۱۵۰۸- همچنان مبحثِ چرا و چگونه خواب میبینیم جزو مباحث موردعلاقۀ منه
یکی از سکانسهای پرتکرار خوابهام اینه که کنکور دارم و ساعت هشتونیمه و من تو حوزۀ آزمونم و هنوز صندلیمو پیدا نکردم. یا نشستم و مداد یادم رفته ببرم. یا مداد دستمه ولی هیچی بلد نیستم. بعد با اینکه موضوع خوابم تکراریه، ولی فضاها هر بار مسخرهتر از قبل میشه. مثلاً یه بار میبینم با فک و فامیل سر جلسۀ آزمونم، یه بار میبینم مامان و بابام مراقب آزمونن، یه بار کفشامو لنگهبهلنگه پوشیدم، یه بار بیل و کلنگ دستمه و باید سدهای توی مسیرو بکوبم که ازش رد شم و برسم سر جلسه و یه بارم پتو انداختم رو زمین نشستم آزمون میدم. دیشبم با ماسک و دستکش و رعایت شیوهنامههای بهداشتی داشتم میرفتم سر جلسۀ کنکور و باید یه تعهدنامهای مینوشتم و امضا میکردم. مراقب آزمون وایستاده بود دم در و از همه میگرفت این تعهد رو. میگفت باید پشت کارت جلسه بنویسید و امضا کنید. نفهمیدم چی دارم مینویسم و بعدشم که خواستم بخونم ببینم چی نوشتم دیدم دستخط من نیست و دستخط اون مراقبه هست. ولی همونم خونده نمیشد بس که کمرنگ بود. انگار با خودکاری که نفسای آخرش بود نوشته بود. و این کاغذبازیا انقدر طول کشید که ساعت هشتونیمو رد کرد و من هنوز دنبال صندلیم بودم. بعدشم نمیدونم چرا سر از کشور فلسطین درآوردم. نظامیان اشغالگر رژیم صهیونیستی هم داشتن به طرف مردم تیراندازی میکردن. منم تقویمو درآوردم نگاه کردم دیدم ای بابا روز قدسه و این سؤال پیش اومد که چرا این روزو برای سفرمون به این کشور انتخاب کردیم. تعجبم نمیکردم که اصلاً اونجا چی کار میکنیم. گویا سفرمون یه سفر تفریحی بود. به همراهانم پیشنهاد دادم فعلاً بریم یه جای امن، فردا میایم از شهر بازدید میکنیم (دیشب داشتم به فرانسه فکر میکردم و اینکه اگه اینجا به دنیا نمیومدم دوست داشتم کجا به دنیا بیام. بس که زبانشونو دوست دارم. تو ایرانم اگه حق انتخاب داشتم که زبان مادریم یه چیز دیگه باشه کردی رو انتخاب میکردم. بس که زبان اونا رم دوست دارم. و با این تخیلات خوابیدم و اینکه حالا چرا سر از فلسطین درآوردمو دیگه نمیدونم. خدایا همینجا که هستم جام خوبه. مرسی :دی).
چند ماه پیشم خواب میدیدم استادراهنمام داره پایاننامهمو تصحیح میکنه. کارمو خوند و گفت ۀها رو اشتباه نوشتی و درستشون کن. منظورش همون ۀ تو عبارتهایی مثل خانۀ من بود که یه عده خانهی مینویسن. گفتم دوران ابتدائی ۀ (خانۀ) مینوشتیم، بعداً دوران راهنمایی قانون عوض شد (عوض کردید) و بهمون گفتن ی بنویسید (خانهی)، بعد تو دانشگاه دیدیم باز میگن همون ۀ درسته. گفت نه دیگه بر اساس دستورخط جدید یه کاراکتر دیگه اختراع کردیم و تو این عبارتها باید گردی ه رو برگردونید سمت راست. شبیه p انگلیسی. این علامت همون ۀ هست. گفتم صفحهکلید من اینو نداره آخه. گفت کمکم قراره به صفحهکلیدا اضافه بشه و تو هم الان باید تو متن پایاننامهت از این کاراکتر استفاده کنی.
+ و این خواب
تندیس بهترین تخیل خواب رو هم به تو تقدیم میکنم :دی
من دیشب یکی از خوابایی که دیدم این بود که دانشجوام ولی تو محیط دبیرستان و ریاضی پایه ی هفتم(دخترخاله ام هفتمه و من هفته ی گذشته رو ریاضی درس دادم بهش) بهم تدریس میشه که توش اعداد مختلط هم داره(دو سه روزه ذهنم درگیر سوال تکلیف سیگناله که یجاییش یه i اضافه میارم و نمیدونم باید باهاش چیکار کنم) و یه استاد بد هم داریم و من داوطلب شدم برم پای تخته جواب سوالارو بنویسم(دبیرستان که بودیم دبیرمون یکم سخت گیر بود ولی میشد داوطلب بشم) منتها چهارتا جمع و تفریق ساده کلی طول کشیده و همکلاسیای دبیرستانمم سرکلاسن و معلمو بیرون میکنم و از "میم" که تو دبیرستان شاگرد اول کلاس بود میپرسم جواب سوالو.