851- من اگه جانشینِ آهنگر شم، زبان فارسیو کُن فیکون میکنم، کارمندای اونجارم از نون خوردن میندازم
چند وقت پیش سر همون کلاسی که براش سه تا استاد داریم، بحث naming بود و استاد شماره 9 داشت از اهمیت نامگذاری و اصول نامگذاری میگفت و نامگذاری انواع باد رو مثال زد و گفت لفظِ "نسیم" و "طوفان" برای انواع باد کافی نیست و ما دوازده نوع باد داریم و باید برای هر کدومشون یه اسمی بذاریم.
خواستم دستمو بلند کنم و ضمن ابراز ذوق بابت ذکر خیرِ بچههام، نسیم و امیرحسین (طوفانِ سابق! :دی)، استادو به چالش بکشم و قضیه رو وارد حاشیه کنم و دلم نیومد و شمشیرمو غلاف کردم و گفتم بذار باشه برای بعد.
هفتهی بعدی که میشه دو سه هفته پیش، یه وقت ملاقات گرفتم از استاد شماره 5، که یکی از سه استادِ همین درسه و یه چند تا سوال درسی داشتم و مطرح کردم و جواب گرفتم و زدم تو جاده خاکی که استاد؟! چه کاریه اینجا جمع شدیم و هی جلسه تشکیل میدیم و تحقیق میکنیم و وقت و انرژی میذاریم که برای انواع باد اسم بذاریم؛ خب چرا بر حسب سرعتشون نمیگیم باد شمارهی یک و دو و سه و ... مثلاً باد شمارهی دوازده!؟ حالا حتماً باید یه عده بیان اینجا اسم پیشنهاد بدن و یه عده دیگه بررسی کنن و یه عده تصویب کنن که مثلاً به فلان باد بگیم تُندوَزه و چی چی وَزه و دوازده تا اسم درست کنیم؟ شمارهگذاری بهتر نیست؟ هم نامگذاری سریعتره، هم راحتتره، هم دیگه نیازی به این سازمان و تشکیلات نیست. و همین جوری که داشتم یه عده رو از نون خوردن مینداختم حرفمو بدین نحو ادامه دادم که مثلاً چی میشد اسم خیابونای ما هم شماره بود و این جُک رو که البته یه واقعیته مطرح کردم که:
اول
مثل اینکه الانم هستن:))))