11- خوابگاه اطلاعیه زده که اینترنت یکی دو روز قطعه
با سلام
بابا میگه فقط تهران!
کلی روضه خوندم براش ولی حتی اصفهانم نه
حتی ارومیه و اردبیل و بقیه شهرهای همسایه هم نه!
تبریزم که زبانشناسی نداره!
برای مهندسی پزشکی هم فقط تبریز و تهران
و تاکید ویژه داره بر کار و رشد و پیشرفت و اینکه آینده شغلی داشته باشه
و مدرکت از یه جای خوب باشه و دارقوزآباد و چالقوز شایدم چارقوزآباد نباشه
ولی به قول یکی از دوستان, دختر که قرار نیست نون دربیاره شکم اهل و عیالشو سیر کنه,
اتفاقاً ایشون ینی همین یکی از دوستان که اینو گفته, جزو همین قشر زحمت کشن
که قراره نون دربیارن شکم زن و بچهشونو سیر کنن
و جالبه یکی از دوستام دقیقاً سر همین موضوع از نامزدش جدا شد!
پسره گفته بود تو هم کار کن کمک خرجم باشی و شرایط اقتصادی جامعه بده و از این صوبتا
دوستمم گفته مگه وظیفه تو نیست نون دربیاری؟ من چرا کار کنم و خلاصه الان جدا شدن!
و خب الان دقیقاً سوالم اینه که دوستم این مدرکو میخواد بذاره در کوزه آبشو بخوره؟!
اصن چرا درس میخونیم؟
چرا درس میخونم؟
چرا درس میخونید؟
اصن درس چیه؟
با این شرایط رشته های برقو بیخیال شدم, چون نمیخوام دارقوزآباد و چالقوزآباد و اینا قبول شم, اگه زبونم لال روم به دیوار! زبانشناسی هم قبول نشم و مهندسی پزشکی هم قبول نشم, امسال دوباره کنکور زبانشناسی و مهندسی پزشکی و برق ثبت نام میکنم!
یادآوری: امید و محمدرضا دانشجویان سال اول آی تی و مکانیک اند!
امید داداشمه, محمدرضا و پریسا هم محصولات مشترک پسرعمه و دخترعموی بابا