918- از سلسله افکار افسارگسیختهی قبل از امتحانِ آواشناسی
1. هر کدوم از واجها و حروف یه سری ویژگیها دارن که به واقع نمیتونم حفظشون کنم ولی باید حفظشون کنم. مثلاً ب و پ و ت و د و ک و گ و همزه و ق و غ انسدادیان و ف و و و س و ز و ش و ژ و خ و ه سایشی و چ و ج انسایشی و ر لرزشی و م و ن خیشومی و ل کناری و ی روان! یا مثلاً پ و ب دولبیه و ت و د دندانی و ک و گ و ی کامی و خ و ق و غ ملازی و ف و و لبی-دندانی و س و ز و ر و ن و ل لثوی و ش و ژ و ج و چ لثوی-کامی و همزه و ه چاکنایی. حالا اینا یه سریاشون واک دارن و یه سریاشون بیواکن. واکهها یه سری پسینن و یه سری پیشین و افراشته و افتاده و میانی و مثلاً الان لثویها رو (z , n , r , s , l) رو این جوری حفظ کردم که زنِ رسول! لثههاش مشکل داره. (با همون حروف ز و ن و ر و س و ل این ترکیب رو ساختم.) با سایر حروف هم چیزای دیگه درست کردم که حالا بماند.
2. یکی از فانتزیام (آرزوهام) اینه که فامیلیم نامی بود و اسمم مینا و با یکی به اسم امین که اتفاقاً فامیلی اونم نامی بود و البته فامیلمون نبود ازدواج میکردم و دو تا پسر دو قلو داشتیم و اسمشونو میذاشتیم مانی و نیما و این جوری با چهار تا واجِ الف و میم و ی و نون تشکیل خونواده میدادیم.
[آیکونِ دانشجوی پریشانحالی که داره با واکههای کوتاه و بلند و پسین و پیشین دست و پنجه نرم میکنه و استاد شماره پنجش که اسمش شهینه (Shahin) بهش میل زده و یه ساعته داره فکر میکنه شاهین (Shahin) کیه و قبلاً هم یه دوستی به اسم سمن (Saman) داشته که با سامان (Saman) اشتباه میگرفتدش.]
پ.ن: من هر موقع امتحانِ این درسو دارم (میانترم، پایانترم، کوییز و...) خیلی سعی کنم احترام خودمو نگهدارم و ماه رمضونی درّ و گوهر نثارِ باعث و بانی این فلاکت نکنم و کاری به کار روح پرفتوحِ بنیانگذار این رشتهی علمی نداشته باشم، ولی خب نمیشه. به ولله نمیتونم سکوت کنم در برابر این ظلم و فاجعهی انسانی که در حق بشریت کرده.
نور به قبرش بباره به هر حال.
کامنت1: امین تارخ اسم سه چهار تا بچه که داره همین طوریه دقیقا! خودش امینه. پسراش نیما و مانی و دخترش هم مینا! فقط فامیلیشون مشکل داره!!! وگرنه کاملا خانواده ای با الف و نون و ی و میم هستن!
کامنت2: امین تارخ سه تا پسر داره ک مینا خانوم در واقع آقای نامی تارخ هستن.