پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

1134- اسنپ

شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۲۳ ب.ظ

روز آخری که تهران بودم و داشتم می‌رفتم راه‌آهن نصبش کردم. من همیشه آخرین کسی‌ام که به یه نرم‌افزار، به یه پدیده، و به هر مقوله‌ای تو زندگی‌م اعتماد می‌کنم. همیشه آخرین کسی‌ام که هر چیزی رو باور می‌کنم. همیشه آخرین و همیشه محتاط‌ترین. و البته همیشه مهلک‌ترین ضربه‌ها و بدترین اتفاقات رو هم خودم تجربه می‌کنم.
چند ثانیه بعد از ارسال درخواست ماشین یه آقاهه زنگ زد که "خانوم شما کجایی؟". شوکه شده بودم. فکر کن یه شماره‌ی ناشناس زنگ بزنه و بگه کجایی؟ فکر کردم اشتباه گرفته. 
نمی‌دونستم وقتی درخواست ماشین می‌کنی، راننده می‌تونه شماره‌تو ببینه و داشته باشه. گفتم ببخشید؟ شما؟! گفت راننده‌ی اسنپم. سر کوچه‌ی رستاک وایستادم. پس چرا نمی‌بینمت؟ نمی‌دونستم چی بگم. هنوز چمدونامو نبرده بودم دم در. مات و مبهوت و گیج و منگ! لغو درخواست زدم و اینترنتمو قطع کردم و رفتم پایین. دوباره زنگ زد. دیدم یه پراید وایستاده سر کوچه. با دست اشاره کردم که بیاد پایین‌تر. دیرم شده بود. سوار شدم.

همه‌ی اون بیست دیقه نیم ساعتی که تو ماشین بودم، داشتم به شماره‌ام فکر می‌کردم. من ده ساله همین شماره رو دارم. برای همین به هر کس و ناکسی شماره نمی‌دم. داشتم فکر می‌کردم چون اینا تأییدیه‌ی سلامت روانی می‌گیرن از اسنپ و اونجا کلی مدرک و نام و نشون دارن، نمی‌تونن و نباید برای مسافرا مزاحمت ایجاد کنن. ولی خب شماره‌مو که داره. با یه شماره‌ی دیگه مزاحمتشو ایجاد می‌کنه. بعد با خودم گفتم چه مزاحمتی؟ تو که داری از این شهر میری. بعد به این فکر کردم که مگه مزاحم لزوماً باید تو شهری که زندگی می‌کنی باشه؟

وقتی رسیدیم راه‌آهن گفت شما گزینه‌ی استفاده از هدیه‌ی اولین سفر رایگانو نزدی و 15 تومن تقبل کنید. خواستم بگم نه تنها اون گزینه رو نزدم بلکه حتی لغو درخواست هم زدم و الان دقیقاً نمی‌دونم روی چه حسابی منو آوردی راه‌آهن. نگفتم. پونزده تومنو تقبل کردم و بعد به هم‌اتاقی‌م پیام دادم که خواستی بری ترمینال با هدیه‌ی اسنپ من برو.

ظهر سر سفره، بابا و پسرخاله داشتن در مورد اسنپ صحبت می‌کردن. گفتم چیز خوبیه. ولی کاش شماره‌ی آدمو به راننده نشون نمی‌داد. به هر حال شماره یه چیز شخصیه. گفتن شماره است دیگه. حساسیت نشون نده به این چیزا. بابا گفت اونا انقدر سمن دارن که توِ یاسمن توشون گُمی. چیزی نگفتم. بابا، پسرخاله‌ی بابا، امید، شما و هر آقای دیگه‌ای، هیچ کدومتون هیچ وقت تو مخاطباتون مزاحمِ1، مزاحمِ2، مزاحمِ3، مزاحمِ4 سیو نکردید، هیچ وقت با شنیدن صدای ناشناس رنگتون نپریده، پیام‌هاشونو نخوندید و بلاک نکردید، نترسیدید و آرامشتون با یه تماس و با یه پیام به هم نریخته. اصولاً شماها نمی‌دونید و نمی‌تونید بدونید مزاحم چیه. چون مزاحم یه چیزیه دقیقاً از جنس خودتون. مزاحم‌هایی هم که باهاشون مواجه شدید مزاحم‌های خواهر و مادر و همسر و دختراتون بودن نه خودتون. تو این جامعه قدرت دست شماست. پس ترسیدن رو بلد نیستید. پس حق میدم بگید شماره است دیگه؛ انقدر حساسیت نشون نده.

۹۶/۰۶/۱۱
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

بابا

پسرخاله‌ی شماره‌ی 3 بابا

نظرات (۳۴)

۱۱ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۳۰ ماهی کوچولو
من با بابات موافقم شماره است دیگه
بلاک میکنی فوقش :دی
پاسخ:
بلاک کردن اولین راه و ساده‌ترین راهه. یه جور پاک کردنِ صورت مسأله.
وای این حس خیلی بده.
خب ناشناسارو جواب نده کلا!البته اینجوریم سخته...
پاسخ:
بچه که نیستم. از هزار جا به آدم زنگ میزنن. تماسِ درسی، کاری
مثلا امروز زنگ زده بودن بیا گواهی همکاری تو فلان پروژه تو بگیر. نمیشه که بگم چون ناشناسه برندارم
عرضم به حضورت که کی گفته مزاحما فقط مردن؟ :)) باید یه پست دربارش بنویسم اصا
ولی در کل درک می کنم. قبل این گوشی یه گوشی داشتم که مسدود کردن و بلک لیست نداشت. قطعا میتونی تصور کنی چی کشیدم. بلافاصله بعد از اینکه این گوشی رو خریدم اولین کسی که بهم زنگ زد و برداشتم و حرف نزد رو بلاک کردم. هنوزم فکر می‌کنم نکنه آشنا بوده نشنیده من ج دادم:دی یعنی واقعا عقده بلاک کردن داشتم از دست مزاحما
پاسخ:
:))) یه بارم من یکی از دخترای فامیلو مزاحم سیو کردم. بعدا که تو گروه فامیلا اد شد، کلی خندیدیم به این قضیه. نمیدونست مزاحم سیو کردم اسمشو
۱۱ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۲۱ ماهی کوچولو
بله ولی نمیشه که برای شعور یه بیشعور کاری کرد ولی میشه حرص نخورد راحت زندگی کرد 
پاسخ:
:) چی بگم والا
۱۱ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۴۱ خان بلاگستان
 دقیقا منم همینطورم .والا من که پسرم کلی مزاحمت برام ایجاد میکنن چه برسه به شما که دخترید.
علتی که شماره رو در اختیار راننده قرار میدن که اگه یه وقت مسافر رو پیدا نکردن باهاش تماس بگیرن
که نه راننده اذیت بشه ونه مسافر. باید با تلفن ثابت خوابگاه تماس میگرفتید .
پاسخ:
اسنپ نرم افزاره و روی گوشی نصب میشه.
چه شب‌ها که من با فکر کردن و احساس بد ناشی از مزاحم اون روز خفتم! ولی جدیدا(یعنی یک تا دوسال اخیر) ریلکس و بی‌خیال شدم.
پاسخ:
خدا هم بگذره ازشون من نمی‌گذرم.
۱۱ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۰۱ خان بلاگستان
بله خوندم متوجه شدم خوب علتش همینه که گفتم برای همین شماره رو در اختیار راننده قرار میدن .

خوب چرا با آژانس تماس میگرفتید .
پاسخ:
:| نزدیک خوابگاه و حتی صد کیلومتر اون ورتر آژانس نیست.
۱۱ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۲۴ نیمه سیب سقراطی
چقدر این حساست هاتو میفهمم ... یه حس چه کنم چه کنم خاصی داره ! نه میشه وسط این همه آدم که کارت دارن و کارشون داری شماره ت رو به کسی ندی نه میشه آرامش داشته باشی و خیالت راحت باشه که وسط این آدما یکی تو زرد از آّب در نیاد ... همیشه با ترس و لرز شمارمو دادم ... 
پاسخ:
:( غم‌انگیزه
۱۱ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۱۵ نیمچه مهندس ...
تو این جامعه قدرت دست شماست.این جمله واقعا کلیدی و اصل مطلب بود.
این مجبور به جواب دادن به تمام شماره ها چون به هرحال ممکنه کسی کار واجب باهات داشته باشه به نظرم شبیه خوندن اخبار بده.در عینی که ناراحتت میکنه،دونستنش هم واجبه.
پاسخ:
من 400 تا شماره تو گوشیم دارم، ولی بیشتر تماس‌هام و اونایی که زنگ می‌زنن باهام کار مهم دارن، کسایی هستن که شماره‌شون تو گوشیم نیست. هر چی سیو می‌کنم بازم اونایی که ناشناسن بیشترن
سیمکارت هایی هستن به اسم سیمکارت اعتباری :|
از ۵ تومن تا ۵۰ تومن
گوشی های هستند بنام گوشی های دو سیمکارته
روش هملشم اینطوریه که میری مخابرات
درخواست سیمکارت میدی.وجه نقد رو میپردازی و یا کارت میکشی.شماره رو انتخاب میکنی.تقدیم میکنن .۴۸ساعت بعد فعال میشه.درون گوشی قرار میدی بعد از فعالسازی این شماره رو در اختیار دانشگاه.ادارع جات.همکاران.دوستان مقطعی. و هرکس که مجبوری بهش شماره بدی و دلت نمیخواد بدی میدی!
اگرم قرار بود بسوزونیش دلت نمیسوزه ! حساب مخاطباشم از سیمکارت اصلیت جداست


پاسخ:
با شناختی که از من داشتی فکر نمی‌کردم همچین پیشنهادی بدی. من اساساً از چیزی که دو تا باشه خوشم نمیاد. و از سوزوندن و دور ریختن هم همین طور. من مثل بعضیا نیستم که بعدِ مکالمه بزنن کل هیستوری رو پاک کنن. من 15 هزار تا اسمس تو گوشیم دارم و همه‌ی پیام‌های وایبر و تلگرامم سر جاشه هنوز.
تازه اگه دو تا سیم‌کارت داشتم به تو کدومشو باید می‌دادم؟ اصلی؟ به محل کارم کدومو؟ به دانشگاه کدومو؟ خب نمیشه که من مدام چالش ذهنی داشته باشم که به کی کدوم شماره رو بدم :|
درسته. حق داری. اینقدر فضای بدی در جامعه حاکمه که من پیرمرد هم گاهی وقتا ترس برم میداره. البته مزاحم ها فقط مرد نیستن ولی اغلب شون خب مردن. نمیشه منکرش شد. :| 
 الان که اکثر گوشیا چند سیم کارت میخورن. میشه راحت از دو سیم کارت استفاده کرد. یکی رو فقط برای امور کاری و یکی فقط برای فضاهای این شکلی.
پاسخ:
گوشی من دوسیم‌کارته نیست. اگه باشه هم دوست ندارم دو تا شماره داشته باشم. چون همه‌ش باید به این فکر کنم که به فلانی کدوم شماره رو بدم. چون کار و درسم هم به نوعی با تلگرام درگیره.
روزای اولی که اد شدم تو گروه رادیو از شما، دکتر سین، آقای بنفش و بقیه‌ی پسرا می‌ترسیدم :دی مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسه بالاخره :))
ولی خدا رو شکر فراتر از حد انتظارم بچه‌های خوبی بودید. خدا حفظتون کنه ^-^
شماره سیمکارت اعتباریم فک کنم فقط دست خواجه حافظ شیرازی نیست
بهمین سوی چراِ از شمال تا جنوب از شرق تا غرب کشور پخشه :|||||||
پاسخ:
:|
بدی اسنپ و نرم افزارهای ازین دست همین مساله شماره است ، هرجوری هم فکر کنی اجتناب ناپذیر هست ، خدا رو شکر آدم مریض تو این مدتی که از اسنپ استفاده میکنم ندیدم و دچار نشدم ، ولی خوب میدونم مزلحم چی هست و چقدر میتونه کلافه کننده باشه،
تجربه میگه رو هرچی حساس باشی سرت می آد
پاسخ:
انصافاً تا حالا نه تنها راننده‌ی بد و مزاحم رو تجربه نکردم بلکه همیشه کمکم کردن و فرشته‌تر از تصورم هم عمل کردن حتی. ولی اون بی‌اعتمادی و ترس، نهادینه شده تو ذهنمون
از پشت گوشی چجوری میخواد مزاحمِ جدی باشه که رنگتون بپره و بترسونه شما رو؟ آخه از پشت گوشی که هیچ غلطی نمی‌تونه بکنه :| 
پاسخ:
به اون سوییچتون فکر کنید که توی مسجد به حالت تهاجمی نگهش داشته بودید و ما سوژه‌ش کردیم برای اخبار رادیو :دی این حس ترس از بی‌اعتمادی و عدم امنیت روانی نشئت می‌گیره. 
درسته، مزاحما فقط مردا نیستن.
زنها هم ممکنه مزاحم شن.

اما مطمئنم هیییییچوقت یه مرد از اینکه یه زن مزاحمش شده به معنای واقعی نمیترسه!
 (مگه اینکه یه کاری کرده باشه خدای نکرده و از ترس برملاشدنش ....)

ولی یه زن، یه دختر ممکنه هیچ کاری نکرده باشه و عملا امنیت روانیش به خاطر یه مزاحم از بین بره.
غم انگیزه :(

.
.
راستی چن روز پیشا تو استوری چنتا از اینستاگرامرها راجع به اسنپ و اتفاقاتی که براشون افتاده بود نوشته بودن. بعد از اون آدمای مختلف تجربه هاشونو به اشتراک گذاشتن. یعنی شکایتها از اسنپ زیادن. اتفاقای باور نکردنی از پیاده کردن وسط اتوبان تا تهدید به تجاوز و کشتن!!!
این جریانات رو با اسنپ هم در میون گذاشته بودن و اونا هم عذرخواهی کرده بودن ولی در عمل کاری نکرده بودن و اون راننده ها هم به کاراشون ادامه میدادن!
مث اینکه خیلی هم روی راننده ها نظارت و کنترل ندارن و  جدیدا ثبت نام به عنوان راننده راحت شده.
پاسخ:
نوع مزاحمت زن‌ها با نوع مزاحمت مردا فرق داره. مزاحمت زن‌ها شاید آزاردهنده باشه، ولی ترسناک نیست. توی پسِ ذهنت یه جور برابری حس می‌کنی با یه زن.
آدمِ روانی همه جا ممکنه وجود داشته باشه. اسنپ هم صددرصد امن نیست. ولی امن‌تر از تاکسی بی‌نام و نشونه و احتمالش کمتره که مشکلی پیش بیاد. ارزون‌تر هم هست. ماشیناشم خوشگل‌تره :))
من تا حالا مزاحم تلفنی نداشتم. مزاحم خیابونی هم نداشتم. در فضای مجازی حتی بی در و پیکر ترین جاها هم کسی مزاحمم نشده. یکم عجیبه برام وقتی پست‌ها و حرف‌های مشابه رو می‌خونم. ناملموسه یعنی.. 
کلا هم خخیلی آدم محتاطی نیستم. کلا تنها کاری که در راستای تامین امنیتم می‌کنم توکل به خداس ^_^
پاسخ:
آخی... میخوای خودم مزاحمت بشم؟ مزاحمت بشم، ترسیدن بلدی؟ :)))
نکنه از این قرصای حشره‌کش که جانوران موذی رو از آدم دور می‌کنه می‌زنی به خودت؟
تا حالا شب، تنهایی رفتی ترمیال غرب؟ صددرصد تضمین می‌کنم یکی تا یه جایی بیفته دنبالت
وقتی شماره‌ی ناشناس بهم زنگ میزنه واقعا مثه یه ادم مرده میشم ! بدنم یخ میکنه به واقع :/ 
یه دفه به یکی شمارمو دادم بعد طرف بغل دستم بود خواست که منم شمارشو داشته باشم بهم زنگ زد. البته نگفت که میخواد زنگ بزنه! منو میگی با دیدن شماره ناشناس رنگم پرید و قلبم شروع کرد تند زدن :/ حالا نمیخواستم جلو اونا هم ضایع بشم :/ بعدا فهمیدم که شماره ناشناس اون بوده :| 
خواستم بگم کاملا درکت میکنم :)
پاسخ:
من تو اون چند ثانیه یه بار به ملکوت اعلا می‌پیوندم بعد جواب می‌دم :)) خودمم اگه اولین بار بخوام به کسی زنگ بزنم اول سعی می‌کنم یه پیام بدم و خودمو معرفی کنم بعد.
اون که آره! من به شما و همه حق میدم که حتی از بقال سرکوچه هم بترسین :))) ولی از پشت گوشی و صرفا با شماره، نمیدونم چه میشه کرد...
پاسخ:
خب این یه حسّه. کلاً ترسیدن یه حسّه و دست خود آدم نیست
شرق و غرب و شمال و جنوب رو بخاطر این گفتم ک دوستایی دارم تو دانشگا ک هرکدوم اهل یک دیار هستن خب
الان ک رفتن تعطیلات تابستان خب شماره من تو هر خطه ای هست :دی
دانشگاه و سرکار و اموزشگاه و همه جا
بعد اینکه من شناختم ازت کامله منتها مطلب اینکه این اخلاقت گاهی باعث آزارت میشه.مثلا مدام یچیزایی هست ک اگر بخونی میریزی بهم
سوم از اینکه من اگر بعد هرمکالمه ای هیستوری رو صفر میکنم بخاطر سیستم مغزیمه
هر انسانی یه طوره 
مثلا تو با نگهداشتن و شلوغ بودن مخت ارامش داره
من مکالمه یه افراد خاصی نگه میدارم .اونایی که دوستشون دارم و یا مکالمات مهمی هستن
اما باقی که چرت و پرت گفتیم یا حرف های روزمره یا انواع صحبت هام با فلان شخص خاص ک اسمش منو پودر میکنه چهههههه برسه به مکالماتمون ک کلا پاچه همو گرفتیم لزومی نمی بینم نگه دارمشون و این حضور اضافی جات اعصابم بهم میریزه نه تنها گوشی حتی اتاق و خانه و محل کار و ......
همه چیز به قاعده مرتب کردم و اضافیا از جلو دست برداشته شده و ..

خلوتی اطرافم رو دوست دارم
پاسخ:
من عاشق شلوغی نیستم؛ فقط چیزایی رو نگه‌می‌دارم که ممکنه یه روز به درد کسی بخورن. 
چند وقته گوشیم میگه به دلیل دمای بالا دارم خاموش میشم و خاموش میشه. دما انقدارم بالا نیستا! ایشون سوسول شدن. دیشب بابا می‌گفت خواستی از smsهات بکاپ بگیر که یه بلایی سر گوشیت اومده عزا نگیری و گریه زاری راه نندازی :)))
تا این لحظه 14 هزار تا اسمس تو گوشیمه. دقیقاً 14 هزار :))) به جز پیام‌های آقای روحانی، بقیه‌شون واقعی هستن و تبلیغاتی و چرت و پرت نیستن خلاصه ^-^
یه زمانی منتظر بودم ببینم هزارمی رو کی می‌فرسته. حالا رسیده به 14 هزار :|

+ 14 هزارمی رو دخترِ رئیس قوه‌ی قضایه‌ی سابق مملکت که رئیس سابقم بود مرحمت کرد و طی پیامی اذعان کرد بیا گواهی همکاریتو بگیر 

من نمیدونم مثلا به چه دردی میخوره که ۴ سال پیش آقای ایکس توی وایبر بهت چی گفته
یا راضیه ۲ سال پیش در مورد اون عروسکه چی گفته؟ک چی الان اینارو نگه داشتی؟
پاسخ:
یه موقع ممکنه بخوام یه چیزی رو ثابت کنم و علیهِ کسی یا لهِ کسی تو دادگاهی جایی یه چیزی رو شهادت بدم یا ثابت کنم :)))) 
این تخیلات از بابایِ حقوق خونده‌ام سرایت کرده :دی 
یه موقع هم پیام‌ها حاوی آدرسی، شماره‌ای، پسوردی چیزی هستن و ممکنه بهشون سربزنم
یه موقع هم می‌خونم و تجدید خاطره میشه و کلی می‌خندم
من به شخصه یه مرض روانی حاد دارم برمیگردم بعضی مکالماتو هِی میخونم
البته مکالماتم با یک سری افراد خاص ب انگشتا دستم نمیرسن :/
مثلا ۱۲ روز پیش با جناب آقای ع.ر دعوام شد ... من جیغ میزدم اون هوار
بعد تو تلگرامم ادامه داشت این دعوا
الان تو بودی نگهش میداشتی :| 
من روزی ۴۶۳بار  میخونمش اگه نگهش بدارم :////

منتها یه دوست بسیار صمیمی در حد خواهر دارم فوروارد کردم بهش گفتم خواهرم (بایگانی صداش میکنم دیگه :دی) اینارو برام بفرست پیش اون یکی مکالمه ها و نگهشون دار
اونم گفت چشم و الان نگه داشته برام
بماند ک بعد نگهداری گرفته بود خونده بود و با فک باز و جیغ زنان و یقه دران و چنگ بر صورت زنان اومده بود پیوی که راضیههههههههه شمادو تا که تیکه پاره کردین همو :|
پاسخ:
:))) آقای ع.ر؟!!
خلِ روانی
خعلی بیکااااااری
حعلی م توهم میزنیییییی
اخه چیو ثابت کنی :پی
بعد اصلا تلگرام بعنوان مدرک قبول نمیکنن :|
بعدم اینکه میری از اووووون همه مکالمه..مثلا مکالمه خودم و خودت ک اوووووووهه چقدره 
میگردی بخش خنده دارش پیدا میکنی میخندی؟:/
پاسخ:
:))) به تو چه اصن.
بله.متاسفانه باز هم آقای ع.ر 
نمی بینی حالم خوب نی؟اثرات اون دعوای خانمان براندازه :|
پاسخ:
:))) برو تلگرامتو چک کن
چک کردم
به واقع خداوند متعال گفته بی اذن من برگ از درخت نمیفته و به واقع تر یک شخص صاحب نظری گفته در این دنیا هیچ چیزی اتفاقی اتفاق نمیفته چه برسه به آشنایی آدم ها با یکدیگر!
الان مثلا آشنایی من و توام باهم سرشار از خیر و اینا بوده:دی
خیر و برکته که از سمت من ساطع میشه تو زندگانی تو :))))))
پاسخ:
:))) سایه‌تون از سرم کم نشه الهی
پاسخت ایهام داشت
سایه من یا فرد مستتر در سخنان من؟؟؟؟؟
پاسخ:
من به فرد مستتر تو چی کار دارم آخه. اصن سایه‌ی خودتم بردار برو. روانی....
۱۲ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۳۹ سها (اسم مستعار)
منم اتفاقاً چند روز پیش اسنپ رو نصب کردم، چون لازم بود برای یه جای دور خارج از شهر آزانس بگیرم که دوستان گفتند با اسنپ خیلی ارزونتره. کلی وقتم تلف دانلود و نصب اسنپ شد. اما همین که اومدم ازش استفاده کنم، یه سرچی تو اینترنت راجع بهش کردم و متوجه شدم که انگار هیچ ارگانی در موردش مسئولیت قبول نکرده و حتی جوز درست و حسابی از جای معتبر و خاصی تو کشور نداره.
من هیچ مشکلی برای اینکه کسی شماره ام رو داشته باشه یا بهم زنگ بزنه و .... ندارم. اما با غیر قانونی بودن کار مشکل داشتم و آخرش استفاده نکردم. (البته کارای غیر قانونی زیاد انجام میدم متأسفانه و چه بسا در آینده از همین اسنپ هم بالاجبار استفاده کنم، اما کلاً خوشم نمیاد از چیزی که کاملاً رسمی و قانونی نیست)
پاسخ:
غیررسمی و غیرقانونی که نیست. از سایت خود اسنپ هم تحقیق می‌کردی
اونجا که گفته مسئولیت رفتار راننده رو برعهده نمی‌گیره و باید از راننده شکایت کنیم نه اسنپ، منطقیه به نظرم.
ترمینال غرب نه ولی ساعت نه شب ترمینال اتوبوسای آزادی بودم.. و چهارراه گمرک هم بودم. :)) 
تنها دفعه‌ای هم که یه شبه مزاحمتی داشتم یه شب بود که به یه کارگر ساختمون کمک کردم خریداش رو ببره و ان‌قدر تحت تاثیر قرار گرفت ازم خواستگاری کرد :|
پاسخ:
:)))))))))))))))))))))))))) #مثل_کارگری_که_خورشید_بهش_کمک_کرد_بی‌جنبه_نباشیم
وای منم اولین بار که اسنپ گرفتم خیلی خاطره بدی شد برام. راننده مسیر رو بلد نبود و راه نیم ساعته رو حدود ۲ ساعت طول کشید تا رسیدیم. همش اشتباه می‌رفت. آخر سر هم دلم سوخت براش چون چند برابر اضافه تر راه رفته بود و یه مبلغی رو گذاشتم روی کرایه‌اش و بهش دادم که حداقل پول بنزینش دربیاد.
پاسخ:
بنده خدا لابد راننده تاکسی نبوده و تفننی مسافرکشی می‌کرده
یا مسیر تو واقعاً بد بوده
۱۲ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۳۳ رضا فتوکیان
حق دارید و منصفانه است....
ولی فکر و خیال زیاد هم خیلی خوب نیست قاعدتا....
احتیاط شرطه ولی با وسواس خیلی فرق داره
پاسخ:
احتیاط شرط عقله
با این پست یادِ دو باری افتادم که هوا تازه تاریک شده بود و من تنها داشتم برمیگشتم خونه و یهو حس کردم صدای پا داره نزدیکم میشه و قالب تهی کردم ،چه عرق سردی می کنه آدم :(
مزاحمای تلفنی بی شعورتر از مزاحمای خیابونین اتفاقا
پاسخ:
بی‌شعور، بی انصاف، نامرد، عوضی :(((( خر حتی!
و حتی من به جای اون بی شعور اول بی شرف نوشتم،لذا خواستم جانب ادب رو رعایت کنم پاکش کردم ،ولی باید می گفتمش حتما چون لایقشن:)))
پاسخ:
دیوسیرتِ اژدهاپیکر هم میشه گفت
منم دخترم، مزاحم هم داشتم ولی بازم همون جمله باباتو قبول دارم.:/
راستی شباهنگ برای اینکه آرامشتو بهم بریزم پیشنهاد می‌کنم فیلم snowden رو ببینی:)))) بی شوخی هم حتما ببینش. درباره‌ی کسی هست که در سازمان جاسوسی آمریکا بوده و دقیقا بخاطر اینکه متوجه شده چقدر دولت به زندگی خصوصی مردم و شخصی ترین لحظاتشون دسترسی داره، کلی بهم ریخته و ...
می‌دونم کلا سالی دوتا فیلم می‌بینی ولی حتما اینو در لیست امسالت قرار بده. لطفا (:(
پاسخ:
:))) من اصن با این قضیه که دولت اطلاعاتمو داشته باشه و تو نخِ کارام باشه مشکلی ندارم و اذیت نمی‌شم هیچ وقت. چون خیلی بی‌حاشیه‌ام و سرم تو کار خودمه همیشه. ناراحتی‌م برای وقتیه که کسی رو اعصاب و روانم پیاده‌روی می‌کنه.
خب اون یه چیزی فراتر از در نظر گرفتن پیام‌ها و مکالمات تلفنی بود البته :دی
 یهو اومد ذهنم گفتم ببینی ولی پشیمون شدم. همینجوریش بی‌اعتمادی پس‌فردا دو چندان می‌شه:)))

عهه این دوستت راضیه دقیقاً عادت منو داره! منم می‌زنم پاک می‌کنم همه‌چیو
جدیدا یکم جلو خودمو گرفته بودم ولی اعصابم در آرامش نیست، نشستم همه مکالماتم رو بجز یه سری پاک کردم راحت شدم:دی
تازه تو چیزایی که عادی و معمولی هستن هم نگه‌ می‌داری ولی من حتی اون مهم‌ها و خاطره‌انگیز‌هااااش هم پاک می‌کنم. نمونه‌ش چند وقت پیش، نشستم یه پوشه اسکرین‌شات که یادآور بسیاری از خاطرات بود رو ترکوندم.

پاسخ:
کلاً من مشکلی با دولت و کارهای دولت ندارم :دی
راضیه رو اعصابمه :)) شما مثل راضیه نباشید
سلام من تازه با وب شما آشنا شدم :-)
می خوام در این خصوص تو وبم بنویسم ‌، منم مثل شما هر چیزی که مستعد بهم ریختن آرامشم باشه رو اعتماد نمی کنم 
تماس های ناشناس رو به هیچ وجه پاسخ نمیدم ، اگر هم کسی خطشو عوض کنه اول مسیج میده بعد تماس می گیره که من پاسخ بدم 
معلوم نیست اون راننده چه جور آدمی باشه ، من فکر می کنم برای جامعه ما که در انیستاگرام هم مشهود فعلأ این قرطی بازیا براش زود 
ببخشید کامنتم زیاد شد 
موفق باشید 
پاسخ:
سلام.
از آشنایی با دوستی مثل شما خوشحالم :)