1000- من خاطره مینوشم و با یادِ تو خوبم...
پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۴۰ ب.ظ
هم میزنم این قهوهیِ تلخِ قجری را
تا فکرِ تــو شاید برساند شکری را
من خاطره مینوشم و با یادِ تــو خوبم
برگرد... وَ پایان بده این بیخبری را
بعد از گله و اخم بگو سیب... وَ پر رنگ
لبخند بزن تا بنویسم اثری را
حالا که حواسم به تـــو پرت است... بگیرند
از دست من این هوش و حواس بشری را
با قاشق خود شعر نوشتم، وَ مدادم
هم میزند این قهوهیِ تلخِ قجری را
علی مردانی
+ این که یک روز، مهندس برود در پی شعر، سَر و سِرّی است که با موی پریشان دارد.
+ روز مهندس مبارک :)
۹۵/۱۲/۰۵