۱۴۵۴- مقایسه
عکس سمت چپی سال چهارم کارشناسیه. هفت اردیبهشت. جلوی دانشکده. جزوۀ الکترونیک دکتر شریفبختیار دستمه و دوربین دست آزادهست. سمت راستی سال دوم ارشده. شش اردیبهشت. اینجا جزوۀ ساختواژۀ دکتر طباطبایی دستمه و گوشیم دست خانم شین. اینجا همدیگه رو با نام خانوادگی صدا میکردیم و اونجا یه وقتایی حتی استادامونم به اسم کوچیک صدامون میکردن. اونجا سلف و غذا داشتیم، اینجا نداشتیم. اونجا اینترنت داشتیم، اینجا نداشتیم. اونجا به سهتا ایستگاه مترو و یه ایستگاه بیآرتی و حتی ترمینال دسترسی داشتیم و اینجا باید کلی راهو پیاده میرفتیم که تازه برسیم سر آبادی. اونجا هر روز یکی دوتا ایمیل از طرف دانشگاه و استادها داشتیم و بعد از گذشت پنج سال هنوزم داریم و اینجا نداشتیم. اونجا برای انتخاب واحد یه جایی داشتیم به اسم ایدییو و اینجا همه چی روی کاغذ بود. اونجا نمرهها رو ایمیل میکردن و میفرستادن ایدییو و اینجا نمراتو زنگ میزدیم تلفنی میپرسیدیم و بعدشم مسئولین با ماشینحساب جمع و تقسیم بر تعداد میکردن که معدلمونو حساب کنن. اونجا یه جایی به اسم سیدبلیو داشتیم برای آپلود تمرینا و تکلیفا و اینجا یه سایت درست و حسابی هم نداشتیم. اونجا ملت روی چمنا دراز میکشیدن و دور هم روی چمنا غذا میخوردیم و اینجا یه بار روز اول ترم اول با دخترا نشستیم رو چمنا، فرداش اومدن گفتن دیگه تکرار نشه رو چمن نشستن تو یه محیط فرهنگی. به جاش اونجا یخچال و ماکروویو فقط برای دانشجوهای دکتری بود و اینجا مای ارشد هم از این چیزا داشتیم. اونجا هم ردیف اول کلاس تو حلق استاد مینشستم جزوه مینوشتم، اینجا هم. اونجا هم مهندس صدام میکردن، اینجا هم. اونجا رو هم دوست داشتم، اینجا رم. هردوشون، چه خوب چه بد، چه تلخ چه شیرین، تموم شدن و یه مشت خاطره ازشون موند برام. البته بهمدد وبلاگم خاطراتم چیزی فراتر از یه مشته و گونیگونی خاطره مونده ازشون.
امروز استادمون گفت باید ایمیل دانشگاهی بگیرین. اگه نمیگفت هم من پِیش بودم. اون ایمیلی که تهش اتساین جیمیل داتکام یا یاهو داتکامه، ایمیل غیررسمیه و نمیشه باهاش تو سایتهای تحقیقاتی عضو شد. برای یه همچین کارایی لازمه از این ایمیلا که دامنهش اسم دانشگاهه داشته باشیم. تو دورۀ کارشناسیم داشتم. از اونجا که فارغالتحصیل شدم باطلش کردن. دورهٔ ارشد دیگه خبری از ایمیل آموزشی نبود. ما نه خوابگاه داشتیم (من خوابگاهمو با هزینهٔ آزاد از دانشگاه شهید بهشتی گرفتم)، نه غذا، نه اینترنت، نه سایت. وقتی اونا رو نداشتیم، مطرح کردن دامنۀ آموزشی برای ایمیل خندهدار بود. اسممونم بهعنوان دانشجوی روزانه تو وزارت علوم ثبت شده بود. دانشگاه دورۀ کارشناسیم یه دانشگاه استاندارد محسوب میشد و نظم و خفنیّت خاصی در فضای آموزشیش حاکم بود. من از اون جای مدرن وارد محیطی شده بودم که همه چیز دستی و سنتی بود. درخواست ایمیل با دامنۀ آموزشی تو همچین فضایی بیمعنی بود. نه دانشجوها از حقوقشون آگاه بودن و این حق مسلمشون رو مطالبه میکردن نه مسئولین امکاناتشو داشتن. و همونطور که یک دست صدا ندارد، با یه دونه گل نسرین هم بهار نشد و درخواستها و اعتراضهام ره به جایی نبرد و دورهٔ ارشدم رو بدون ایمیل آموزشی و در حسرتش سر کردم.
حالا استادمون گفته باید ایمیل دانشگاهی بگیرین. ایمیل زدم به مرکز فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشگاه جدیدم (قرارداد میکنیم که زین پس به شریف بگیم اسبق، به فرهنگستان بگیم سابق) و نوشتم مسئول محترم دانشگاه جدید، من ورودی ۹۹ دکتری هستم. لطفاً راهنمایی بفرمایید چطور میتونم ایمیل دانشگاهی دریافت کنم. جواب دادن «نظر به اینکه درخواست پست الکترونیک دانشجویان پیش از این بهصورت حضوری صورت میگرفت، مطابق با قوانین جدید در شرایط فعلی فرم پیوستشده را در صورت امکان پرینت کرده و تکمیل کنید (در صورتی که امکان پرینت وجود ندارد مشابه فرم پیوستشده را بازنویسی نمایید). فرم تکمیلشده را در یک دست و کارت ملی خود را در دست دیگر خود بگیرید و عکسی از خود برای ما بفرستید که در آن چهرۀ شما و فرم و کارت ملی شما مشخص باشد.». اسیر شدیم به خدا گویان مانتو روسری پوشیدم و در شرایطی که بهزور جلوی خندهمو گرفته بودم از بابا خواستم عکسمو بگیره بفرستم براشون. آی کرونا، آخه ببین کارادا!
+ احتمالاً میدونید که یکی از ویژگیهای خوب یا شایدم بد اینستا اینه که هر سال پستهای اون روزِ سالهای قبلو یادآوری میکنه و پیشنهاد میده استوری کنی. چند روزه عکسِ انگشت بریدهمو میاره جلوی چشمم که یادته؟ استوریش نمیکنی؟ ردش کردم که آخه عکسِ بدون متن و توضیح انگشت بریدهم به چه درد فک و فامیل میخوره که بخوام استوریشم بکنم؟ ولی یادم اومد اینجا عکسش بدون توضیح و متن نبود. یه گشتی تو آرشیو وبلاگم زدم و لبخند نشست رو لبم بعد از خوندن پست اون روز و یادآوری اون روزا. آبان چهار سال پیش، خوابگاه:
چرا واقعا؟ :-)))))))))))))))
امسال به خاطر کرونا اون نظم و خفنیت دانشگاههای مدرن چند درصدی کم شده. بعد ورودیها میان میگن این همه درس خوندیم بیایم یه دانشگاه خوب! حالا همین؟ حالا واقعا نمیدونم چرا انتظار مثلا دانشگاه خارجی داشتن اینا:/