پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آقای الف معلم فیزیک» ثبت شده است

1028- تو مو می‌بینی و من پیچشِ مو

پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۶، ۰۵:۲۹ ب.ظ

در راستای پست قبل، یکی از دوستان کامنت گذاشته بودن که ما اون بازی کشیدن مو رو به نیت اینکه شوهر کی خوشگل‌تره انجام می‌دادیم. استغفرالله! یکی از دوستان هم پرسیده بودن تو آزمایشگاه ثبت سیگنالای مغزی، یه وقتایی اونی که سیگنالشو می‌گرفتن، خودش بوده و روسری سرش بوده. ولی بعداً که الکترودها رو از سرش جدا می‌کرده چند تا تار مو بهش می‌چسبیده و یادش نیست که متوجه نشده بوده یا فکر کرده بوده اشکال نداره و تمیز نکرده و الکترودها رو یکی از پسرا تمیز کرده و یادشه یه بار گفته "موهاتم که چسبیده به الکترودها". دیدن یا دست زدن به موهای کنده شده‌ی دختر چه حکمی داره؟! در راستای سوال ایشون، یادمه دبیرستان که بودیم، معلم‌مون می‌خواست کار با کولیس ورنیه (قطرسنج) رو یاد بده و نازک‌ترین چیزی که باهاش آزمایش می‌کردیم تار مو بود و چون خودش کچل بود از ما یه تار مو خواست. منم که همیشه جان بر کف و داوطلب در زمینه‌های علمی فرهنگی بودم و حتی وقتی معلم زیست‌مون داشت گروه خونیا رو یادمون می‌داد، این خونِ من بود که رفت زیر میکروسکوپ و A مثبت از آب درومد. فلذا دست کردم زیر مقنعه و یه تار مو درآوردم دادم دست آقای معلم و قطرشو اندازه گرفتیم. حالا بعدِ ده سال نشستم دارم به عقوبت اُخرویِ کارم فکر می‌کنم و سایت‌های مراجعو بررسی کردم و بعدشم زنگ زدم دفترشون.

نتیجه‌ی تحقیقاتم طی 24 ساعتِ گذشته: مویی که از سرِ زن جدا شده و روی فرش یا حالا هر جایی افتاده اگر نامحرم ببیند و دست بزند چه حکمی دارد؟ پاسخ: در این زمینه بین فقها اختلاف نظر است، برخی می‌گویند حرام نیست ولی بنا بر احتیاط واجب باید از نگاه و لمس موی جدا شده از نامحرم اجتناب شود و دست زدن به آن خلاف احتیاط است. برخی نیز معتقدند اگر به قصد لذت نباشد، اشکال ندارد. والا من خودم شخصاً چندشم می‌شه. لذت کجا بود آخه. روایت داریم وقتی مو تو غذا باشه، فرقی نداره مژه‌ی دلبر باشه یا سیبیل مراد. اصن اینا که یه تار موی همسرشونو به یه دنیا نمیدن، اگه همونو تو غذا پیدا کنن چی؟
خب دیگه بیشتر از این منقلب‌تون نمی‌کنم. تا فتوایی دیگر بدرود.

--------------------

بعداًنوشت‌ها: یکی دیگه از دوستان طی کامنتی تأکید کردن باید حتماً موی جلوی سر کنده بشه تا شوهر مورد نظر خوشگل باشه. دوست دیگری فرمودن احتمالاً اون روز گلبول‌های قرمزو زیر میکروسکوپ دیدید. زیرا گروه خونی رو با میکروسکوپ تعیین نمی‌کنن. به نقل از ایشون یه ماده‌ای هست به اسم آنتی‌کُر (سه تا آنتی‌کر داریم، A و B و Rh) سه قطره خون می‌ذاریم رو یه لام شیشه‌ای، روی یکی A می‌ریزیم، روی یکی B و یکی هم که Rh. بعد یه کم صبر می‌کنیم. اگر A لخته شد گروه خونی A هست. اگه B لخته شد B و اگر هر دو لخته شد گروه خونی AB. اگر هیچ کدوم لخته نشد گروه خونی O هست. واسه منفی و مثبت بودن هم اگر قطره‌ی خون سومی که Rh ریخته بودیم لخته شد مثبت و اگه نشد منفیه.

کامنت گذاشتن ما هنوز هم وقتی یه چیزو باهم می‌گیم می‌دوییم و موهای همو می‌کشیم تا شوهرمون خوشگل‌تر شه. مثلا موی بچه‌های متاهلو که می‌کشم جیغ میزنن میگن به هر حال شوهر ما خوشگل‌تره! شوهر اونا که دیگه تعیین شده حالا چه اصراریه موهای ما رو بکشن و نذارن شوهرامون خوشگل‌تر باشن؟! و اینکه سال پیش‌دانشگاهی سر کلاس فیزیک دبیرمون خواست قطر یه چیزی رو اندازه بگیره و رو به بچه‌ها گفت یه تار مو میخوام منم داوطلبانه یه تار مو تقدیمش کردم و بعد از گرفتنش گفت چقدر درازه! و اینکه من خودم یه سوال شرعی همیشه توی ذهنم بوده و اونم اینکه آیا تف نامحرم حرامه؟ مثلا یه دختره آب بخوره و دقیقا از همونجایی که آب خورده یه پسر آب بخوره و اون قسمته تفی بوده باشه... حکمش چیه دقیقا؟!

پاسخ شیخ شباهنگ دامَ ظلهاالعالی: والا من شنیدم روی صندلی یا جایی که خانوم نشسته باشه، بعد از اینکه بلند شد نباید یه آقا بشینه و باید صبر کنه یه مدت بگذره. فکر کنم حکم این لیوان تف‌تفی هم همین باشه. خدا وکیلی من توی لیوان دهنی خودمم آب نمی‌خورم. این کدوم اسکوله که می‌خواد توی لیوان دهنیِ یه دختر نامحرم و تازه دقیقاً از همون ناحیه‌ی تف‌تفی شده آب بخوره آخه؟

سوالات شرعی و حتی غیرشرعی‌تان را از شیخ بپرسید!!!

۱۷ فروردين ۹۶ ، ۱۷:۲۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)


ناکاتا پرسید: «می‌توانید به من بگویید خاطرات چه جوری هستند؟»

خانم سائکی به دست‌هایش روی میز خیره شد، بعد سرش را بالا آورد و دوباره به ناکاتا نگاه کرد. «خاطرات شما را از درون گرم می‌کند. اما در عین حال شما را پاره پاره می‌کند.»

ناکاتا سرش را تکان داد. «این چیز سختی است. تنها چیزی که من می‌فهمم زمان حال است.»

خانم سائکی گفت: «من درست برعکسم.» (کافکا در ساحل، صفحه‌ی 556)

ناکاتا گفت: «من زمان درازی زندگی کرده‌ام، اما همان‌طور که گفتم، من هیچ خاطره‌ای ندارم. بنابراین این «رنج بردن» را که از آن حرف می‌زنید واقعاً نمی‌فهمم... اما آنچه فکر می‌کنم این است، شما هر قدر هم رنج برده باشید، هرگز نخواستید آن خاطرات را از دست بدهید.»

خانم سائکی گفت: «این حقیقت دارد. هر چه بیشتر به آن‌ها می‌چسبیدم، آزاردهنده‌تر می‌شد، اما هرگز نخواستم تا زمانی که زنده‌ام، آن‌ها را رها کنم. این تنها دلیلی بود که برای ادامه‌ی زندگی داشتم. تنها چیزی که ثابت می‌کرد زنده‌ام.» (صفحه‌ی 558)


+ معرفی انیمیشن: Inside Out 2015

عیدتون مبارک

۴۹ نظر ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۱۴
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

543- از سلسله تفاوت‌های اینجا و اونجا 1

پنجشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ب.ظ

بهار 87:

جلسه ی آخر فیزیک دوم دبیرستان؛

آقای اکرمی با اینکه همه رو با نام خانوادگی صدا می‌کرد، 

همین که وارد کلاس شد گفت: سلام بچه ها. چه طوری نسرین؟!

از نسیم (هم‌کلاسیم) پرسیدم: آقای اکرمی با منه؟ منظورش من بودم؟!!!

آبان 92:

یکشنبه بعد از کلاس اصول ادوات، بچه‌ها زودتر از من رفتن و 

من آخرین کسی بودم که کلاس رو ترک می‌کردم

با بچه‌ها قرار گذاشتیم تمرینارو تحویل ندیم و بمونه برای سه شنبه

دکتر ف. داشت وسایلشو جمع می‌کرد. 

همین که خواستم برم گفت: نسرین خانوم شما نمیخوای تمریناتو تحویل بدی؟


اینجا ینی تو فرهنگستان، نه تنها همدیگه رو "شما" خطاب می‌کنیم، 

حتی خانوما هم همدیگه رو به فامیلی صدا می‌زنن و

علیرغم میل باطنیم همرنگ جماعت شدم و خواه ناخواه این سبک زندگی رو پذیرفتم!

اونجا (شریف)، اصن شما و فعل جمع معنی نداشت و این تعارفات الکی مطرح نبود

و اغلب دخترا و پسرا همدیگه رو به اسم کوچیک صدا می‌کردن

حتی اساتیدی داشتیم که همه‌ی دانشجوهارو به اسم کوچیک خطاب می‌کردن


امروز ظهر یه معما برای هم‌کلاسیای سابقم فرستادم و حواسم نبود که اینجا دیگه فرهنگستان نیست و

مکالمه من و آقای س. ق.: 


۱۹ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)