، که «کراش به دلبر به دست نیامده اطلاق میشود. به دلبری که تو هر چقدر دوستش داری، او همانقدر یا خبر ندارد، یا دارد و دوستت ندارد. هر چقدر در خیال توست و با او حرف میزنی، همانقدر او بودنت را عین خیالش نیست و هیچ نیازی به حرف زدن با تو نمیبیند. به دلبری که هر چقدر عاشقش هستی و دوست داری با تو باشد او همانقدر دوست دارد با کسی جز تو باشد. معانیِ دیگری هم دارد: له شدن، خرد شدن، و با صدا شکستن. بهنظرم عجیب هر سه تایش درست است. خصوصاً آخری.».
یک دوستی هم دارم که متنهای قشنگی رو استوری میکنه. اون روز اینو استوری کرده بود:
آره این کراش داشتن رو شنیدم به دهه شصتیها هم سرایت کرده.
تجربه بهم میگه منبع بسیاری از این لغات جدید و خصوصا ، خصوصا فحشها فیلمهای خارجی هست.😶🙄