پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱. دیروز که جمعه باشه آزمون جامع داشتیم. این آزمون که اسم دیگه‌ش آزمون اصلح هست، از اونایی که دانشگاه فرهنگیان درس نخوندن و از طریق آزمون استخدامی تو آموزش‌وپرورش استخدام شدن، بعد از گذروندن دو ترم مهارت‌آموزی گرفته میشه و اگه قبول نشن نمی‌تونن به تدریس ادامه بدن. سه بار فرصت آزمون مجدد میدن و تهشم کسیو مردود نمی‌کنن. امیدوارم اونایی که تو این دانشگاه درس خوندن واقع‌بین باشن و بهشون برنخوره؛ ولی کیفیت آموزش این دانشگاه فوق‌العاده پایینه. چند وقت پیشم تو یه مصاحبه‌ای گفته بودن قراره به یکی از دانشگاه‌های تراز بالای کشور تبدیل بشیم. شما اگه جایزۀ صلح نوبل ترامپو باور کردی اینم باور کن. تو این دو ترم، به‌معنای واقعی کلمه هیچی یادمون ندادن (چون اساساً هیچی نداشتن که یادمون بدن) و کلاس‌ها به بهانه‌های مختلف اعم از آلودگی و گرما و سرما تعطیل یا مجازی شد. مجازیا هم تشکیل نمی‌شد عملاً. دو سه جلسه‌ای هم که حضوری بود هم مفید نبود. دیر تشکیل می‌شد و زود تموم می‌شد. وقتمون بی‌خودی هدر رفت سر این دورۀ مهارت‌آموزی. پنج‌میلیون و چهارصد تومنم شهریه‌ش بود. یه سری درس هم بود که اسمش خودخوان یا یه همچین چیزی بود. بدون امتحان، رندوم برای هر کی یه نمره‌ای گذاشتن. برای یه سریا بیست، برای یه سریا دوازده. کاملاً رندوم. بخوام منصف باشم، از ده بیست‌تا استاد، دو سه‌تاشون واقعاً باسواد بودن، ولی بقیه نه. من معمولاً سواد آدما رو با املا و انشاشون می‌سنجم. استادایی بودن که جوان بودن و مدرک دکترا هم داشتن، ولی ساده‌ترین اصول نوشتن رو بلد نبودن. یعنی اینا تو عمرشون یا کتاب و مقاله نخوندن، یا ننوشتن. اینکه چطور استاد شدن رو نمی‌دونم. بگذریم.

۲. سطح سؤالات آزمون اصلح به‌گونه‌ای بود که اگر منابع رو که حجم و تعدادش بسیار زیاد بود رو نمی‌خوندی نمی‌تونستی جواب بدی. مثلاً سؤال این بود که تو نظریۀ مازلو، نیاز به احترام تو کدوم سطحه؟ سطح یک، دو، چهار، پنج. یا مثلاً پاداش و تنبیه تو کدوم نظریه اومده؟ آزوبل؟ بندورا؟ اسکینر؟ پیاژه؟ تو دورۀ مهارت‌آموزی این منابع رو بهمون درس ندادن، اما آزمون از این منابع بود. من فرصت چندانی برای خوندن منابع نداشتم و سؤالات سال‌های قبل رو مرور کردم فقط. حدوداً نصفشو درست جواب دادم که کافیه. بقیه هم چه اونایی که خونده بودن چه اونایی که نخونده بودن همین وضعیت رو داشتن. نمرۀ منفی نداشت و این، شانس قبولی رو بیشتر می‌کرد. اگه منابعش به‌نظرم مفید و جالب میومدن می‌خوندم، ولی نبودن. مثلاً یه سری از منابع راجع به روان‌شناسی نوجوانان و آسیب‌هاشون بود، و عزت و احترام گذاشتن به دانش‌آموز و معلم یا یکی از منابع، سند تحول بنیادین بود که توش راجع به عدالت آموزشی و تحصیل رایگان نوشته بود. به‌قدری محتواشون با واقعیت فاصله داشت که حس می‌کردم خوندنشون توهین به شعور خودمه.

۳. هر سال تعداد سؤالات این آزمون جامع رو دارن کمتر می‌کنن. سال‌های قبل بیشتر از صدتا سؤال بود و حالا که به ما رسیده بود شصت‌وپنج‌تا شده بود. پنج‌تا سؤال آخر، تخصصی رشته‌های مختلف دبیری بود. من تو یکی از سؤالات تخصصی دبیری ادبیات بین گزینۀ یک و چهار شک داشتم؛ سؤالای دبیری زبان انگلیسی و ریاضی رو نگاه کردم دیدم اونا رو بلدم و جواباشون با جوابای سؤالای دبیری ادبیات یکیه. و گزینۀ یکِ اون سؤالی که شک داشتم رو انتخاب کردم؛ چون تو سؤال دبیری زبان انگلیسی هم جواب، گزینۀ یک می‌شد.

۴. صبح روز آزمون یکی از استادهای مهارت‌آموزی رو تو سالن دیدم. گفتم سلام آقای دکتر؛ در جواب سلامم منم خانم دکتر خطاب کرد. با توجه به اینکه این استاد، تو هر دو دانشگاه فرهنگیانِ اینجا و شهر ری تدریس می‌کرد و کلی دانشجو داشت، حقیقتاً کرک و پرم ریخت که نه‌تنها منو یادشه بلکه مدرکم هم یادشه.

۵. مهلت اعتراض به رتبه‌بندی تا امروز بود. اعتراض کردم ولی مدرسۀ اسبقم هنوز برگۀ ارزشیابیمو پیدا نکرده. ادارۀ منطقۀ قبلی هم جواب درست و حسابی بهم نداد بدونم پرونده‌مو فرستاده این منطقه یا نه.

۶. همون‌طور که برای خرید لباس مجلسی برنامه‌ای نداشتم، برای آرایشگاه و درست کردن موهامم برنامه‌ای نداشتم. قبلاً شک داشتم ولی الان دیگه مطمئن شدم من و اطرافیام دنیای جدایی برای خودمون داریم. چیزایی که برای اینا تو اولویته برای من آخرین اولویت هم نیست؛ کلاً نیست. و برعکس. چیزایی که برای من مهمه، برای اینا تعریف نشده. به هر حال به اصرار مامانم، رندوم از اینترنت شمارۀ یه سالن رو برداشتم زنگ زدم وقت گرفتم. شرط کردم عکس و فیلم نگیرن و گفتن اگه رضایت نداشته باشید نمی‌گیریم. گفتم نه نداریم. قیمتشونم با اینکه نزدیک خودمون بود ولی از جاهای دیگه بهتر بود. یعنی جاهای دیگه از چهار پنج تومن شروع میشدن، اینا تهش چهار پنج تومن می‌گیرن.

۷. اون روز که رفتم اداره برای پیگیری مدرسۀ جدید، شمارۀ مدیر یه مدرسۀ خوب رو دادن که برم باهاشون صحبت کنم. بعد که با مدیرش صحبت کردم گفت معلم قبلیمون برگشته و اعلام نیازمونو پس گرفتیم. قرار شد منتظر بمونم تا اداره خودش دوباره باهام تماس بگیره. چند روز پیش تماس گرفتن گفتن برو فلان مدرسه. اون مدرسه رو می‌شناختم و معلم ادبیاتش دوستم بود. گفتم باشه. قبل از اینکه با مسئول اداره خداحافظی کنم پرسیدم شما مطمئنید مدرسۀ قبلی من در جریان این جابه‌جاییه؟ آخه تا حالا هیچ صحبتی با من نکردن راجع به این موضوع. گفتن آره. گفتم از این جهت پرسیدم که یه وقت اشتباه نشده باشه و من بدون اطلاعشون نرفته باشم. گفتن نه، اونا اطلاع دارن. گفتم آخه پس چرا هیچی نمی‌گن!؟ بعد به دوستم پیام دادم و قضیه رو پرسیدم. دیدم به اونم گفتن بره مدرسۀ قبلی من. مثل اینکه برای مدرسۀ قبلی من معلم پیدا نکرده بودن و منو با یه دبیر دیگه جابه‌جا کرده بودن. حالا این دوستم سابقه‌ش از منم کمتره و امیدوارم زیاد اذیت نشه تو فضایی که همه بالای بیست سال سابقه دارن. تلفنی باهاش صحبت کردم و یه سری نکات اون راجع به مدیر و مدرسۀ قبلیش بهم گفت، یه سری نکات هم من بهش گفتم. البته قبلاً که بحث جابه‌جایی نبود، باهم راجع به مدرسه‌هامون حرف می‌زدیم و با فضاشون آشنا بودیم. بهش گفتم فضای مدرسه مذهبیه و چهارشنبه‌ها زیارت عاشورا دارن و روزهای دیگهٔ هفته هم به اسم یکی از امام‌ها سفره و اینا پهنه و چادر هم اجباریه، هر چند معلما اکثراً چادری نیستن و مسن و سابقه‌دارن. بچه‌ها هم نسبتاً درس‌خونن و اکثراً هم دم در چادر می‌پوشن یا نمی‌پوشن و تو کیفشون میارن می‌برن. گفت مدرسهٔ ما هم برعکسه و کلاً یکی دوتا از دانش‌آموزان چادری‌ان، اغلب درس نمی‌خونن، مرفّهن، و معلما هم همه تازه استخدام شدن.

۸. بهش گفتم فضای مدرسه‌مون خوب بود، امنه، آرومه، ولی انتظار رفتار حرفه‌ای ازشون نداشته باش، چرا که هنوز که هنوزه به من نگفتن قراره از سال دیگه باهاشون همکاری نکنم. رفتار معلماشونم این‌جوریه که مثلاً اونایی که بازنشسته شدن، بدون پیام خداحافظی و بدون پیام تشکر از طرف مدیر یا معاون، گروه مدرسه رو ترک کردن. من این رفتارها رو بی‌ادبانه و غیرحرفه‌ای می‌دونم. حالا هر چقدر هم می‌خوان سابقه داشته باشن. جالبه که مدرسۀ این دوستم هم بدون اینکه به این دوستم بگه، از گروه مدرسه حذفش کرده بود. ولی تو گروه مدرسۀ ما کسیو از گروه حذف نمی‌کنن. هنوز معلمی که قبل از من اونجا تدریس می‌کرد و بازنشسته شد تو گروه بود. ولی من دوست نداشتم تو گروهشون بمونم. دوست هم نداشتم بدون خداحافظی گروه رو ترک کنم. یه پیام با این مضمون نوشتم که با سلام و احترام خدمت همکاران عزیز، حضور خانم فلانی، همکار جدید ادبیات را خوشامد می‌گم. این یک سالی که در کنار شما بزرگواران بودم، تجربهٔ ارزشمندی بود. از شما بسیار آموختم و مهربانی‌ها دیدم. با اجازه از محضر تک‌تک شما عزیزان این گروه دوست‌داشتنی را ترک می‌کنم، اما همیشه به یاد شما خواهم بود و هر جا باشم ذکر خیر شما خواهد بود. این‌ها شماره‌های تماس بنده هستند. خدمتتان می‌فرستم که اگر موضوعی، چه شخصی و چه اداری پیش آمد و کاری و کمکی از من ساخته بود، در خدمتتان باشم.

و بعد گروه رو ترک کردم. و بعد، چند نفر از دبیرها اومدن خصوصی پیام دادن و ابراز لطف و محبت کردن. مدیر و معاون چی؟ هیچی! واقعاً هیچی!

قبلاً می‌گفتم فرقی نمی‌کنه کجا باشم فقط نزدیک باشه، الان با اینکه یه کوچولو دورتر شدم ولی خوشحالم اونجا نیستم.

۰۴/۰۶/۱۶
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۱۰)

سلام، ان‌شاءالله که سال جدید براتون خیر و پربرکت باشه.

 

من دانشگاه فرهنگیانی بودم و فرمایشتون رو تصدیق میکنم. ولی حسم بیشتر ترحمه تا تاسف:( 

اساتید خوبی نداره، سالهای ما که اصلا استاد کم داشتن بغیر اینکه خوبم نبودن. چندتایی استاد خیلی خوب داشتم که امیدوارم گذرتون بهشون خورده باشه:) تو آموزش ابتدایی که مرکز ثقل بودن.

دکتر شیرین سلیمیان، دکتر جمیله غفاریان، دکتر محمد سعید شفیعی، دکتر مرادی. 

حافظه‌شون از این جهت خوبه که معلم بودن .

 

برای دوره دیدن سایت مدرسه یادگیرنده مرآت رو پیشنهاد می‌کنم. هم گواهیش برای آموزش پرورش معتبره هم کیفیت آموزش و اساتیدش خوبه. 

 

الهی موفق باشید

پاسخ:
سلام
متأسفانه هیچ کدوم رو نمی‌شناسم. 
من حس ترحم و تأسف رو باهم دارم. حق مردم ما این نیست. این کیفیت زندگی و این کیفیت آموزش واقعاً حقمون نیست.
گواهی و دوره و... کم ندارم. برای امسال ۴۰ ساعت کافی بود ولی من ۱۵۲ ساعت دارم. برای شورا و کارگاه‌های مدرسه هم اگه گواهی بدن امتیاز تعلق می‌گیره، ولی اغلب مدارس گواهی نمیدن. این مدرسه هم نداد. حالا با اینکه گواهی نداد ولی کارگاه هوش مصنوعیش خیلی مفید بود برام. چند ماه منو تو کارهام (چه رساله چه کارهای فرهنگستان) جلو انداخت.

راستی این غیرحرفه‌ای برخورد کردن رو احتمالا در اقصی نقات ببینید. یکی از حرفای اصلی مدیر تو جلسه آموزگاران هر سال اینه که چارت سازمانی و وظایف معلم رو باید بدونید و ... .

ولی کلا خاله زنک بازی رو شاهد هستیم. مثلا مدیر پارسال من بجای اینکه اطلاع بده بیا ارزشیابیت رو امضا کن و بگیر به یکی از اقوام دوووورم که معلم اون مدرسه است گفته به مادرم تو جلسه خانوادگی گفته به من بگن باید هفته آینده برم مدرسه:/ و خب من دیروز انقدر عصبانی شدم.

 

یا وقتی کارورز بودم معلمی که باید میرفتم کلاسش تو مجازی کلی کار سرم ریخت و گفتم دانشجوام نمی‌تونم انجام بدم، فرصتش رو ندارم. ویس داد و محترمانه ولی تهدیدآمیز گفت بالاخره گفتم نمره دستم دارید خدایی نکرده کم نشه:/ در صورتی که کارای خودش بود مثل سوال طرح کردن و تکلیف بررسی کردن. از استادم پرسیدم گفت خیر نمره‌ای دست معلم ندارید. فقط تایید حضور در مدرسه داری که با مدیرته. 

 

یا مثلا یه معلمی رابط یک طرحی شده بود. میانه سال اومد تو جلسه برگه چسبوند روی میز عکساش رو گرفت و اومد توضیح بده باید چکار کنیم به همون ۴-۵ صفحه که به عنوان راهنما داده بودن مسلط نبود. خلاصه که عکس گذاشت تو گروه برید بخونید انجام بدید.

 

زیاده از این قبیل.

 

خ

پاسخ:
اون اوایل به خودم گفتم تو نازک‌طبعی و طاقت نیاری،
ولی خب گوش نکردم و الان به مرحله‌ای رسیدم که حس می‌کنم نمی‌تونم بیشتر از این تحملشون کنم.

یه دوره هم هست، نوابغ تدریس، محمد حافظی نژاد. اون گرون بود برای منِ دانشجو ولی بشدت خوب بود. روش تدریس و مدیریت کلاس و... .

 

پاسخ:
ببین اصل حرفم اینه که همین روش تدریس و مدیریت کلاسی که به‌شدت خوبه، زمین تا آسمون با واقعیت فرق داره. یه تجربه‌های ناگفته‌ای داریم از فضای مدرسه که نمیشه تو کتابا آورد. آوردنشونم البته تف سربالاست. کسی هم نیست که این رفتارهای اشتباه رو براش گزارش کنی، چون همه‌شون دستشون تو یه کاسه‌ست. همه‌شون تو یه تیمن.

بله متاسفانه. امسال برای منطقه ما برای ابتدایی یه مسئولی اومده که بهتره، هم تحصیلات مرتبط داره هم بشدت به حرف معلم گوش میکنه و پیگیره.

 

اصلی‌ترین مشکل اینه که هرکس با هر سابقه و عملکردی باشه، سر ماه حقوقش تو جیبشه. ترس ندارن. 

و نیرو هم کم دارن.

معلم پسر عمم تو کلاس پنجم فوق العاده عملکرد ضعیفی داشت از هر نظر. با اعتراض اولیا و اداره و ...، تنها اتفاق این بود که مدرسه‌ش عوض شد و یک تذکر گرفت.

ضعیف که میگم یعنی عمه‌‌م تو خونه مباحثو سرچ میکرد پسرش فیلم ببینه یاد بگیره. و این بچه که پایه قوی داشت خصوصا تو ریاضی اشکش درمی‌اومد

پاسخ:
خب آخه یعنی چی که مدرسه عوض شد؟ اون مدرسهٔ جدید چه گناهی کرده؟ 🙄
اون همکار منم که سؤالای امتحانو به شاگرداش گفته بود (سؤالامون مشترک بود)، طوریش نشد. به کارش ادامه داد 🙄
یا مراقب‌هایی که خودشون تقلب می‌رسوندن به دانش‌آموزا

سلام

خدا قوت

 

به من امسال دوازدهم تجربی دادن. دهم، یازدهم، دوازدهم.

نکته‌ای اگر هست دربارهٔ کتاب ادبیات لطفاً بفرمایید.

آیا امتحان تصحیح کردن در سامانه سخته؟

نیم‌ترم هم مثل پایان‌ترم باید با سامانه باشه؟

نگارش چطوره؟

مجازی اگر شد چطور پیش برم؟

 

 

تشکر.

 

پاسخ:
سلام
نکته که زیاده. چندتا از مهماشو می‌گم، اگه ناقص بود بازم بپرس
ادبیات از کنکور ریاضی و تجربی حذف شده. پس یازدهم و دوازدهم فقط دغدغهٔ نهایی دارن. باید براشون سؤال نهایی حل کنید (انگار ریاضیه می‌گم حل کنید 🙄) که آماده بشن.
بارم سؤالات نهایی، ۲۵صدمی و تعدادشون زیاده. پس خوبه که جزئیات رو بلد باشن.
نصفشون هنوز فرق جملهٔ معلوم و مجهول رو نمی‌دونن. واژه‌سازی و تجزیهٔ کلمات مشتق و مرکب رو خوب بلد نیستن. روی دانش زبانی بیشتر وقت بذارید. آرایه و لغت براشون تکراری شده ولی دانش زبانی جدید و سخته. البته برای معلما هم سخته. قبلاً ما برای دانش زبانی یه معلم جدا و کتاب جدا داشتیم. نمی‌دونم کی با ادبیات ادغام کردن ولی نتیجه این شد که معلمای ادبیات که دانش زبان‌شناسی ندارن این بخش رو هم مجبور شدن بگن و داستان شد. البته اینکه بچه‌های زبان‌شناسی رو به‌عنوان معلم ادبیات استخدام کردن هم بی‌اشکال نبوده. الان تو بخش دانش ادبی هم دانش اینا کم‌تره. یعنی من هر چی از وزن شعر بلدم خودم یاد گرفتم و تو مدرسه و دانشگاه همچین چیزی نداشتیم، در حالی که الان به‌عنوان معلم ازم انتظار دارن بلد باشم. 

تصحیح سخت نیست، ولی زمان‌بره. پنجاه شصت‌تا سؤاله. من خودمو ملزم کرده بودم با لپ‌تاپ انجام بدم. موقع جنگ که اینترنت هم قطع بود با گوشی انجام دادم دیدم راحت‌تره. با اینترنت داخلی می‌شد تصحیح کرد.
پایان‌ترم نهاییه ولی نیم‌ترم و اینا با خودته. داخلیا رو شبیه نهایی بگیر بدونن نهایی چجوریه.
نگارش کتاب جدا داره ولی مدارس کمترین اهمیت رو بهش میدن و زنگشو می‌خورن. نامه‌نگاری و خلاصه‌نویسی و اینا داره نگارش که خیلی برای دانشگاه مفیده. قانعشون کن که مفیده. 
مجازی اگه شد قراره بخوابن. حضوری می‌زنن می‌خوابن. پس سعی کن با سؤال و جواب بیدار نگهشون داری. جوابا رو اکثراً از هوش مصنوعی کمک می‌گیرن. اگه حواست جمع باشه تشخیص میدی خودشون نوشتن یا هوش مصنوعی. می‌تونی یه فیلم از شاهنامه بدی بگی ببینن خلاصه کنن. یا مثلاً گنجور و واژه‌یاب رو معرفی کنی بهشون بگی هر کی دنبال معنی ده‌تا کلمه بگرده و ده بیت با فلان واژه‌ها پیدا کنه. در واقع اون جلسه کاربرد فناوری در ادبیات باشه. 
همهٔ مدارس میگن مجازی تو شاد برگزار بشه ولی وقتی همهٔ مدارس می‌‌ریزن تو شاد سنگین میشه و یه سریا اسکای‌روم و اینا میرن. ببین مدرسه‌تون کجا برگزار می‌کنه مجازی رو.

ممنونم وقت گذاشتید.

دربارهٔ تصحیح سامانه‌ای پایان‌ترم خیلی اضطراب دارم. 

امیدوارم از پسش بربیام.

پاسخ:
خیلی آسونه نگران نباشید. هم فایل راهنما داره هم پاسخنامه. چند نفر هم تصحیح می‌کنن که حقی ضایع نشه. شما فقط زیر هر سؤال نمره‌ای که گرفته رو علامت می‌زنید. مثلاً صفر، ۲۵صدم یا نیم رو علامت می‌زنید.
خود سامانه جمع می‌زنه میگه مجموع ۱۲ شد مثلاً.

خواهرم مهارت آموز بوده...فعلا نحوه اجرای دوره مهارت آموزی شبیه یک سیرک و نمایش بزرگه....برو تو سایتشون ببین با چه افتخاری به خاطر برگزاری آزمون اصلح از خودشون تشکر میکنن:(((

ان‌شاءالله نیروهای جوان متعهد باسواد مثل شما اضافه بشن اونجا به تدریج ....

+ من هم سر مجلس خواهر آرایشگاه نرفتم و جالبه با یه عالمه بچه که مامان هاشون رفته بودند سالنهای مختلف مونده بودم خونه:) البته خودم موهام رو سشوار کردم .... آن ونوقتا اتو مو نبود یا رایج نبود که کار باهاش به مراتب راحت تره:)

اما سر عروسی داداش مامان گفتن اینجا داماد محرمه و لااقل موهات رو برو یه سشوار بکش که رفتم:)

پاسخ:
جدی از خودشون تشکر کردن؟! خدای من 🤣
ان‌شاءالله 

قبلاً برای زندگی کردن بیشتر ذوق داشتم‌. الان نمی‌دونم چم شده. حتی برای دفاع خودمم بی‌ذوق‌ترینم.

تصحیح میکنم: مدیرمون از هشتم تو شاد پیام داده بود و چک نکردم و من ندیده بودم، امروز چک کردم دیدم ارزشیابیم رو فرستاده و در ادامه گفت این هفته بیا

پاسخ:
همه که مثل من هر روز و هر ساعت شادو چک نمی‌کنن. باید زنگ می‌زد می‌گفت.

طبق چیزی که اطرافم دیدم دانشگاه‌های دولتی که رشته‌های آموزش دارن، کیفیت آموزششون از دانشگاه فرهنگیان بهتره. دانشگاه‌های تاپ منظورم نیست، اگه بین یه دانشگاه دولتی معمولی و فرهنگیان معمولی مقایسه کنیم به نظرم می‌تونه تا حدی درست باشه. بازم نمیخوام با مشاهدات خودم با قطعیت نظر بدم. اما خب ما اینو دیدیم. و اینکه متاسفانه به دلیل اینکه دانشجوی دانشگاه فرهنگیان از ابتدا شغلش تضمینه و استخدام شده‌ست، خیلی به درس خوندن هم اهمیت نمیده. (بازم نمیگم همه.) خب انگیزه رو کم می‌کنه واسه درس خوندن وقتی تاثیر خاصی نداره. من خودم رشته‌م آموزشه و می‌بینم انقدی که ما جون می‌کَنیم واسه درس خوندن و الف شدن با اساتید سختگیر، دوستان فرهنگیانیم اصلا عین خیالشونم نیست و فقط میخوان پاس کنن تموم شه.

به عنوان یه دانشجومعلم پایین بودن سطح آموزش دانشگاه فرهنگیان رو کاملا تایید می‌کنم 

ایرادش هم تو مدیریت و سیاستگذاری غلطه. این همه پول حقوق میدن به دانشجومعلم ها، پول ندارن استاد خوب بیارن یا فضای اموزشی درست حسابی تهیه کنن. خیلی غیرمنطقیه اصلا. بعد هم رفتارهای دگم و حراست بازی های بی‌مورد اساتید خوب رو فراری میکنه. استاد برای اینکه تدریس داشته باشه باید شخصا حضوری بیاد دفتر حراست و نامه درخواست بزنه و خواهش کنه بهش کلاس بدن و اینا نامه رو میفرستن تهران تا تایید کنه‌. هر سری هم باید تکرار شه. بابا زشته. معلومه که هرکسی حاضر نمیشه. تازه یه تف هم کف دستشون نمی‌اندازن آخر ترم. هیات علمی هم که خیلی خیلی خیلی کم داره‌. و پول ندارم هیات علمی جذب کنن. مسخره است اصلا. 

 

اما

با تمام اینها 

سفت و سخت معتقدم جذب آپ شدن از راه دانشگاه فرهنگیان صد برابر بهتر از ماده ۲۸ئه. ما چهار سال فرصت داشتیم برای آماده شدن. واقعیت اینه که این چهار سال از اساتید چیز زیادی یاد نگرفتیم،اما اط همدیگه خیلی زیاد! تک تک درس ها رو کنفرانس دادیم به نوبت و ایرادهای همدیگه رو گرفتیم. خیلی خوب بود. کارگاه‌ها و دوره هایی که از طریق بسیج و کانون های فرهنگی شرکت کردیم عالی بودن. هرچنو اختیاری بودن و همه شرکت نمیکردن خب. اونجا اساتید خیلی خوبی میومدن. هر ترم چهارتا کارگاه شرکت کنی خودش کلیه. کارورزی کم بود واقعا اما بودنش خیلی بهتر از نبودنشه.  ایم چهار سال سراسر فرصته. یه مدیر درست حسابی سر کار بیاد یعنی از این رو به اون رو میشه. که متاسفانه مشکل مدیریت داریم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">