1078- خوشمزهجات
هر موقع میرم خونهی دخترخاله اینا، اگه خرید مرید داشته باشن براشون انجام میدم.
اون سبزیا رو در حالی خریدم که نصفشونو نمیشناختم :|
فردای انتخابات خونهی دخترخالهی بابا بودم.
آرد و یه سری خرت و پرت گرفتم براشون کیک درست کنم.
نمیدونستم کیک شکلاتی دوست ندارن و تقریباً کیکه رو کلاً خودم خوردم.
دیروز برای افطاری خونهشون دعوت بودم (خودم خودمو دعوت کرده بودم به واقع).
با خودم آرد و اینا بردم و این سری شکلات نریختم توش.
یه ساعت قبل اذان مواد رو گذاشتم روی گاز و دم افطار رفتم برش گردونم و خاموشش کنم.
یه ساعت بعد افطار رفتم ببینم خنک شده یا نه. درِ ماهیتابه رو باز گذاشته بودم. هنوز داغ بود.
یه ساعت بعد دوباره رفتم بهش سر زدم. کولر روشن بود و درِ ماهیتابه باز بود. ولی هنوز داغ بود.
یه ساعت بعد هم بهش سر زدم. هنوز داغ بود.
یازده و نیم دخترخاله گفت برو برش دار بذار تو یخچال خب!
انقدر داغ بود که نمیتونستم برش دارم.
برش داشتم بذارم تو یخچال، دیدم گاز روشنه!!!
روشن بود :| چهار ساعتِ تموم روشن بود :|
و خب طبیعی بود که شبیه بیسکویت بشه.
پفکهایی که تو لیست خرید بودن
به اینا میگن پفک هندی
مثل ماکارونیه، میریزی تو روغن داغ، پف میکنه
چند روز پیش، خوابگاه
کتلت جغدی و الویهی جغدی
دسر شکلاتی و
اون سه تا پاستیل جغدی وسطی رو دریابید!
اولین، یا دومین برنجی که بعد از عید درست کردم.
برنج کم میخورم کلاً
امکاناتم هم برای خورشت در حد سیبزمینی و گوشت چرخکرده بود.
زعفران نرگس چیست؟
سفرهی افطارِ روزِ اول
فقط اون بشقاب سوپ مال منه
اون دلمهها رو هماتاقیام تو خونهی یکی از دوستاشون درست کردن
چشامو بستم و یکیشو به زور قورت دادم :|
ناخناشون بلنده خب...
پریشب یه جعبه شکلات گرفتم به هماتاقیام گفتم پاشین بریم اتاق شیما اینا چایی بخوریم
با اینکه اونا همیشه اتاق ما و بچههای اتاق ما همیشه اتاق اونا پلاسن،
ولی من اولین بارم بود قدوم مبارکم رو اتاقشون میذاشتم :|
باعث و بانیِ این پست کسیه که عکس این دو تا کیکو فرستاد گفت چرا از این پستای خوشمزه نمیذاری؟
فکر کنم یه سری چیز میزِ نفتی رو کیک نوشته
اون RIG 81 هم انگار شمارهی دکل نفته
روی کیک سمت چپی هم فکر کنم نفت ریخته :|