پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند
پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امین نوۀ خالۀ بابا» ثبت شده است

امین: لپ‌تاپت مبارکه

نسرین: مرسی, البته به پای کُرآی سِوِنِ شما نمی‌رسه

امین: خب اینم که کُرآی سِوِنه, تازه از مال منم بهتره

نسرین: عه! لپ‌تاپم سِوِنه؟ نمی‌دونستم :(

امین: !!! خوبه برچسبم داره هااااااا!

نسرین: حاجی تا حالا سیمای تار شما پاره شده؟

حاجی (بابای امین): آره, چه طور؟

نسرین: بلدید سیمای گیتارمو عوض کنید؟

حاجی: مطمئن نیستم, بیار ببینم

نسرین: علی؟ تو بلدی سیمای گیتارو عوض کنی؟ یکیش پاره شده

علی(پسرداییِ امین): من نه, ولی پنج‌شنبه ها ویولون دارم می‌برم اونجا درست کنن,

دوشنبه‌ها دوستام گیتار دارن, صبر کن دوشنبه ببرم

نسرین: دوشنبه که ما میریم

علی: خب بیار فرودگاه, قبل رفتن ازت بگیرم, وقتی برگشتید میارم گیتارو

نسرین: گیتارو بیارم فرودگاه؟ میخوای امام حسین همونجا دیپورتم کنه؟ :))))))))

 

* علی و امین, 17 ساله, از نوادگان خاله‌ی 80 ساله بابا

* الان باید بگم التماس دعا؟ محتاجیم به دعا؟ حلالم کنید؟ نائب‌الزیاره‌ایم؟ یا چی؟

۳۴ نظر ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۴۴
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)