پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی نوه‌ی اون یکی خاله‌ی بابا» ثبت شده است

+ بالاخره تحلیل من از نامه 53 نهج البلاغه تموم شد!!!

ولی عااااااااااااااالی بود, عالی!!! 

فکرشم نمی‌کردم همچین چیزایی توش باشه

اصن جا داره تشکر کنم از حضرت علی بابت این نامه اش به مالک اشتر!

به خدااااااااا!

اصن حرف نداشت

مثلاً از این قسمت خیلی خوشم اومد:

حضرت علی خطاب به مالک که فرماندار مصر شده: هرگز پیشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودى خدا در آن است رد مکن، که آسایش رزمندگان، و آرامش فکرى تو، و امنیّت کشور در صلح تأمین مى ‏گردد, لکن زنهار زنهار از دشمن خود پس از آشتى کردن، زیرا گاهى دشمن نزدیک مى‏‌شود تا غافلگیر کند، پس دور اندیش باش


و همین طور این قسمت:

خدا را خدا را در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه، که هیچ چاره ‏اى ندارند,

همانا در این طبقه محروم گروهى خویشتن دارى کرده و گروهى به گدایى دست نیاز بر مى‏‌دارند، پس براى خدا پاسدار حقّى باش که خداوند براى این طبقه معیّن فرموده است؛ بخشى از بیت المال و بخشى از غلّه ‏هاى زمین‏‌هاى غنیمتى اسلام را در هر شهرى به طبقات پایین اختصاص ده، زیرا براى دورترین مسلمانان همانند نزدیک‏ترین آنان سهمى مساوى وجود دارد و تو مسئول رعایت آن مى‏ باشى. مبادا سر مستى حکومت تو را از رسیدگى به آنان باز دارد، که هرگز انجام کارهاى فراوان و مهم عذرى براى ترک مسئولیّت‏‌هاى کوچک‏تر نخواهد بود. همواره در فکر مشکلات آنان باش

بخشى از وقت خود را به کسانى اختصاص ده که به تو نیاز دارند، تا شخصا به امور آنان رسیدگى کنى و در مجلس عمومى با آنان بنشین و در برابر خدایى که تو را آفریده فروتن باش و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوى آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو کند


عکس دست‌خطمو آپلود کردم به ادامه پست 56

و اما بعد 

این عکس اولیو من فرستادم تو گروه و ادامه ماجرا در راستای پست پیشین:

اینم بگم که مهدی, نوه ی اون یکی خاله‌ی باباست و آخرین باری که دیدم نوزادی بیش نبود

الانم فکر کنم بچه مدرسه ای, ششم, هفتم اینا باشه


۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۵
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)