1134- اسنپ
روز آخری که تهران بودم و داشتم میرفتم راهآهن نصبش کردم. من همیشه آخرین کسیام که به یه نرمافزار، به یه پدیده، و به هر مقولهای تو زندگیم اعتماد میکنم. همیشه آخرین کسیام که هر چیزی رو باور میکنم. همیشه آخرین و همیشه محتاطترین. و البته همیشه مهلکترین ضربهها و بدترین اتفاقات رو هم خودم تجربه میکنم.
چند ثانیه بعد از ارسال درخواست ماشین یه آقاهه زنگ زد که "خانوم شما کجایی؟". شوکه شده بودم. فکر کن یه شمارهی ناشناس زنگ بزنه و بگه کجایی؟ فکر کردم اشتباه گرفته. نمیدونستم وقتی درخواست ماشین میکنی، راننده میتونه شمارهتو ببینه و داشته باشه. گفتم ببخشید؟ شما؟! گفت رانندهی اسنپم. سر کوچهی رستاک وایستادم. پس چرا نمیبینمت؟ نمیدونستم چی بگم. هنوز چمدونامو نبرده بودم دم در. مات و مبهوت و گیج و منگ! لغو درخواست زدم و اینترنتمو قطع کردم و رفتم پایین. دوباره زنگ زد. دیدم یه پراید وایستاده سر کوچه. با دست اشاره کردم که بیاد پایینتر. دیرم شده بود. سوار شدم.
همهی اون بیست دیقه نیم ساعتی که تو ماشین بودم، داشتم به شمارهام فکر میکردم. من ده ساله همین شماره رو دارم. برای همین به هر کس و ناکسی شماره نمیدم. داشتم فکر میکردم چون اینا تأییدیهی سلامت روانی میگیرن از اسنپ و اونجا کلی مدرک و نام و نشون دارن، نمیتونن و نباید برای مسافرا مزاحمت ایجاد کنن. ولی خب شمارهمو که داره. با یه شمارهی دیگه مزاحمتشو ایجاد میکنه. بعد با خودم گفتم چه مزاحمتی؟ تو که داری از این شهر میری. بعد به این فکر کردم که مگه مزاحم لزوماً باید تو شهری که زندگی میکنی باشه؟
وقتی رسیدیم راهآهن گفت شما گزینهی استفاده از هدیهی اولین سفر رایگانو نزدی و 15 تومن تقبل کنید. خواستم بگم نه تنها اون گزینه رو نزدم بلکه حتی لغو درخواست هم زدم و الان دقیقاً نمیدونم روی چه حسابی منو آوردی راهآهن. نگفتم. پونزده تومنو تقبل کردم و بعد به هماتاقیم پیام دادم که خواستی بری ترمینال با هدیهی اسنپ من برو.
ظهر سر سفره، بابا و پسرخاله داشتن در مورد اسنپ صحبت میکردن. گفتم چیز خوبیه. ولی کاش شمارهی آدمو به راننده نشون نمیداد. به هر حال شماره یه چیز شخصیه. گفتن شماره است دیگه. حساسیت نشون نده به این چیزا. بابا گفت اونا انقدر سمن دارن که توِ یاسمن توشون گُمی. چیزی نگفتم. بابا، پسرخالهی بابا، امید، شما و هر آقای دیگهای، هیچ کدومتون هیچ وقت تو مخاطباتون مزاحمِ1، مزاحمِ2، مزاحمِ3، مزاحمِ4 سیو نکردید، هیچ وقت با شنیدن صدای ناشناس رنگتون نپریده، پیامهاشونو نخوندید و بلاک نکردید، نترسیدید و آرامشتون با یه تماس و با یه پیام به هم نریخته. اصولاً شماها نمیدونید و نمیتونید بدونید مزاحم چیه. چون مزاحم یه چیزیه دقیقاً از جنس خودتون. مزاحمهایی هم که باهاشون مواجه شدید مزاحمهای خواهر و مادر و همسر و دختراتون بودن نه خودتون. تو این جامعه قدرت دست شماست. پس ترسیدن رو بلد نیستید. پس حق میدم بگید شماره است دیگه؛ انقدر حساسیت نشون نده.