۱۲۷۱- دلت باید جوون باشه
بیر. با اخم کنترلو برمیدارم بزنم یه کانال دیگه و زیر لب غر میزنم این داریوش فرضیایی نمیخواد پیر بشه؟ من ۹ سالم بود براش نامه نوشتم اسممو تو برنامهٔ کودک بخونه. میدونی الان چند سالمه؟ اسمم هم که هیچ وقت نخوند و نقاشیمم نشون نداد. این یکی رم کشیدم نفرستادم:
ایکی. خسته از بیرون میام و میبینم دو تا دفتر رو میزمه. از مامان میپرسم اینا چیه اینجا؟ میگه بابات گرفته. گفت از اینا دوست داری. لبخند میزنم و میگم نگهمیدارم برای نوههاش.
اوچ. از دیوارهای اتاقش فیلم میگیره و برام میفرسته. منم عکس میگیرم و براش میفرستم. میپرسه اون عکسا چیه؟ میگم خرس و آدمکای پشت جعبۀ دستمال کاغذیان. دستمالا که تموم میشن، جعبههاش مال منه. پشت جعبهها نوشته بچههای عزیز، عکس خرس بامزۀ تنو رو به کمک پدر یا مادرتون از قسمت نقطهچین برش بدید. الان یه خرس تنو دارید که میتونید تو اتاقتون باهاش بازی کنید و از بازی کردن باهاشون لذت ببرید. منم میبرم میزنم به دیوار و لذت میبرم.